اخبارفرهنگی و هنریموسیقی

اتفاقی که پس از ۱۹ سال همچنان غم‌انگیز است

اتفاقی که پس از ۱۹ سال همچنان غم‌انگیز است

سال ۸۱ بود. دقیقا ۱۹ سال قبل که بدون اطلاع قبلی، در دو روز تعطیلی دانشگاه تهران، درها را بستند و نقاشی دیواری سالن تربیت بدنی شماره ۱ دانشگاه تهران را که در سال‌های ۶۶ تا ۶۹ توسط اصغر کفشچیان مقدم در این مکان نقش بسته بود، سفید کردند.

 کشیدن نقاشی دیواری اصغر کفشچیان مقدم با عنوان «پهلوانی و ارزش‌های قهرمانی»، به مساحت حدود ۱۰۸۰ متر با تکنیک رنگ روغن سه سال زمان برده بود. در این اثر، هنرمند نسبت به فضای ورزشی متعارف سال‌های قبل از انقلاب، نگاهی انتقادی داشت و به عنوان تنها نقاشی مربوط به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر دیوارهای این مرکز، گاهی در مقام موضوع کلاس درس دانشجویان هنر استفاده می‌شد.
بنا بر توضیحات مرحوم کفشچیان به ایسنا در همان زمان، او این اثر را در سن ۲۳ سالگی به‌عنوان یک پروژه‌ی دانشجویی آغاز کرده و سه سال بعد، در سال ۱۳۶۹ به ‌پایان رسانده بود.
به‌گفته‌ی این هنرمند، با هدف نمایش تقابل ورزش راستین و ورزش حاکم، نمادهای تصویری، بومی و سنتی ایران و جهان در این اثر مورد استفاده قرار گرفته بود.
با این حال شرح پاک کردن این اثر به این صورت بود که حدود ساعت ۱۳ روز پنج‌شنبه نهم آبان‌ماه سال ۸۱، درحالی‌که فضای اطراف این مکان در خیابان انقلاب را بوی تند رنگ فرا گرفته بود، مسؤولان انتظامات آن‌جا اعلام کردند که سالن، سفید شده است!
گویا دو سال قبل از این ماجرا هم مسؤولان دانشگاه، تصمیم به پاک کردن این نقش گرفته بودند که با تحصن و اعتراض استادان و دانشجویان روبه‌رو شدند و اقدام آنان، به تعویق افتاد.
در همان برهه خبرنگار تجسمی ایسنا به سراغ علی‌اصغر خدایاری ـ معاون دانشجویی دانشگاه تهران ـ رفته بود و خدایاری به او گفته بود: با به دست آوردن پول و بودجه، فرصت را غنیمت شمرده و می‌خواهیم احیای ورزش دانشجویان را عملی کنیم.
اما دو سال بعد در شرایطی که دیگر مسؤولیتی در آن دانشگاه نداشت، اذعان می‌کرد که با کارشناسان هنری صحبت نکرده است، با این توجیه که «آنها نمی‌توانستند به ما کمک کنند؛ کارشناسان ورزشی باید بگویند که آیا در فضایی که این نقاشی با این تصاویر خشن و رنگهای تند قرار دارد، به درد ورزش می‌خورد یا نه؛ که آنها گفتند نمی‌شود. چرا قبل از پاک کردن هیچکس نگفت پول یک سالن ورزشی به شما می‌دهیم، اینجا را ول کنید؛ ما که حرفی نداشتیم، حالا هم هیچ املایی بدون غلط نیست.»
او همچنین با صراحت می‌گفت: ارزش‌گذاری فرهنگی روی این اثر اصلا وظیفه من نیست. اما به‌عنوان یک مدیر و کسی که تکلیفی بر گردن داشت، به نظرم رسید که سالن را احیاء کنم.
این مقام مسؤول وقت دانشگاهی، نقاشی دیواری سالن تربیت بدنی را همچون همه نقاشی‌های سطح شهر، با این ویژگی که رنگ‌های تیره،‌ خشن و عصبی‌کننده همراه با خشونت دارد، دانسته و با تاکید، سفیدکاری حاصل سه سال تلاش هنرمندی نقاش را که گویای نقش پهلوانی و ارزش‌های قهرمانی بود، زیباسازی نامید و آن را موضوع کم‌اهمیتی خواند و در اظهارنظری عنوان کرد: دیوار زیاد است، جای دیگری نقاشی بکشند، این نقاشی دیواری هم مانند همه نقاشی‌ها بود، بی‌نظیر و بی‌بدیل هم نبود. در زمانی ایده‌ای خاص حاکم بود که اجازه کشیدن چنین نقشی را می‌داد.
یک‌هزار و ۸۰ متر نقاشی دیواری هدیه جهاد دانشگاهی به دانشگاه تهران بود. احمد شریفی‌زاده ـ رییس جهاد دانشگاهی وقت دانشگاه تهران ـ انتخاب محل سالن تربیت بدنی این دانشگاه را برای اجرای چنین نقشی، مصون ماندن از گزند حوادث طبیعی عنوان و تاکید ‌می‌کرد: هیچگونه مشورتی با جهاد دانشگاهی در این‌ زمینه ـ زدودن نقاشی ـ صورت نگرفته است.
البته در آن شرایط از آنجایی که مقصر اصلی این کار معلوم نبود، مخالفان این اقدام خواهان پاسخگویی وزیر فرهنگ و رئیس دانشگاه تهران در مقابل این بی‌مبالاتی بودند.
تا اینکه رضا فرجی‌دانا ـ رییس دانشگاه تهران ـ پس از بیش از دو ماه، زمانی که برای انجام گفت‌وگویی صنفی دانشگاهی در ایسنا حضور یافته بود، در حاشیه، حاضر به سخن گفتن و توضیح دادن در این باره شد. او از مشاوره با کارشناسانی سخن می‌گفت که رای به حذف اثر داده بودند و با تاکید درباره حفاظت از این اثر با لایه گچی و نوعی خاص رنگ، گفت: نظر کارشناسی مبنی بر نگهداری از نقاشی داده نشد؛ می‌گفتند همین جا بماند، ماندنش را هم کارشناسان ورزشی قبول نکردند.
همچنین علیرضا نصیری ـ مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه تهران ـ در اظهار نظری مدعی شده بود که ۱۰۸۰ متر نقاشی دیواری زیان‌آور بوده و خطوط زاویه‌دار و خشن، فضای روانی ‌آرام و لطیف مورد نیاز ورزشکاران را بر هم می‌زده است. او به خبرنگار ایسنا گفته بود که این نقاشی دیواری مانع از دیده شدن توپ در هوا توسط ورزشکاران می‌شد.
این اقدام در همان زمان طرفداران و مخالفانی داشت و به طور کلی سر و صدای زیادی ایجاد کرد.
به گونه‌ای که علیرضا نوروزی‌طلب – استاد نقاشی دانشگاه تهران – در واکنش به خبر پاک کردن نقاشی دیواری سالن ورزشی دانشگاه تهران، به ایسنا گفته بود: باید با کمک استادان دانشگاه هنر، شام غریبان و عزاداری برای پاک کردن این نقاشی برپا کنیم.
و یا به قول مرتضی حیدری ـ مدرس نقاشی دانشگاه‌های هنر تهران ـ  بچه مسلمان‌ها می‌گفتند فرم‌های پویا و پرتحرک در این نقاشی، مفهوم خودسازی برای مقابله با دشمن و امپریالیزم و نیز شکستن هر نوع رخوت و سستی که از رشد بشر مانع می‌شود را القا می‌کند. حتی سوسیال‌رئالیسم‌های دانشگاهی هم از این کار تقدیر کردند.
اما عده‌ای دیگر در واکنش به اقدامی که حتی صاحب اثر را هم در جریان نگذاشته بودند، می‌گفتند در شرایطی که یک هنرمند، کار هنری خود را آن‌ هم در آن ابعاد گسترده‌تر با امکانات محدود انجام می‌دهد، اگر از او قدردانی نمی‌شود و دستمزدی برایش ندارد، دست‌کم ـ باید ـ حریم و ارزش کاری او محفوظ بماند.

