اصلاح سبک زندگی می تواند سلامت مغز را تقویت کرده و از زوال عصبی-شناختی جلوگیری کند
به گزارش نيو نيوز 1 و به نقل از news-medical در مقالهای که اخیراً در مجله Cureus منتشر شده است، محققان مرکز پزشکی دانشگاه لوما لیندا و دانشگاه کالیفرنیا اروین تأثیر استفاده از شش رکن پزشکی سبک زندگی – مدیریت استرس، تغذیه گیاهی، اجتناب از مواد خطرناک، فعالیت بدنی را بررسی کردند. ، ارتباطات اجتماعی و خواب ترمیمی – بر زوال عصبی شناختی و زوال عقل.
بیماری آلزایمر و سایر اختلالات عصبی شناختی در بین سالمندان در سراسر جهان بسیار شایع شده است و بار اقتصادی فزاینده ای بر سیستم های مراقبت های بهداشتی است. علاوه بر این، روشهای درمانی موجود فقط در برخی موارد پیشرفت بیماری را کند میکنند و نمیتوانند اختلال شناختی یا از دست دادن حافظه را معکوس کنند.
پزشکی سبک زندگی، که توسط بسیاری از متخصصان مراقبت های بهداشتی و بیماران بررسی می شود، تغییرات سبک زندگی را برای مدیریت یا درمان بیماری های عصبی مزمن توصیه می کند و به بیماران و خانواده های آنها کمک می کند تا رفتارهای سالم را برای بهبود کیفیت زندگی خود انجام دهند. شش رکن پزشکی سبک زندگی عبارتند از مدیریت استرس، تغذیه گیاهی، اجتناب از مواد خطرناک، فعالیت بدنی، خواب ترمیم کننده ارتباطات اجتماعی، که عوامل خطر اصلی شناخته شده عصبی شناختی، از جمله افسردگی، فشار خون بالا، دیابت نوع 2، مقاومت به انسولین را هدف قرار می دهد. استعمال دخانیات، چاقی و هیپرکلسترمی.
مطالعات گزارش داده اند که افزایش گنجاندن غذاهای کامل در رژیم غذایی تأثیر مثبتی بر شناخت دارد. پزشکی سبک زندگی، رویکرد رژیم غذایی به فشار خون سیستولیک (DASH)، مداخله رژیم مدیترانه ای و مدیترانه ای DASH را برای تاخیر عصبی (MIND) توصیه می کند.
رژیم مدیترانهای سرشار از آجیل، میوهها، حبوبات، سبزیجات، غلات و روغن زیتون است و بخشهای متوسطی از لبنیات و الکل دارد و مصرف گوشتهای فرآوری شده و قرمز، شیرینیها و چربیهای اشباع شده به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. اعتقاد بر این است که گروه های غذایی شامل فیبرها و ریزمغذی های مورد نیاز برای سلامت عصبی-شناختی را فراهم می کنند.
رژیم غذایی DASH که برای مقابله با فشار خون بالا ایجاد شده است، همچنین بر گنجاندن غذاهای گیاهی تاکید دارد و مصرف شیرینیها، کلسترول، سدیم، اسیدهای چرب کوتاه و چربی کل را محدود میکند. مطالعات نشان داده اند که رژیم غذایی DASH منجر به بهبود حافظه کلامی می شود، اگرچه هیچ بهبودی در حافظه بصری مشاهده نشد. با این حال، شرکتکنندگانی که بهطور مداوم رژیم DASH را دنبال کردهاند، بهبودهایی را در حافظه معنایی و اپیزودیک و شناخت جهانی در طول زمان گزارش کردهاند.
رژیم غذایی MIND ترکیبی از رژیم غذایی DASH و مدیترانه ای است و برای مقابله با انحطاط عصبی شناختی و زوال عقل طراحی شده است. یک مطالعه طولی در استرالیا گزارش داد که رعایت دقیق رژیم غذایی MIND منجر به کاهش 53 درصدی خطر ابتلا به بیماری آلزایمر می شود.
