۱۷ مهر ماه بود. عصر روز اربعین. زمزمههایی درباره درگذشت استاد آواز ایران در فضای مجازی منتشر میشد. رفته رفته خبرها بیشتر و بیشتر شد. علاقمندان به موسیقی و محمدرضا شجریان، امیدوار بودند این بار هم خبرها شایعه باشد، اما نه، این امید واهی به حقیقت نپیوست و با اعلام رسمی همایون شجریان، خسروی آواز ایران برای همیشه به دیار باقی شتافت. حالا یک سال از خاموش شدن صدایش میگذرد و موسیقی ایران همچنان به عزای او نشسته است.
مختاباد در ابتدا درباره علت محبوبیت محمدرضا شجریان در بین مردم به ایسنا گفت: در شرایط سیاسی که در دهه اواخر ۵۰ با انقلاب ایران رخ داد، جامعه به یک باره با موسیقی پاپ و جاز زاویه پیدا کرد. در آن زمان آقای شجریان و دوستانی که با ایشان همکاری میکردند در دهه ۲۰ تا ۳۰ سالگی زندگی خود بودند. فضای آن برهه انقلابی بود و این افراد به واسطه پیوندی که با موسیقی اصیل ایرانی داشتند در پروسه تاریخی که در جامعه رخ داد توانستند از ظرفیتهای موسیقی ایرانی در جهت مفاهیم روز سیاسی اجتماعی استفاده کنند. این امر برای جامعهای که در آن انقلاب رخ داده بود و هیجانات انقلابی شدیدی داشت، جذاب بود؛ به همین جهت شجریان و همراهانش که آن فرصت و فضا را درک کرده بودند، توانستند آثاری درخور آن محیط تولید کنند.
او ادامه داد: آقای شجریان و همراهان او در گروههای شیدا و عارف مجموعه خوشفکری بودند که توانستند شرایط مناسب را ایجاد کرده و جامعه را به سمت موسیقی ایرانی جذب کنند؛ البته اینگونه نبود که جامعه به موسیقی ایرانی علاقه نداشته باشد. موسیقی ایرانی در همه دوران مخاطبان خود را داشته و هنرمندان خوبی که در این عرصه فعالیت داشتهاند، موسیقی ایرانی را در گوش جان مردم مینواختند. البته این مسئله دیده میشد که عمدتا علاقه مردم به موسیقی روز و پاپ بیشتر بوده ولی زمانی که انقلاب شد آن نوع موسیقی به سرعت توسط حکومت منع شد و عده زیادی از هنرمندان آن بنابر دلایل مختلف به انزوا کشیده شدند یا از ایران رفتند.
این هنرمند تصریح کرد: ولی در همین راستا نسل دیگری از موسیقی، یعنی گروههای شیدا و عارف که محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی در رأس آنها قرار داشتند، پابرجا ماند و از اواخر دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۶۰ شروع به تولید آثار هنری در زمینههای مسائل سیاسی کردند. زمانی که موقعیت سیاسی اجتماعی با این نسل از هنرمندان رقم خورد توانست محبوبیت و مردمی بودن آنها را در جامعه تثبیت کند.
«چرا هنرمندان جوانتر که در حوزه موسیقی ایرانی فعالیت دارند عمدتا به تکرار آثار و سبک افرادی چون محمدرضا شجریان میپردازند؟» مختاباد پاسخ داد: به علت اینکه ایجاد یک سبک در موسیقی کار آسان و کار هر کسی نیست و درواقع هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است. در حال حاضر خلاء عظیمی را در عرصه آهنگسازی و خوانندگی موسیقی ایرانی میبینیم؛ زیرا خوانندگانی که در این حوزه کار میکنند آثارشان شبیه به خوانندههای صاحب سبک است و از سویی آهنگساز و مولف نداریم که بتوانند آثار برجستهای را تولید کنند که توجه، گوش و هوش جامعه و مخاطبان موسیقی را به خود جذب کند.
این هنرمند تصریح کرد: البته این مشکلات نشأت گرفته از عدم آموزش درست و حضور زودهنگام در عرصه موسیقی است. درواقع برخی از افرادی که اکنون در حوزه موسیقی فعالیت میکنند زمان کافی را برای تمرین و یادگیری صرف نمیکنند لذا آثار تولیدی آنها هم از لحاظ چهارچوب و هم از لحاظ محتوا ضعیف است. اگر محمدرضا شجریان و یا افرادی چون او به جایگاه بالایی در موسیقی رسیدهاند، به این علت بوده است که دو برابر شهرت خود مدام در حال آموزش بودهاند.
به اعتقاد وی جامعه هم فضایی برای رشد و نمو استعدادها از خود نشان نمیدهد؛ زیرا نه جشنواره درست و حسابی داریم که جوانها با شرکت در آنها هنر خود را ارائه دهند و نه صداوسیما فعالیتی در این زمینه دارد.
با مختاباد این مسئله را مطرح کردیم که عمدتا گفته میشود فقدان شجریان هیچگاه جبران نمیشود و در ادامه نظر او را در این راستا جویا شدیم.
بیان کرد: آینده را نمیتوان پیش بینی کرد، ولی هر هنرمندی جایگاه خودش را دارد. مثلا آیا کسی میتواند جای حافظ را پر کند؟ هنر همانند سیاست نیست که یک نفر پشت یک میز بنشیند و فرد دیگری نباید در همان جایگاه باشد. هنر ایران با تاریخ و اندیشه عظیم فرهنگی، قطعا در عرصههای مختلف میتواند بیشتر بدرخشد و هیچکس هم نباید فکر کند که باید جای شجریان را پر کند. شجریان شجریان بود، کارش را انجام داد، زحمتش را کشید و تاثیرات عمیق خود را در موسیقی ایرانی بر جای گذاشت. شجریان برای آیندگان آواز و موسیقی ذخیره و منبع است.
او در پایان گفت: امیدوارم که رادیو و تلویزیون به این درک برسد که آثار استاد شجریان را پخش کند و از فضای مردهای که در موسیقی این رسانه وجود دارد به یک جایگاه جدی و معقول برسد.
منبع: ايسنا