از هم نشینی با شهریار تا بلبل شرق
ایسنا/آذربایجان شرقی فرقی ندارد شهرام ناظری باشد یا عالیم قاسم اوف یا هر هنرمند دیگری، بزرگان ادب و هنر هر وقت که گذرشان به تبریز بیفتد، در خانه خسرو سرتیپی جمع شده و مهمان او میشوند. او را با شعرخوانی شورانگیزش در برنامههای مختلف میشناسیم که با حرکت دستانش و صراحت بیان، قدرت و لطافت واژهها را به رخ شنونده میکشد.
خسرو سرتیپی، شاعر، نباتی پژوه برجسته و پژوهشگر ادبیات، هنر و فولکلور آذربایجان، زاده آبان ماه سال 1346 شمسی از خطه هنرپرور قره داغ و شهر کلیبر بوده و پس از اتمام دوران تحصیل در رشته تربیت معلم به استخدام آموزش و پرورش درآمده و از سال 1368 ابتدا در کلیبر و سپس در تبریز در کسوت معلم به تدریس پرداخته، او هر چند از شغل معلمی بازنشسته شده، اما با شعر و ادبیات و هنر زندگی میگند.
نیک بینی و مثبت اندیشی از ویژگی اشعار سرتیپی بوده و خودش میگوید حتی یک مورد منفی نگری هم در بین اشعارش به چشم نمیخورد.
بلاغت و شیوایی بیان او به قدری است که شنونده را بر سر ذوق آورده و مخاطب را گاه به گریه و گاهی هم به خنده وا میدارد و زبان گویا و بیان نافذش نقش ارزندهای در شناساندن ادبیات و هنر آذربایجان داشته است.
از 14 سالگی با تکیه بر احساسش به شعر و هنر روی آورده و اولین شعرش را سروده است و بعدها پس از آشنایی با آثار داهیانه حکیم ابولقاسم نباتی، شیفته این شاعر بزرگ آذربایجان شده و عمرش را صرف شناخت آثار نباتی، ادبیات، شعر و موسیقی آذربایجان به ویژه منطقه قره داغ، مهد شعر، موسیقی و ادبیات آذربایجان کرده است.
به گزارش ایسنا، برخی اهالی شعر و ادبیات، خسرو سرتیپی، چنگیز مهدی پور و عاشیق محبوب خلیلی را به دلیل تبلیغ فاخر ادبیات و موسیقی عاشیقی در طول ۲۰ سال گذشته، سه ضلع مکمل ادبیات و موسیقی عاشیقی میدانند، دوستی بین آنها دیرینه بوده و شعر و ادبیات و موسیقی آشیقی با حضور این سه هنرمند، جانی دوباره پیدا کرده است.
آشنایی با بلبل شرق
او از نحوه آشناییاش با عالیم قاسم اوف در باکو به ایسنا، میگوید: در سال 1991 با او آشنا شدم، در سال 1379 برای اولین بار کنسرت تاریخی و بیبدیل او را با مساعدت و یاری مدیران ارشاد وقت در تبریز و سپس در شهرهایی مثل تهران، اردبیل، زنجان و خوی برگزار کردیم و بعدها دوستیمان از برگزاری کنسرت عبور کرد به دوستی عمیق و خانوادگی تبدیل شد و دوستی بسیار صمیمی من و عالیم هم در ایران و هم در آذربایجان مورد توجه اهالی هنر بوده و اشعار زیادی در وصف عالیم سرودهام.
او معتقد است که عالیم قاسم اوف، جایگاه خاص خودش را در بین خوانندگان موسیقی موغام دارد و کسب جایزه نوبل موسیقی نیز گواهی بر این ادعا بوده و میافزاید: موسیقی موغام و شرق را در دنیا بیشتر با صدای افسانهای عالیم میشناسند، اما همین آدم سراپا تواضع و شکسته نفسی است و طوری رفتار میکند که انگار هیچ نمیداند.
سرتیپی میگوید: عالیم قاسم اوف با اینکه اکنون 62 سال دارد، به حق، اسطوره آواز بوده و همیشه در حال آموختن است.
– چنگیز مهدی پور هم که در جمع ما حضور دارد در ادامه با تایید صحبتهای سرتیپی در خصوص بلبل شرق، بیان میکند: آدمی به تواضع عالیم ندیدهام، او برعکس دیگران همیشه دوست دارد، بشنود و اگر حتی یک کودک هم یک قطعه را در حضور او بخواند، عالیم سعی میکند تا آن را دوباره شنیده و چیزی از آن یاد بگیرد-
آشنایی با سلیم موذن زاده
سرتیپی در ادامه این گفتوگو با اشاره به آشنایی با سلیم موذن زاده، میگوید: موذن زاده نیز با نوحه و اذان گویی حمد خدا را میگفت، معتقدم که دنیای اسلام دیگر مانند او را به خود نخواهد دید و صدای نادر و عظیمی داشت که حتی تا چند روز قبل از فوتش دنیا را از آن بهرهمند کرد، او هم با موغام آذربایجان و هم با موسیقی عرب و ایران آشنایی داشت و حتی یک بار انگلیسی هم خوانده بود.
