کتابهای «دیوان غربی – شرقی» نوشته یوهان ولفگانگ فون گوته با ترجمه سعید پیرمرادی، «قواعد واگیری» نوشته آدام کوچارسکی با ترجمه علی معظمی، «سر کلاس فیلمسازی الکساندر مکندریک» نوشته الکساندر مکندریک با ترجمه سامی آستان و «زن و سینما» با گزینش و برگردان منتشر شده است.
به گزارش ایسنا، کتاب «دیوان غربی – شرقی» نوشته یوهان ولفگانگ فون گوته با ترجمه سعید پیرمرادی در ۳۸۰ صفحه با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۵۸هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد این کتاب میخوانیم: گوته در میان شاعران و ادیبان مغربزمین جایگاه خاصی نزد ما ایرانیان دارد و اثر ماندگار و بیبدیل او، «دیوان غربی-شرقی»، جایگاهی بس خاصتر. تعلق خاطر گوته به فرهنگ و ادبیات فارسی با آشنایی او با لعل غزلسرایی فارسی، حافظ شیرازی، به نقطه عطفی بدل شد که نگارش دیوان «غربی-شرقی» ثمره آن بود. همزادپنداری ادبی – معنوی گوته با حافظ چندان بود که به او لقب «برادر دوقلو» داد؛ لفظی که درمورد هیچ فرد دیگری به کار نگرفت. «دیوان غربی-شرقی» سنگفرش زیبای گفتوگوی بینافرهنگی را بنا نهاد و پیام آن احترام متقابل ملتها به هم، فروتنی، تسامح و ایجاد سرپل برای تبادلات و پیوندهای فرهنگی است.
همچنین کتاب «قواعد واگیری» با عنوان فرعی «چرا چیزها منتشر میشوند و چرا از انتشار بازمیایستند» نوشته آدام کوچارسکی با ترجمه علی معظمی در ۴۰۲ صفحه با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۸۰هزار تومان توسط نشر یادشده منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد این کتاب عنوان شده است: کتاب حاضر نمونه بسیار خوبی از سنت علم برای عموم است. نویسنده آن ریاضیدانی است که با سازمان بهداشت جهانی کار میکند و کار اصلیاش فهم واگیریهاست، اما در حوزههای بسیار متفاوت دیگری چون بازارهای مالی هم کار کرده و از آنها تجربه دست اولی دارد، و در این کتاب مسئله واگیری را در حوزههای متعدد و متنوع انسانی میکاود. کوچارسکی نشان میدهد که آنچه یکی از پیشروان علم واگیری، رونالد راس، در ابتدای قرن بیستم «نظریه پیشامدها» نامید و در پی تدوین آن بود، امروز پس از افتوخیزهای فراوان در طول یک قرن، محقق شده است و میتواند فهم ما را از جهانمان دگرگون کند. نویسنده همچنین در خصوص پیامدهای اخلاقی و سیاسی علم و کاربستهای آن هم حساس است و توجه ما را به آن جلب میکند. خواندن این کتاب میتواند تجربهای لذتبخش برای طیف گستردهای از خوانندگان باشد و میتواند بدون نیاز به پیشداشتههای علمی تخصصی دید خوبی نسبت به حوزههای مختلفی به دست دهد که مفهوم واگیری در آنها کاربرد مییابد: از بیماریهای همهگیر گرفته تا شبکههای اجتماعی اینترنتی، برنامههای تبلیغاتی، بازارهای مالی و خشونت خیابانی.
علاوهبر این کتاب «سر کلاس فیلمسازی الکساندر مکندریک: پیشدرآمدی به مهارت در کارگردانی» نوشته الکساندر مکندریک با ترجمه سامی آستان در ۵۲۰ صفحه و قیمت ۹۸هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: کارگردانی فیلم را چگونه باید آموزش داد؟ قواعد فیلمسازی چه چیزهایی هستند؟ از کجا آغاز میکنید؟ چه چیزی را و به چه ترتیب آموزش میدهید؟
مجموعه یادداشتهای الکساندر مکندریک نقطه شروع خوب و نابی است. مکندریک میدانست که نمیتوان فیلمسازی را به یک مقوله خاص محدود کرد. میدانست که فیلمسازی دربرگیرنده مقولههایی از قبیل روایت داستان، تصویرسازی، بازیگری و تدوین، کنش و کلام است. و فراتر از همه اینها، تمرین عملی. نظریهها چیزهای خوبی هستند، اما تمرین عملی از همهچیز مهمتر است. در جایگاه کسی که احساس میکند تازه اول این راه است، کسی که باید برای ساخت هر فیلم جدید همه چیز را از نو شروع کند، میتوانم به درستی این کلام مکندریک گواهی بدهم: «اگرچه صرفا بیشتر از چند هفته طول نمیکشد که با ابزارهای پایه فیلمسازی آشنا شوید، یک عمر کار سخت میطلبد تا در این کار استاد شوید.»
این کتاب همهچیز را در بر دارد، از وارونهنمایی دراماتیک تا جغرافیایی ذهنی، از روابط بین کارگردانان و بازیگرانش تا خوشفکری ساختاری فیلم «سال گذشته در مارینباد».
این کتاب، این کتاب ارزشمند، حاصل یک عمر فعالیت مردی است که با شور فراوان به حرفه و هنرش علاقه داشت و سپس عمر خود را وقف انتقال دانش و تجارب خود به شاگردانش کرد. و اکنون در اختیار ماست. عجب هدیهای!
– مارتین اسکورسیزی –
همچنین «زن و سینما» با گزینش و برگردان منیژه نجمعراقی، مرسده صالحپور، نسترن موسوی و مهرناز صمیمی در ۴۴۶ صفحه با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۸۵هزار تومان توسط نشر گیلگمش منتشر شده است.
در نوشتار پشت جلد کتاب آمده است: نظریه فیلم و عمل فمینیستی درخصوص فیلم، با وجود تاثیر نوآورانه و عمیقش بر زیباییشناسی و سیاست در سینما، ارتباطهای نزدیکی با سنت سینمادوستی داشت. این آخرین موجی بود که به دنبال جنبشهای بزرگ «سینمای سوم»، بیش از همه، پیشتازان دهه ۱۹۶۰ در امریکای لاتین، اروپا و امریکای شمالی را در بر گرفت. در نگرش این جنبشها سینما، به منزله نشانه و نماد فرجاماندیشی سیاسی آرمانخواهانه، از اهمیتی اساسی برخوردار بود. سینما نهتنها میتوانست آرزوی جهانی بهتر را به روشنی بیان کند، بلکه راهوروشهای نوینی برای دیدن فراهم آورد. این امر به ویژه در مورد فمینیسم مصداق داشت: سینما ابزار سرکوب زنان را از راه تصویرپردازی دوچندان تقویت میکرد، ولی همچنین به مدد ایجاد تحول و بازآفرینی شکلها و قواعد سینما، ظرفیت رهاییسازی آن را نیز مضاعف میکرد.
نظریه فیلم و عمل فمینیستی با خود نوید دگرگونیهایی را نهتنها برای بهرهمندان اصلی خود در کشورهای صنعتی، بلکه در دهههای بعدی برای کسانی به همراه آورد که با استعمار و استعمار نو مبارزه میکردند. اکنون اولویتهای زیباییشناختی و فکری همراه با تغییر اولویتهای سیاسی، که به نیروهای امپریالیسم نولیبرال اهمیتی دوباره میبخشد، دگرگونه شده است…
– لارا مالوِی –
منبع:ایسنا