سلامتی

اپیدمی کرونا وضعیت صفر و یک نیست

اپیدمی کرونا وضعیت صفر و یک نیست

«وضعیت اپیدمی کرونا یک وضعیت صفر و یک نیست که امروز باشد یا فردا تمام شود. این شرایط حالت طیفی دارد که تا رسیدن به شرایط نرمال باید آرام‌آرام محدودیت‌ها را کنار بگذاریم و مطلقاً نباید عادی‌انگاری شود.»

 روزنامه ایران نوشت: «تاکنون نزدیک به ۳۲ میلیون نفر در کشور دو دوز واکسن را دریافت کرده‌اند. میزان واکسن‌های تزریقی هم به عدد حدوداً ۸۳ میلیون دوز رسیده است. ایران از نظر تعداد کل واکسن حالا در کنار کشورهایی مثل اسپانیا و پاکستان قرار می‌گیرد. با این‌ همه آیا می‌توان گفت شرایط به حالت نرمال و به پیش از کرونا بازگشته است؟ ظاهر شهروندان البته منهای ماسک‌های نصف و نیمه‌ای که خیلی‌ها روی چانه و داخل جیب‌هایشان گذاشته‌اند، تقریباً شبیه سال ۹۸ شده است. مهمانی‌ها و دورهمی‌ها دوباره از سر گرفته شده و سفرهای تابستانی جای خودش را به سفرهای دیرهنگام پاییزی داده است. این در حالی است که تا رسیدن به واکسیناسیون ۷۰ درصد تقریباً ۴۰ درصد راه باقی‌ مانده و همین بی‌خیالی‌ها و عادی‌انگاری‌ها باعث شده تا زنگ خطر موج ششم هم در آبان ماه به صدا دربیاید. با این‌ همه نمی‌توان دوران بعد از واکسیناسیون گسترده را با روزهای اوج کرونا با فوتی‌ها بالای ۷۰۰ نفر مقایسه کرد. اگر چه حالا هم عدد فوتی‌ها سه‌رقمی است و همچنان تا یک‌رقمی‌شدن راه زیادی مانده اما وضعیت برای بازگشت به زندگی نرمال بیش از گذشته فراهم شده است. واکسیناسیون حدود ۳۷ درصدی (دو دوز کامل) از یک طرف فضای عای‌سازی را ایجاد کرده و از آن طرف همچنان خطر کرونا بیخ گوش شهروندان است؛ وضعیتی که به تعبیر جامعه‌شناسان نوعی تنیدگی و پیچیدگی اجتماعی معرفی می‌شود که تنها راهکارش اتخاذ تصمیم‌های به‌موقع و بدون تبعیض است.

خانم روحنواز، کارمند یک شرکت خصوصی است. او که به‌تازگی از سفر شمال برگشته می‌گوید جاده‌ها به‌قدری شلوغ و پرترافیک بود که باور نمی‌کردیم کرونایی هم باشد. مردم جز تعداد محدودی که ماسک و پروتکل‌ها را جدی گرفته‌اند بقیه اعتنایی به کرونا نداشتند و همین باعث شد همسرم دوباره مبتلا به کرونا شود. ما دچار بلاتکلیفی شده‌ایم نمی‌دانیم بالاخره زندگی نرمال کنیم یا نه؟ ترس الان بیشتر از اوج کروناست.

آقای معتمدی هم که فرزند خردسال دارد، می‌گوید: جالب این که کسی اجازه نمی‌دهد فرزندش به مدرسه برود اما همین افراد مهمانی و سفر می‌روند و ترسی ندارند.

خانم حیدرزاده نیز که هم دانشجو و هم کارمند دولت است، می‌گوید: دانشگاه‌ها تعطیل‌اند اما ما باید سر کار برویم و ۱۰۰ درصد کارمندان هم حاضر می‌شوند. بالاخره خطر وجود دارد یا نه؟ الان شرایط طوری شده که نمی‌توان به دوست و آشنا هم فشار آورد. همین هفته دو عروسی دعوت شده‌ایم که الان بهانه‌ای برای شرکت نکردن هم نداریم.

ضرورت سیاستگذاری واحد

سعید معدنی، جامعه‌شناس، معتقد است که مهم‌ترین نکته‌ای که این روزها در برخورد با بازگشایی‌ها دیده می‌شود اعمال سیاست‌های چندگانه و متفاوت است. اگر قرار به بازگشایی کامل است باید به همه سازمان‌ها، نهادها، برنامه‌های فرهنگی و مذهبی نگاه یکسان شود و اگر قرار به تعطیلی است باید سیاست مشخصی درباره همه در نظر گرفته شود؛ نه این که مثلاً آموزشگاه‌های خصوصی باز شود اما دانشگاه‌ها و مدارس همچنان آموزش مجازی داشته باشند. البته بخش عمده‌ای از معضلات به فرسایشی‌شدن جامعه برمی‌گردد. مردم دچار خستگی و فرسایش شده‌اند و همچنان تکلیف مشخصی ندارند. به این صورت که هنوز بازگشایی‌ها گسترده نشده و زندگی به شرایط نرمال برنگشته است اما در تلویزیون می‌بینند که در فلان کشور اروپایی ورزشگاه‌های فوتبال به‌صورت سرتاسری میزبان تماشاگران هستند. خب در این شرایط از خود می‌پرسند که چرا در دنیا جریان زندگی به حالت نرمال برگشته اما در ایران همچنان میزان فوتی‌ها سه‌رقمی است و هشدارها برای ورود موج ششم به صدا درآمده است؟ به‌ هر حال باید به مردم توضیح داده شود که ما چه زمانی به آن شرایط می‌رسیم و تا آن زمان آیا جریان زندگی عادی شده است یا نه و چطور باید هم زندگی مسالمت‌آمیز با کرونا داشت و هم از عادی‌انگاری پرهیز کرد؟

