تعرض به سنگنگاره ساسانی به خاطر گنج!
یک فعال میراث فرهنگی در استان فارس از تخریب و تعرض به یک سنگنگاره ساسانی توسط سوداگران گنج خبر داد.
سیاوش آریا با بیان اینکه موضوع سنگنگاره «سراب بهرام» بر تخت نشستن پادشاه است که در دو سویش قرینهوار، دو تن از بزرگان و فرماندهان ساسانی فروتنانه در برابرش ایستادهاند، درباره تعرض و تخریب رخداده توضیح داد: سوداگران اموال تاریخی و فرهنگی در زمانی ناروشن و احتمالا به بهانههای خیالانگیز برای یافتن گنج که به هیچ وجه وجود خارجی در میان سنگ و کوه ندارد، در نزدیکی و چند متری سنگنگاره ساسانی نامدار به سراب بهرام در شهر نورآباد پارس و در دامان کوه با پُتک، سنگها را شکستهاند و خردهسنگها نیز روی زمین رها شده است که ظواهر نشان میدهد این اتفاق به تازگی رخ داده است.
این فعال میراث فرهنگی با بیان اینکه سنگنگاره ساسانی را در بازدیدی که سال گذشته از این منطقه داشته، سالم دیده است، این احتمال را مطرح کرد که آسیب این اواخر و در چند ماه گذشته وارد شده است و در ادامه، درباره وضعیت این حجاری ساسانی، توضیح داد: سنگنگاره ساسانی «سراب بهرام» واپسین روزهای زیست خود را سپری میکند و نفسهایش به شماره افتاده است. یادگار ساسانیان در حال پاک شدن از چهره تاریخ است و سالهای سال در بدترین شرایطِ نگهداری و حفاظتی قرار گرفته و در گوشهای به حال خود رها شده و همچنان مورد بیمهری مدیران فرهنگی قرار دارد.
وی افزود: کمبود بودجه و نیروی انسانی انگیزهای شده است که وزارت میراث فرهنگی نتواند بهدرستی از یادمانهای تاریخی و فرهنگی پاسداری و نگهبانی کند و هرکدام از یادگارهای تاریخی در گوشهای به حال خود رها شده و درحال پاک شدن از چهره تاریخ است.
این کنشگر میراث فرهنگی ادامه داد: سوراخهای پدیدارشده روی این سنگنگاره ارزشمند، آن را به یادگارِ تاریخیِ بهجایمانده از جنگ شبیه کرده است تا یادمانی باشکوه از روزگار ساسانیان. با این همه، نهتنها هیچگونه نگرش ویژهای به این یادگار نیاکانی بیمانند نشده است، بلکه هنوز این مجموعه مورد مطالعات باستانشناسان قرار نگرفته و حتی حریم و عرصه آن نیز روشن نشده است.
آریا همچنین گفت: آسیبهای واردشده در کنار عوامل طبیعی و بیولوژیکی (گُلسنگها) که با گذشت زمان پدیدار شده، بیشتر بخشها بهویژه چهره افراد تراشیدهشده در این سنگنگاره را نازیبا و زشت کرده است، به گونهای که دیگر هویت آنها آشکار نیست. رخنه روزافزون گلسنگها سبب تَرَک و شکافهایی در درون سنگنگاره سراب بهرام شده و آسیبهای برگشتناپذیری را برجای گذاشته است.
«سَراب بهرام» سنگنگارهای بازمانده از دوران ساسانیان است که در کنار روستایی به همین نام واقع شده که سالها به حال خود رها شده است. سیاوش آریا سال ۱۳۹۳ نیز درباره اینکه بومیان منطقه این سنگنگاره را هدف تیراندازی و پرتاب سنگ قرار دادهاند، هشدار داده بود. او همچنین گفته بود این سنگنگاره محل گذر گوسفندان و گلههای دام شده که علاوهبر فرسایش، سرگین آنها پوسیدگی تدریجی این سنگنگاره را موجب شده است.
در همان سال، میلاد وَندایی ـ باستانشناس ـ درباره وضعیت نگهداری از این اثر ساسانی، گفته بود: در گذشته حصاری از توری فلزی در برابر این یادمان وجود داشت تا بتواند این نگارۀ ساسانی بیهمتا را از آسیب مردم منطقه و گذر گوسفندان نگه دارد، ولی این دیواره دیگر از میان رفته است و سنگنگاره در خطر ویرانی جدی و وضعیت بسیار اندوهباری قرار گرفته است.
این باستانشناس هویت این سنگنگاره را چنین شرح داده است: در هر دو سوی پادشاه دو نجیبزاده یا بزرگان درباری ایستادهاند. هرچهار نگاره با پوشش گرانمایه و همیشگی ساسانی قرار دارند. همۀ پژوهشگرانی که دربارۀ این سنگنگاره یادداشتهایی دارند، در هویتشناسی پادشاه، این نگاره را بهرام دوم با تاجی که ویژه او است، خواندهاند، اما هویتشناسی چهار درباری دیگر محل مناقشه بوده است. برای نخستین بار «اردمن» این چهار نگاره را چهار مقام بلندپایه از دولت ساسانی دانسته و آنان را فَرنِشین (رییس) روحانیان، سپاهسالار، دیوانسالار و استریوشان سالار که نُمادی از چهار گروه (طبقه) اجتماعی ساسانی است شناساند. پس از آن، «هِرتسفِلد» نگاره نخست از سمت چپ را بهرام سوم، جانشین(ولیعهد) پادشاه دانست، اما «لوکونین» با دیدگاه او مخالف است و آن را «کَرتیر»، موبد بزرگ ساسانی میداند، دیدگاهی که «هینتس» و «هرمان» نیز از آن پیروی کردهاند، این دیدگاه با توجه به دیگر نگارههای کرتیرکه در آنها “قیچی” نماد او آورده شده، درست است. در این میان، چهرۀ بدون ریش او نشان دیگری بر این ادعا است.
سنگنگاره «سراب بهرام» در ۹ کیلومتری شهر نورآباد مَمَسنی در استان فارس قرار دارد. درازای این اثر چهار متر و ۸۵ سانتیمتر و پهنای آن دو متر و ۹۰ سانتیمتر است که در دامان کوه تراشیده شده، این یادمان در ۱۲ اسفند ۱۳۱۵ خورشیدی با شمارۀ ۲۷۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.