 
خود کفشچیان نیز درباره پاک شدن اثرش به ایسنا گفته بود: «وقتی هنرمندی یک اثر را خلق می‌کند، آن اثر، دیگر به او تعلق ندارد. درواقع، سنت مدنیت یک جامعه است که تلاش می‌کند آثار خود را حفظ کند؛ متعجبم از اینکه اگر اثری برای اجرا تایید می‌شود و پرده‌برداری از آن با حضور وزیران وقت صورت می‌گیرد، چگونه به همین راحتی و یک‌روزه، پاک می‌شود. در همه جای دنیا، معمولا کمیته‌ای تشکیل می‌دهند و بررسی می‌کنند؛ چنانچه لازم بود، اقدام می‌کنند.»
همچنین برخی دیگر از هنرمندان از این اقدام عجولانه و غیرکارشناسی نقد می‌کردند و می‌پرسیدند که بر چه اساسی یک نقاشی بر دیواری کشیده و ناگهان با یک نظر فردی پاک می‌شود؟ چراکه یک ارگان دولتی باید در جهت مانا شدن و حفظ و نگهداری آثار هنری اقدام کند نه اینکه به خود اجازه و حق پاک کردن آنها را بدهد!
علیرضا سمیع‌آذر ـ که پیشتر رییس مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر موزه‌ی هنرهای معاصر بوده است ـ در واکنش به این ماجرا گفته بود: از بین بردن اثر هنری، نوعی بیماری به‌نام وندلیزیم است؛ عده‌ای از مسؤولان هم با بی‌حرمتی به آثار هنری، آن‌ها را از بین می‌برند.
آیدین آغداشلو – هنرمند نقاش ـ هم بیان کرده بود: وقتی ضرغام، عمارت‌های ناصرالدین شاه را خراب می‌کرد، توجیه‌اش این بود که ما برای ادارات دولتی، به فضا احتیاج داریم.
وی از میان برداشتن آثار هنری را در ایران، سنتی دانست که نتیجه‌ی آن به‌صورت کتاب قطور تمدن عظیم و فرهنگ غنی ایران که برگه‌های آن کنده و مخدوش شده، برجا مانده است.
منبع: ايسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *