سفر در زمان با دستسازههای بندانگشتی!
حتما شما هم بارها ویدئوهایی از خانههای مینیاتوری را که وسایلش اندازه بندانگشت است و یک دست در آن مشغول کار است تا کاربرد آن وسیله را نشان دهد، در شبکههای اجتماعی دیدهاید.
به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: یکی از هنرمندانی که چنین وسایلی را میسازد، فاطمه فخار است. او در صفحه اینستاگرامیاش آثار هنرمندانه و ظریفش را به اشتراک میگذارد و مخاطبان زیادی، شیفته هنرش شدهاند. ساختههای مینیاتوری فخار، با الهام از خاطرات دوران کودکیاش یادانگیز و دلنشینتر از نمونههای مشابهش شدهاند. انگار عطر مطبوع و خاطرهانگیز دهه ۶۰ از آن وسایل ساطع میشود. جلوههای شیرین زندگی در دهه۶۰ را در ماکتهای کوچک و سهبعدی که با ظرافت تمام به تصویر کشیده شده، در آثار هنری فخار به زیبایی میبینیم. او در آثارش، بهارخوابها و خانههای دلباز و روحانگیز، پتوهای پلنگی که به رسم گذشته لب به لب دیوار پهن میشد، پشتی ترکمن دستبافت که به دیوار تکیه دادهمیشد، مبل مخمل قرمز رنگی که مخصوص مهمان بود، لیفهای بافتنی و طرح دار و کیسه و سفیدآب، آینه شکسته و کوچکی که پشت دوش قرار داشت، لگن پلاستیکی و قرمز رنگی که کاسهای فلزی درونش جای گرفته و هرچیز دیگری که ذهنش از دوران کودکی به خاطرش میآورد، به نمایش میگذارد.
در پرونده امروز با او درباره نحوه ساخت این وسایل، دلایلش از فعالیت در این رشته هنری و … گفتوگو کردیم. همچنین از تعریف دقیق این ماکتهای سه بعدی در حد بندانگشت و رشته هنریاش که دیوراما نام دارد، گفتهایم.
«دیوراما» چیست؟
دیوراما، ماکتهای سه بعدی هستند که در اندازههای واقعی یا به صورت نمونههای مینیاتوری ساخته میشوند و ساخت این وسایل، زیر مجموعه رشته هنری دیوراما قرار میگیرد. درک رایج و محبوب از اصطلاح دیوراما به معنای یک ماکت سه بعدی با اندازه کامل یا الگویی با مقیاس کوچک از یک منظره است که به طور معمول رویدادهای تاریخی، صحنههای طبیعت یا مناظر شهری را با اهداف آموزشی یا سرگرمی به نمایش میگذارد. کلمه ژرفانما یا دیوراما از زبان فرانسوی در سال ۱۸۲۲ وارد زبان انگلیسی شده است. این اصطلاح از سال ۱۹۰۲، «ماکتی در مقیاس کوچک از یک صحنه» معنا میشود.
هدفم یادآوری خاطراتشیرین گذشته در این روزگار کرونایی است
خالق تمام آثار هنری که در پرونده امروز میبینید، فاطمه فخار، متولد سال ۱۳۶۴ در کاشمر است. چنان که خودش برایمان روایت میکند، بعد از ازدواج تجربه سفر به دیگر شهرهای کشور را داشته و اکنون ساکن مشهد است. او با این توضیحات میگوید: «به نظر من، اهالی هنرهای بومی شده، بیشتر مشهدی هستند. افرادی مثل آقای علی میری که با تصویرسازیهای هنرمندانهشان سالهای کودکی دهه شصتیها را تصویر میکنند و مخاطب زیادی دارند و آقای جواد خواجوی که با سریال نوروز رنگی و طراحی صحنه کم نظیرش، مشهد شیرین گذشته را به تصویر کشاند، هر دو اهل مشهد هستند و انگار همشهریهای ما تمایل بیشتری به نوستالژی دارند. در این بین، من هم با توجه به اوضاع بد اقتصادی کشور و درگیری بعضی از هموطنانمان با بیماری کرونا که عزیزانشان را هم از دست دادند، سعی کردم در این بازه زمانی وظیفه خودم را به عنوان هنرمند انجام دهم و تلاشی برای بهبود حال مردم با اشتراکگذاری تصاویر این آثار هنری در شبکههای اجتماعی داشته باشم. این مجموعهها برای عمده مردم جذابیت دارد چون با دیدن آنها مسافر زمان میشوند، خاطرات شیرین کودکی و نوجوانیشان را به خاطر میآورند و عطر روزهای خوش زندگی، مشامشان را تازه میکند.» او در ادامه ضمن اشاره به علاقهمندیاش به چند رشته هنری دیگر هم میگوید: «مدتی پیش برای روزنامههای استان کاریکاتور میکشیدم و در طول تجربه کاریام مدتی مربیگری کردم و در زمینه خطاطی، استاپموشن و پویانمایی هم فعالیت داشتم.»
