افسانه حل مشکلات روان در چند گام
روانشناسی زرد دقیقا بر چیزهایی دست میگذارد که اصولا روانشناسی، روانپزشکی و نظریههای مهم قصد دارند آن را از انسان بگیرند تا کمتر ذهنش به تصاحب همهچیز برای خودش و کمالگرایی منحرف شود.
امیرحسین جلالی، روانپزشک، در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «روانپزشکی، دانشی زیستی به حساب میآید و نگاه پزشکی به موضوعات دارد. در نتیجه هر چیزی را بر مبنای علت، نشانهها و بر اساس رویهای که ایجاد شده است، تبیین و تلاش میکند تا مشکل را حل کند. با شیوع کرونا ما بهتدریج با پدیده روانشناسی زرد مواجه شدیم و پس از آن به روانپزشکی زرد هم رسیدیم که از همان بینش روانشناسی زرد استفاده میکند. روانشناسی زرد تلاش میکند به نوعی دستورالعملهای کتاب آشپزی خود را از موضوعاتی که برای افراد جذاب است، فراهم کند. یعنی دستوراتی را برای رسیدن سریع به تمام چیزهایی که دوست داریم و میخواهیم زودتر به دست آوریم. مثلا این که چطور میتوانیم به سرعت پولدار شویم، موفق باشیم، شهرت کسب کنیم، اعتمادبهنفسمان را افزایش دهیم و فرد خاصی به نظر برسیم.
این میل کم و بیش در همه افراد وجود دارد اما طبعا هر چه شخصیت فرد پختهتر باشد، ارتباط او با واقعیت هم بیشتر میشود و در عین حال، میل کودکانهاش به داشتن هر چیز تمام و کمالی هم کاهش پیدا میکند. رشد این نوع روانشناسی در دوران شیوع کرونا بیشتر به چشم میآید؛ چرا که مردم ارتباط بیشتری هم در این مدت با فضای مجازی برقرار کردند و دسترسی به این محتوا در این فضا برای آنها آسانتر است. این که در تنگناهایی مثل شیوع کووید-۱۹، روانشناسی زرد فرصت جولان بیشتری دارد، به این دلیل است که فرد در این وضعیت میخواهد به هر روشی خود را نجات دهد. در این هنگام است که بیشتر احساس ناکامی میکند و وقتی هم چنین احساسی داشته باشد بیشتر میل به کنارزدن محدودیتها و میانبرزدن پیدا خواهد کرد. این تفکر مثل مخدری است که میتواند ما را از ناکامی و ماندن در زندان محدودیتها رهایی بخشد.
روانشناسی زرد هم به همین دلیل این روزها و هنگام شیوع بیماری محدودکننده کرونا بیشتر توجه افراد را به خود جلب کرده است. چون ما را تشویق به حذف تمام موانع میکند؛ بدون این که دردمان را به صورت ریشهای بشناسد و درمان کند. شاید تنها بتواند مانند یک داروی مخدر تخدیرمان کند، در صورتی که بالاخره باید با واقعیت مواجه شویم. به طور کلی این موضوع که فرد بخواهد تا اندازهای از مواهب و نعمتهای این دنیا برخوردار باشد کاملا عادی است. اما روانشناسی زرد، دست روی قسمت کودکانه ذهن افراد میگذارد که به سهم خود قانع نباشند و همه کیک را برای خود بخواهند. یعنی فرد را تشویق میکند به موفقیت یک شبه و افسانهای دست پیدا کند. روانشناسی زرد دقیقا بر چیزهایی دست میگذارد که اصولا روانشناسی، روانپزشکی و نظریههای مهم قصد دارند آن را از انسان بگیرند تا کمتر ذهنش به تصاحب همهچیز برای خودش و کمالگرایی منحرف شود.
این میل که هر کاری بخواهیم میتوانیم انجام دهیم، شاید جذاب باشد اما علوم مختلف سلامت روان و رفتارشناسی میخواهد به انسان یادآوری کند که باید امیال و خواستههای خود را مقید و محدود کند. در صورتی که روانشناسی زرد دقیقا بر عکس این را به افراد وعده میدهد و میخواهد این میل مهارشده را از نیاز به قید و بند و چارچوب و محدودیت آزاد کند و به جای تربیت و مهار و مقیدکردن بخشهای خودخواهانه و کودکانه ما، عرصه جولان زیادی به آنها ببخشد. آدمیزاد هم پیوسته در طول تاریخ نشان داده طبق غریزه عمل میکند. درست است که تمدن، غرایز ما را محدود میکند اما در عین حال، جنگهای جهانی و طمعی که هر روزه در سرمایهداریهای بزرگ وجود دارد و بیپروایی که نظام سرمایهداری در اصل خود جای داده، بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانی را قربانی میکند.