شهریار
هم نشینی خسرو سرتیپی با بزرگان شعر و ادب و موسیقی تمامی ندارد و او تجربه دیدار و همنشینی با استاد شهریار را هم دارد و معتقد است که حتی اگر شهریار دیگر اشعارش را هم نمیسرود، منظومه «حیدر بابایه سلام» و «سهندیه» یا «علی ای همای رحمت» و «ای وای مادرم» برای گفتن اینکه شهریار از شعرای داهی ایران و آذربایجان بود، کافی است.
او میگوید: بارها و طی جلسات مکرر به محضر استاد شهریار رسیده و عرض ادب کردم و دست نوشتههایی هم از ایشان به یادگار دارم.
او از مهمان نوازی و باز بودن در خانهاش به روی هنرمندان، میگوید: علت اینکه بیشتر هنرمندان سرشناس هنگام سفر به تبریز به خانه من هم سر میزنند، شاید این باشد که من قدر آنها را خوب میدانم و مهمانهایم هم متوجه این نکته میشوند.
این شاعر و پژوهشگر، هم محیط و هم محل تولدش را در پروراندن طبع شعرش موثر میداند و اظهار میکند: طبیعت دلربای قره داغ از درخت و سنگ تا گل و کوه و خاک، آدم را شاعر، نویسنده، عکاس و هنرمند به بار میآورد.
او ادامه میدهد: معلمان اصلی من قره داغ و طبیعت زیبا و هنر آن، کلیبر و پدر و مادرم هستند، اما اولین عامل دلدادگی و علاقه من به حکیم نباتی، پدر مرحومم، محمد خان سرتیپی بود و همیشه او را در حال زمزمه اشعار نباتی دیده بودم، در این میان همسرم نیز من را در طول 25 سال گذشته همراهی کرده است.
سرودن به زبان مادری حس و روحی متفاوت از دیگر زبانها دارد
او سرودن شعر به زبان مادریاش را در اولویت قرار داده و بیان میکند: معتقدم که سرودن به زبان مادری حس و روحی متفاوت از دیگر زبانها دارد و در اولویت قرار دادن زبانی که مادرم به من آموخته، طبیعی است، مادران و عاشیقها زبان مادری را زنده نگه داشتهاند و این زبان زیباییهای خاص خودش را داشته و نباید آن را به سیاست یا برخی رفتارهای افراطی آلوده کرد.
او ادامه میدهد: زبان رسمی من و دیگر زبانها هم همانقدر برایم محترم و قابل توجه هستند و علاقه زیادی به ادبیات شرق، ادبیات فارسی، عرب و ادبیان دنیا دارم.
سرتیپی در به چاپ رساندن اشعارش عجول نبوده و تعدادی زیادی از اشعارش در مجلات و روزنامهها و جنگهای ادبی مختلف چاپ یا از زبان عاشیقها و خوانندگان در تبریز و باکو خوانده شده است.
او همچنین چاپ منتخب اشعار خودش را به بعد از چاپ دیوان آثار حکیم نباتی به تحقیق و تدوین خسرو سرتیپی که در مراحل پایانی قرار دارد، موکول کرده است و میگوید: در مجموع تلاش کردهام تا مردم نگاه جدیتری به شعر، شاعران، هنر و ادبیات داشته باشند.
سرتیپی، جایگاه شاعران آذربایجانی و ادبیات ترکی را در ادبیات ایران، انکارناپذیر میداند و میگوید: ادبیات ترکی یکی از غنیترین ادبیاتها در دنیا بوده و اگر از دیگر پژوهشگران منصف هم بپرسید، همین را به شما میگویند.
او، بیان میکند: معدود اشعار ترکی شاعری مانند صائب تبریزی با کل دیوان اشعار فارسیاش برابری میکند، شاعرانی همچون نظامی، خاقانی، نسیمی، فضولی، شاه اسماعیل خطایی، سید عظیم، صراف و راجی و حکیم نباتی هم مقام مخصوص خود را در فکر و روح من دارند و همچنین ارادت ویژهای هم به حافظ، سعدی و مولوی دارم.
او با اشاره به نقش عاشیقها در حفظ ادبیات ترکی، میگوید: آثار عاشیقهایی مانند خسته قاسیم، قربانی و عباس طوفارقانلی در نوع خود بینظیر بوده و ویژگیها و تاثیر آثار آنان را میتوان در اشعار دیگر شاعران حتی شعرای ترکی سرای آذربایجان هم مشاهده کرد.
سرتیپی، شناساندن ظرفیتهای ادبیات ترکی را نیازمند فرصت مناسبی میداند و در این خصوص اظهار میکند: باید ببینیم که تا چه حد توانستهایم، ادبیات ترکی را در رادیو، تلویزیون و مطبوعات و دانشگاهها بشناسانیم. شعرای مانند نسیمی، فضولی، صراف، راجی، ذکری اردبیلی و دل ریش و به ویژه عاشیقها آثار زیادی در رثای اهل بیت سرودهاند.
