ابتکارات اسارت
با رفتن به هواخوری در محوطه اردوگاه توانستیم سیمها از خارهای سیم خاردار جدا کنیم، پس از ایجاد سوراخ و ساییدن بر روی سیمان، روزهای زیادی سپری می شد تا بتوانیم به سوزن مورد نیاز باکیفیت مناسب دست پیدا کنیم. در هنر ساخت سوزن، بر اثر سایش روی سیمان، انگشتمان خونریزی می کرد.
به گزارش ایسنا، «یعقوب عبدالحسین نژاد» در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۳۱ به اسارت دشمن درآمد و بعد از گذشت سالهای سخت اسارت سرانجام با سایر آزادگان به میهن بازگشت. این آزاده در گفتوگویی ترفندهایی از حل مسائل و چالشهای دوران اسارت را روایت کرده است.
عبدالحسین نژاد میگوید: «به طور کلی تهیهی اشکال مختلف مدالها از سنگ که هر کسی اسم عزیزترین خود را بر آن حک میکرد، ساخت فندک برقی،ساخت سوزن، تهیه جوهر خوشنویسی، ساخت تسبیح از هسته خرما، ساخت پیپ از آجر و ساخت سنتور از سیم و میخ و چوب، سه تار از حلب روغن و سیم، فلوت، تهیه لوازم ورزشی بدنسازی، تهیه توپ فوتبال از ابرهای اسفنجی، ساخت مهرههای شطرنج از شیلنگ آب، مهر نماز از گل، تهیه دفترچههای یادداشت از مقوا، تهیه ماست از شیر خشک، تهیه دوغ از ماست و شیر خشک، پختن حلوا، پختن مربا، تبدیل شکر به پولک، تهیه توتون از تفاله چای، ساخت چاقو و قاشق از سازه گالوانیزه و کارهای خیاطی و کفاشی، از جمله اموری بود که در اسارت تجربه شد.
حرفهی خیاطی با دست دیدنی بود. ساق شلوارها را از بالای زانو برش میدادند و طرف جلو که پوسیده شده بود را به قسمت عقب منتقل میکردند و دوباره به همدیگر میدوختند تا نیازی برای وصله زدن روی زانو شلوار نباشد. با این روش خیاطی،سعی میکردند استفاده مفیدتری از یک شلوار پوسیده کرده باشند و از تار و پودها هم نخهایی برای خیاطی تهیه میشد.
سوزن سازی در اسارت
از همان ابتدای اسارت نیاز به سوزن احساس میشد. برای خیاطی و وصله لباسها، در ابتدای کار از رشته سیمهای توری پنجره، یک رشته باریک جدا میکردیم و نخ تهیه شده از لباسها را در وسط این رشتههای سیم قرار میدادیم و دو سر سیم را به هم نزدیک میکردیم و سپس آنها را پیچ میدادیم تا نخ در درون یک حلقه مانند سوزن قرار گیرد و از سمت رشتههای به هم پیچ خورده، لباسها را به هم میدوختیم.
با رفتن به هواخوری در محوطه اردوگاه توانستیم سیمها را از خارهای سیم خاردار جدا کنیم و پس از ایجاد سوراخ و ساییدن بر روی سیمان، روزهای زیادی سپری میشد تا بتوانیم به سوزن مورد نیاز و مناسب دست پیدا کنیم. در هنر ساخت سوزن، بر اثر سایش روی سیمان، انگشتمان خونریزی میکرد. نخ و سوزن بدون هنر خیاطی هیچ ارزشی نداشت و واقعاً نمیتوان هنر خیاطی را نادیده گرفت و از آن چشم پوشی کرد.
برای پاسخ به نیازها، تعدادی از اسیران توانستند درفش بسازند و کار تعمیر کفش انجام دهند. در طول اسارت یک دست لباس زرد و یک دست لباس سرهم کار به رنگ سرمهای و یک جفت دمپایی و یک جفت کفش کتانی دریافت کردیم و من کفش کتانیام را در همان شب اول از دست دادم و لباسهای زرد و سرمهای بر اثر پوسیدگی ۱۰ بار به همدیگر وصله شدند.
ساخت فندک برقی با بطری شربت سینه
یک هسته خرما و سیم باریک با یک بطری شیشهای کوچک شربت سینه و مقداری آب و مقداری سیم برق برای تهیه فندک برقی کافی بود. روش آماده سازی آن این طور بود که از سیم باریک مثل یک فنر در دور هسته خرما قرار داده میشد که دو سر این رشته سیم به داخل بطری شیشه ای فرو میرفت و سپس سیم به پریز برق وصل میشد. جریان برق از درون آب دور میزد و قسمت فنری روی هسته خرما از شدت گرمای حاصله سرخ میشد و مثل یک فندک عمل میکرد.
ماجراجوییها به اینجا ختم نمیشد و با تهیه مقداری سیم برق و آهنی کوچک که وسط آن یک چوب قرار داده میشد، اقدام به تهیه المنت برقی میشد و با تهیه این ابزار عراقیها به شدت ناراحت و خشمگین می شدند.
وقت کُشی در اسارت
آقای نصرالله چگینی مسئولیت تهیه و توزیع آب یخ را در قفس به عهده داشت و من به عنوان نیروی کمکی ایشان مشغول کار بودم. حق استفاده از آب یخ فقط در ظهر و زمان صرف ناهار امکانپذیر بود. تهیه آب سرد با هفت قالب یخ کار دشواری بود.عراقیها شب ساعت ۹، طبق معمول اعلام خاموشی میکردند و صبح ساعت 6 بیدار میشدیم. برای اینکه از شتاب و از روند جان بخشیدن به تکامل آموزشی اسیران کاسته شود، با ایجاد سرعت گیر به روش زیر از ساعت ۷ صبح تا ساعت 9 شب در آمارگیری وقت کشی میکردند.
یک نوبت آمار از ساعت هفت صبح تا ساعت نه و مجددا از ساعت دوازده ظهر تا ساعت دو بعد از ظهر همچنان مرحله دوم آمار را به اجرا میگذاشتند و دوباره از ساعت 6 عصر تا ساعت هشت شب و این یعنی 6 ساعت در طول روز وقت صرف آمارگیری می شد. اگر برای هر نوبت آمارگیری ۱۵ دقیقه زمان معقول در نظر بگیریم، در سه نوبت ۴۵ دقیقه کافی بود.
آمارگیری در حالت نشسته انجام میشد. یک لنگه دمپایی را برای نشستن و لنگهی دیگر را زیر پا قرار میدادیم. در حالت آمار، کسی حق صحبت کردن یا بلند شدن را نداشت. برای اینکه عراقیها نتوانند از کسی نقطه ضعف بگیرند، از میان اسیران، چهار نفر انتظامات برگزیده شده بود و آنها رفتار اسیران را کنترل می کردند و با ایجاد هماهنگی مانع از مزاحمتهای بیخودی عراقیها میشدند. اگر کسی نیاز به کمک داشت، انتظامات با جان و دل به کمک آنها میشتافتند.
انتهای پیام
منبع:ایسنا