این موضوع نشاندهنده آن است که آدمیزاد میل به بازگشت به ذهن اولیه خود دارد. روانشناسی و بسیاری از علوم انسانی تلاش میکنند تا انسان را متمدن، اخلاقی و چارچوبمند در عین حال، فردی واقعگرا بسازند. در آموزههای روانشناسی زرد اما میبینیم که از موفقیت، شادکامی و خوشبختی در کوتاهترین زمان ممکن صحبت میشود. به این ترتیب هم آن چه قرار است فرد به آن دست پیدا کند و هم مدت زمانی که به او وعده داده میشود کاملا بر الگوی سادهلوحانهای استوار است و اغلب هم به او گفته میشود تنها خود اوست که مهم است و لزومی ندارد زیاد به فکر بقیه باشد. حتی اشکالی ندارد دیگران را با رفتار خود برنجاند و ناراحت کند.» منبع: ايسنا
این میل کم و بیش در همه افراد وجود دارد اما طبعا هر چه شخصیت فرد پختهتر باشد، ارتباط او با واقعیت هم بیشتر میشود و در عین حال، میل کودکانهاش به داشتن هر چیز تمام و کمالی هم کاهش پیدا میکند. رشد این نوع روانشناسی در دوران شیوع کرونا بیشتر به چشم میآید؛ چرا که مردم ارتباط بیشتری هم در این مدت با فضای مجازی برقرار کردند و دسترسی به این محتوا در این فضا برای آنها آسانتر است. این که در تنگناهایی مثل شیوع کووید-۱۹، روانشناسی زرد فرصت جولان بیشتری دارد، به این دلیل است که فرد در این وضعیت میخواهد به هر روشی خود را نجات دهد. در این هنگام است که بیشتر احساس ناکامی میکند و وقتی هم چنین احساسی داشته باشد بیشتر میل به کنارزدن محدودیتها و میانبرزدن پیدا خواهد کرد. این تفکر مثل مخدری است که میتواند ما را از ناکامی و ماندن در زندان محدودیتها رهایی بخشد.
روانشناسی زرد هم به همین دلیل این روزها و هنگام شیوع بیماری محدودکننده کرونا بیشتر توجه افراد را به خود جلب کرده است. چون ما را تشویق به حذف تمام موانع میکند؛ بدون این که دردمان را به صورت ریشهای بشناسد و درمان کند. شاید تنها بتواند مانند یک داروی مخدر تخدیرمان کند، در صورتی که بالاخره باید با واقعیت مواجه شویم. به طور کلی این موضوع که فرد بخواهد تا اندازهای از مواهب و نعمتهای این دنیا برخوردار باشد کاملا عادی است. اما روانشناسی زرد، دست روی قسمت کودکانه ذهن افراد میگذارد که به سهم خود قانع نباشند و همه کیک را برای خود بخواهند. یعنی فرد را تشویق میکند به موفقیت یک شبه و افسانهای دست پیدا کند. روانشناسی زرد دقیقا بر چیزهایی دست میگذارد که اصولا روانشناسی، روانپزشکی و نظریههای مهم قصد دارند آن را از انسان بگیرند تا کمتر ذهنش به تصاحب همهچیز برای خودش و کمالگرایی منحرف شود.
این میل که هر کاری بخواهیم میتوانیم انجام دهیم، شاید جذاب باشد اما علوم مختلف سلامت روان و رفتارشناسی میخواهد به انسان یادآوری کند که باید امیال و خواستههای خود را مقید و محدود کند. در صورتی که روانشناسی زرد دقیقا بر عکس این را به افراد وعده میدهد و میخواهد این میل مهارشده را از نیاز به قید و بند و چارچوب و محدودیت آزاد کند و به جای تربیت و مهار و مقیدکردن بخشهای خودخواهانه و کودکانه ما، عرصه جولان زیادی به آنها ببخشد. آدمیزاد هم پیوسته در طول تاریخ نشان داده طبق غریزه عمل میکند. درست است که تمدن، غرایز ما را محدود میکند اما در عین حال، جنگهای جهانی و طمعی که هر روزه در سرمایهداریهای بزرگ وجود دارد و بیپروایی که نظام سرمایهداری در اصل خود جای داده، بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانی را قربانی میکند.
این موضوع نشاندهنده آن است که آدمیزاد میل به بازگشت به ذهن اولیه خود دارد. روانشناسی و بسیاری از علوم انسانی تلاش میکنند تا انسان را متمدن، اخلاقی و چارچوبمند در عین حال، فردی واقعگرا بسازند. در آموزههای روانشناسی زرد اما میبینیم که از موفقیت، شادکامی و خوشبختی در کوتاهترین زمان ممکن صحبت میشود. به این ترتیب هم آن چه قرار است فرد به آن دست پیدا کند و هم مدت زمانی که به او وعده داده میشود کاملا بر الگوی سادهلوحانهای استوار است و اغلب هم به او گفته میشود تنها خود اوست که مهم است و لزومی ندارد زیاد به فکر بقیه باشد. حتی اشکالی ندارد دیگران را با رفتار خود برنجاند و ناراحت کند.» منبع: ايسنا