تحرک و فعالیت بدنی برای به تاخیر انداختن پیشرفت بیماری آلزایمر و سایر اختلالات عصبی-شناختی مشاهده شده است. علاوه بر کاهش عوامل خطر اختلال عصبی شناختی مانند هیپرلیپیدمی، بیماریهای قلبی عروقی، دیابت نوع 2 و سندرم متابولیک، فعالیت بدنی همچنین باعث افزایش Irisin و پروتئین 5 حاوی دامنه فیبرونکتین نوع III (FNDC5) در هیپوکامپ میشود. ایریزین در افزایش تحمل گلوکز و بهبود مصرف انرژی نقش دارد، در حالی که FNDC5 نقش مهمی در عملکرد نورون ایفا می کند. این دو پروتئین با هم ممکن است حافظه، بقای سلول های عصبی و یکپارچگی سیناپسی را با تحریک بیان عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در هیپوکامپ بهبود بخشند.
تحقیقات نشان می دهد که استرس درک شده بالا با زوال عقل همه علل و اختلالات شناختی خفیف، به ویژه بیماری آلزایمر دیررس مرتبط است. با این حال، مطالعات نشان داده اند که یک رویداد آسیب زا یا استرس زا به تنهایی با زوال عقل مرتبط نیست، اما رویدادهای متوالی و استرس روانی اجتماعی با افزایش خطر زوال عقل شدید در آینده مرتبط است. عوامل استرس زا روانی اجتماعی شامل از دست دادن یک عزیز یا سیستم حمایتی، غذا یا مسکن ناکافی، فقدان ارتباطات اجتماعی و بیماری روانی در بستگان است.
سه ماده خطرناک مهمی که پزشکی سبک زندگی توصیه می کند از آنها اجتناب کنید الکل، نیکوتین و بنزودیازپین ها هستند. در حالی که نتایج متناقض مصرف الکل و اختلال شناختی را مرتبط میدانند، یک مطالعه طولانی مدت اختلال مصرف الکل را با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل زودرس مرتبط میداند. اگرچه مطالعات متضاد بیان می کنند که مصرف متوسط الکل با خطر کمتر زوال عقل همراه است، تعریف مصرف متوسط یا سبک الکل همچنان بحث برانگیز است.
علاوه بر این، مطالعات نشان می دهد که سیگاری های فعلی و همیشه (که قبلاً سیگاری بوده اند و به سیگار کشیدن ادامه می دهند) به طور قابل توجهی در معرض خطر ابتلا به اختلالات عصبی شناختی هستند. بنزودیازپینها، بهویژه کلاسهای نیمهعمر کوتاه، با افزایش خطر زوال عقل، بهویژه در میان زنان، مرتبط هستند. این امر به ویژه مهم است زیرا داروهای بنزودیازپین معمولاً توسط افراد مسن استفاده می شود.
بی خوابی، آپنه انسدادی خواب، اختلالات حرکتی و به طور کلی کیفیت پایین خواب با دیابت نوع 2، چاقی، بیماری های قلبی عروقی، افسردگی و افزایش اختلالات شناختی مرتبط است. همچنین کاهش خواب با تجمع آمیلوئید بتا در بیماری آلزایمر و افزایش استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به زوال عقل عروقی مرتبط است. نویسندگان بر این باورند که تشخیص و درمان اختلالات خواب می تواند خطر زوال شناختی را کاهش دهد.
مطالعات با استفاده از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی نشان داده است که افزایش تعاملات اجتماعی هفتگی به طور قابل توجهی باعث افزایش حجم مغز و بهبود عملکرد در تست های عصب روانشناسی می شود. بیمارانی که گروههای اجتماعی گستردهای داشتند نیز حجم آمیگدال بزرگتری داشتند. علاوه بر این، مطالعات همگروهی در میان زنان مسن نشان داد که حمایت اجتماعی کمتر با افزایش دو برابری در بروز زوال عقل به هر علت مرتبط است.
به طور کلی، این بررسی نشان داد که مداخلات روزانه شامل شش رکن پزشکی سبک زندگی نه تنها می تواند پیشرفت اختلالات عصبی شناختی را به تاخیر بیاندازد یا کند کند، بلکه عملکرد شناختی را نیز بهبود بخشد. نویسندگان توصیه کردند که پزشکان مراقبت های اولیه منابعی را فراهم کنند و به بیمارانی که در معرض آسیب های عصبی شناختی هستند، در مورد مزایای پزشکی سبک زندگی آموزش دهند.