معراج نامه را هم هیچ کسی به زیبایی عاشیقها نسروده است
سرتیپی میافزاید: معراج نامه را هم هیچ کسی به زیبایی عاشیقها نسروده است، ادبیات ما قوی است، اما فرصت مناسبی برای شناساندن آن نداشتهایم، هر چند الان شرایط بهتری ایجاد شده و به نظر میرسد راههایی برای این کار باز شده است، ادبیات آذربایجان جایگاه بسیار رفیعی در ادبیات دنیا داشته و قرار نیست اگر کسی آن را نمیشناسد، ادعا کند که ادبیات ما جایگاه پایینی دارد.
او ادامه میدهد: موسیقی و ادبیات عاشیقی، جایگاه والای ادبی و هنری در دنیا دارد که اگر چنین نبود، یونسکو آن را در فهرست آثار ناملموس بشری قرار نمیداد. ادبیات و موسیقی آشیقی همیشه کنار هم بودهاند و به عنوان مثال عاشیق قربانی هم نوازنده بوده و هم خواننده و هم گوینده.
این شاعر و نباتی پژوهش، علت دوری نسل جدید از ادبیات عاشیقی را در نپرداختن به معرفی چهرهها و شخصیتهای ادبی و هنری این حوزه در کتب درسی و بسیار خطرناک میداند و در این خصوص بیان میکند: معتقد هستم این هم به آموزش و پرورش برمیگردد، کدام کتاب درسی را سراغ داریم که به نسیمی، فضولی، خسته قاسیم یا دیگر شخصیتهای ادبی و هنری بپردازد؟، هر چند به تدریج فضا بهتر و کتابهایی در این خصوص چاپ شده و یا در فضای مجازی به آن پرداخت شده، اما هنوز هم جای کار بسیار است.
او تاکید میکند: تمام تلاش ما شناساندن ادبیات، فرهنگ، هنر و موسیقی آذربایجان در کشور خودمان و به دور از سیاسی کردن آن است.تمام تلاش ما شناساندن ادبیات و موسیقی ترکی در کشور خودمان و به دور از سیاسی کردن آن است، اما برای تحقق این امر نیاز به شرایط اجتماعی مثبت و معتدلی بوده و امروز هر چند پای روزنامه به برخی شهرهای کوچک و روستاها نمیرسد، اما همه به تلویزیون و رادیو و مدرسه و دانشگاه دسترسی دارند و میتوان کاری کرد که کودکان و جوانان در عین شناخت حافظ، سعدی و مولوی، نباتی و فضولی و سایر بزرگان ادبیات و هنر آذربایجان را هم بشناسند.
بر اساس این گزارش، تحقیقات و تلاشهای سرتیپی برای شناساندن شاعر توانا و بزرگ آذربایجان، حکیم سید ابولقاسم نباتی و تاسیس انجمن ادبی به نام این شاعر بزرگ در کلیبر بسیار اثرگذار بوده و تندیسها و مجسمه نباتی در شهرهای مختلفی مانند اشتبین، جلفا، کلیبر و تبریز هم به دنبال پیگیریهای سرتیپی، ساخته و نصب شده است.
او همچنین، کنگره حکیم ابولقاسم نباتی در سال 1372، مراسمهای ادبی و شبهای شعر و موسیقی متعددی را در شهرهای مختلف مانند تبریز، اهر، جلفا کلیبر، تهران، اردبیل، باکو، ترکیه، جمهوری نخجوان و دانشگاههای مختلف برگزار کرده است.
این شاعر و نباتی پژوه برجسته، دیوان فارسی و ترکی نباتی را از بر بوده و دیوان نباتی به تحقیق و تالیف او به زودی آماده چاپ میشود، او ارتباط بسیار عاشقانهای با نباتی دارد و یادمان نباتی بر سر مزارش در اشتبین جلفا هم با پیگیریهای او توسط سازمان منطقه آزاد ارس، احداث شده است.
او همچنین با برگزاری مراسمهای ادبی فاخر در سطح ملی و بینالمللی، تاثیر زیادی در شناساندن شاعران، هنرمندان و مفاخر ادبی آذربایجان داشته است که برگزاری شبهای نباتی و شبهای فضولی و نموداشتها و بزرگداشتها برای مفاخر ادبی با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی و انجمن ادبی تبریز از آن جمله هستند.
بر اساس این گزارش دو دوره از فستیوال عاشیقلار در تبریز و دو دوره از فستیوال موغام در سطح سراسری با مدیریت و پیگیری خسرو سرتیپی و با مساعدت معاونت فرهنگی شهرداری تبریز برگزار شده است.
سرتیپی در خاتمه با تاکید بر اینکه فرهنگ را باید بسیار صمیمانه پیش برد، بیان میکند: زبان و موسیقی هر ملتی ارزشمند بوده و هنر و ادبیات یکی از راههای ارتباط و نزدیکی ملتها به شمار میآید و ما آثار هنری و تاریخیمان را بهتر از صنعت یا دیگر داشتههایمان میتوانیم نشان دهیم.
انتهای پیام
گفتگو از نسرین سوار-خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
منبع:ایسنا