در کودکی با کارتن برای عروسکهایم خانه میساختم
فخار درباره تمایلش به ساخت این آثار بندانگشتی و اینکه جرقه شروع این کار چه زمانی در ذهنش زده شده است، میگوید: «این علاقه ریشه در دوران کودکیام دارد. زمانیکه با مقوا و کارتن برای عروسکهایم خانه و تخت و کمد میساختم، رختخواب میدوختم و کتاب جلد میکردم. زمان گذشت تا اینکه سه سال پیش همراه همسرم و برای یک ماموریت کاری سفری به اصفهان داشتیم. محل اقامتمان قدیمی و بدون امکانات مرسوم زندگی امروزی بود. حضور در آن جا خاطرات و شرایط دهه۶۰ را برایم زنده کرد. همان روز از آن شرایط الگو گرفتم و سه سال پیش ماکت یک سینک با کابینت سبز را که برای استفاده عموم در حیاط قرار داده شده بود، بدون آموزش ساختم.»
اولین اثرم یک آشپزخانه قدیمی بود
از این خانم هنرمند درباره روزهای ابتدایی که مشغول فعالیت در این رشته هنری شده میپرسم که میگوید: «برای رفع بیکاری در دوران بارداری این کار را شروع کردم. در ابتدای کار، دنبالکنندهای نداشتم. به مرور ماکتی از یک آشپزخانه قدیمی ساختم که با استقبال عموم مواجه شد.» او ضمن اشاره به کم تجربگیاش میگوید: «در ابتدا اصلا نمیدانستم این کارم نوعی فعالیت هنری محسوب میشود. این رشته هنری اکنون با نام دیوراما شناخته ودر واقع به تصویر کشیدن یک صحنه با جزئیات کامل معنا میشود.»
خطر میکنم تا مخاطبم حسپذیری بهتری داشته باشد
در بعضی از پستهایی که فخار در صفحه اینستاگرامیاش منتشر کرده، ردپای خطر و آتش دیده میشود. مثلا اجاق گازی که روشن است و … . او درباره واقعی بودن این آثار و خطرناک بودنشان میگوید: «برای حسپذیری بهتر مخاطب، آتش و آب را به طور واقعی وارد صحنه کردم. بیشتر مشتریها دوست دارند همان چیزی را دریافت کنند که میبینند بنابراین بهخاطر خطرناک بودن وسایل گازی، معمولا آنها را با کار کردن به صورت نفتی و الکلی به مردم تحویل میدهیم. در ضمن، کپسول گازهایمان در این وسایل غیرقابل نفوذ و شیلنگ آن که از ضایعات ساخته شده با گاز فندک پر شدهاست.»
تجهیزاتم، کاتر و انبر و متریال حلب روغننباتی است
از او میپرسم که ساخت چنین وسایلی، نیاز به چه ابزاری دارد؟ فخار درباره تجهیزات مورد استفادهاش برای ساخت این آثار هنری میگوید: «از کاتر، انبردست و قیچی تیز برای برش و فرمدهی استفاده میکنم. وسایل را میچینم، دیوارها کنار هم قرار میگیرند و ماکت تکمیل میشود. متریال کار معمولا فلز، قوطیاسپری، حلب روغننباتی و گالوانیزه است. البته من در شروع کار از ضایعات و پلاستیک استفاده میکردم. آن زمان اتاق کار نداشتم و میز کارم هم کارتن موز بود.» او در تکمیل صحبتهایش میگوید: «هرچه تجهیزات مقاومتر باشد، خروجی هم قویتر خواهد بود که این روزها با توجه به وزن ماکت، آثارم را روی فیبر خام یا نئوپان خام ۱۶ یا ۸ میل سوار میکنم.»
برای ساخت بعضی وسایل، مهندسی معکوس میکنم
از او درباره پرطرفدارترین وسایلی که ساخته و نحوه به سرانجام رساندن آن میپرسم که میگوید: «قاشق، چنگال، قابلمه، کتری، رادیو و سایر وسایل قرار گرفته شده روی ماکت اصلی که پرطرفدارتر هستند، حاصل چندین بار تغییر و سرهم شدن هستند. ماده سازنده آنها گاهی ضایعات است. هر پروژه برای من با پاسخ به این سوال که از چی و چطور بسازم، آغاز میشود. این پروسه معمولا بیشتر از اجرای ماکت زمان میبرد، بررسی روشهای مختلف برای پیاده کردن اجزای ماکت، آزمون و خطا در خصوص قابل اجرا بودنش و … نوعی مهندسی معکوس به حساب میآید.» او درباره نقاشیهای ظریف روی کاسههای گل سرخی چند میلی متری هم میگوید: «این طرحها به وسیله ترانسفرهایی که حالت برچسب دارد؛ روی سطح وسایل چسبانده میشود.»
حداقل ماهی ۱۵ میلیون درآمد دارم
فخار در پاسخ به سوالی درباره استقبال مخاطبان و درآمدش از این شغل خلاقانه میگوید: «برای داشتن خروجی باکیفیت در این کار نیازمند صرف وقت، دقت بالا و طراحی با نهایت ظرافت هستیم. با احتساب هزینههای مربوط به تهیه مواد اولیه، ۱۵ میلیون تومان در ماه درآمد دارم.همچنین برای تبلیغات تلویزیونی، ۶۵ میلیون تومان و آخرین قراردادم مربوط به ساخت یک پویانمایی عروسکی بود که با مبلغ ۳۰ میلیون تومان بسته شد.»
ساخت این وسایل ذوق میخواهد و تلاش
«ارتباط مستقیم و تنگاتنگی بین بومی شدن آثار و استقبال مردم از آنها وجود دارد. شاید برایتان جالب باشد که من برای دیدهشدن در فضایمجازی فقط ۲۰۰ هزارتومان هزینه کردم و باقی آن علاقه صادقانه مردم به آثار قدیمی بوده که باعث افزایش فالوئرهایم شده است»؛ فخار با این مقدمه ادامه میدهد: «بیشتر دانشآموختگان در چنین شاخه های هنری، سمت مواد طبیعی نمیروند، از مسیر مشخصی برای خلق آثار پیروی و بارنگ و روشهای معمول و تدریس شده دانشگاهی ماکتها را طراحی میکنند. این در حالی است که من در این حوزه تحصیلات آکادمیک ندارم و با روش خاص خودم و به شکل طبیعی، جزئیات را روی ماکت سوار میکنم. تولید این محصولات را نیازمند آموزش همراه کمی ذوق و استعداد و تلاش میدانم.»
این کارآفرینیام، مشتری خارجی هم دارد
او که همراه خواهر و برادرش این حرفه را با مشارکت و همکاری یکدیگر، تبدیل به نوعی کارآفرینی کردهاند، میگوید: «به تازگی دوستان زیادی از خارج کشور از من خرید میکنند و سفارشهای متعددی برای تبلیغات گرفتم.» او درخصوص لذت ماکتسازی از این وسایل نوستالژی هم میگوید: «ساعاتی که مشغول این کار هستم، مثل کودکی که مشغول بازی است در کوچه باغ خاطرات گم میشوم و با هر طراحی و صحنهسازی، اوقات خوش کودکی برایم تداعی میشود که لذت زیادی از این کار میبرم.»
انتهای پیام
منبع:ایسنا