او ادامه می‌دهد: اینها سؤالات جدی است؛ در عین حال که باید به وضعیت اقتصادی مردم و کسادی بازارها هم اشاره کرد. شاید یکی از دلایل ساده‌انگاری و عادی‌انگاری‌های اخیر همین موضوع باشد چون مردم به‌ دنبال برآورد نیازهای روزمره‌شان هستند. اما راهکار درست این است که چند اقدام به‌صورت همزمان انجام شود. نخستین اقدام تشدید روند واکسیناسیون است. دوم بهبود وضعیت اقتصادی و در نهایت آگاهی‌بخشی به مردم که با تشریح شرایط موجود اتفاق می‌افتد. یکی از کارهایی که باید صورت گیرد مقایسه میزان واکسیناسیون در کشورهایی که به بازگشایی‌هایی بیشتری تن داده‌اند در مقایسه با کشور ماست. در این‌ صورت شاید افرادی که تمایلی به واکسن‌زدن ندارند هم متقاعد شوند که زودتر واکسن بزنند. البته نباید تصور شود که فقط در کشور ما مخالفت با واکسن وجود دارد در کشورهای دیگر هم حدود ۳۰ درصد به طور متوسط در مقابل واکسن مقاومت می‌کنند و همین شایعات در آنجا هم وجود دارد اما باید بر این موضوع غلبه کرد. باید اعتماد دوطرفه بین مردم و کارگزاران ایجاد شود و ذهنیتی را که در برخی مردم وجود دارد، اصلاح کنند.

او با تأکید بر اجرای رفتار متعادل در رابطه با شهروندان می‌گوید: مردم باید در فضاهای باز که مشکل و خطری وجود ندارد حضور داشته باشند تا جامعه بتدریج به سمت شرایط عادی برود.

تا رسیدن به شرایط نرمال باید آرام‌آرام محدودیت‌ها را کنار بگذاریم

دکتر امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک، هم بر این نکته تأکید دارد و می‌گوید: هم‌اکنون میان تصمیمات سیاستگذاران و رفتار شهروندی شاهد نوعی به‌هم‌تنیدگی و پیچیدگی هستیم. مثلاً ما هفته گذشته شاهد بازگشایی نماز جمعه بعد از نزدیک دو سال بودیم که اتفاقاً کار درستی است و ما باید به‌تدریج به سمت این بازگشایی‌ها برویم اما در عین حال به رغم تأکید بر داشتن کارت واکسیناسیون برای سلامتی شهروندان هیچ نظارتی بر این موضوع وجود نداشت و از شرکت‌کنندگان کارت واکسن نمی‌خواستند؛ در حالی‌ که کارکنان دانشگاه تهران در روز شنبه برای حضور در همان محل باید کارت واکسیناسیون ارائه می‌دادند. خب ما باید به جامعه پیام یکسان ارائه دهیم. به‌ هر حال گریزی از بازگشایی نیست اما محدودیت‌ها و قوانین باید در همه جا اجرا شود.

او تأکید می‌کند: ما پیام روشنی باید به جامعه بدهیم. از ابتدا هم دچار چالش‌هایی در اجرای سیاستگذاری‌ها و محدودیت‌ها بودیم. از یک طرف بر بازگشایی‌ها تأکید می‌شود و از طرفی بیم عادی‌انگاری و ساده‌انگاری وجود دارد. خب ممکن است سرگردانی و بلاتکلیفی ایجاد شود. ما باید از ساده‌انگاشتن غیر معمول کرونا بپرهیزیم. این کار بر عهده ستاد ملی مقابله با کروناست که تکلیف را مشخص کند. این که وزیر بهداشت از آمدن موج ششم کرونا در آبان ماه بگوید پس این سهولت و کاهش محدودیت‌ها برای چیست؟ من معتقدم شرایط باید عادی شود. به‌ هر حال ما به زندگی اجتماعی و بازگشایی‌ها مثل نماز جمعه و مناسبات ملی و جشن‌ها و دورهمی‌ها نیاز داریم اما واقعیت این است که ما با عادی‌شدن شرایط و بازگشایی کامل فاصله داریم و اگر مراقبت نکنیم و محدودیت‌های بهداشتی را حذف کنیم و سفرها و تجمعات مثل گذشته باشد دچار چالش جدی می‌شویم.

به‌ هر حال جامعه خسته است و اصولاً میل به دورزدن محدودیت‌ها وجود دارد. اگر پیام جامعه، ساده‌انگاری باشد خروجی آن عادی‌انگاری و عادی نگه‌داشتن است. اما جدا از حاکمیت، باید این پیام به مردم داده شود که گفت‌وگوی اجتماعی را جدی بگیرند. در کنار آن باید گفت‌وگوی رسانه‌ای هم شکل بگیرد. قبل از این که مردم را متقاعد کنیم که عادی‌انگاری شکل نگیرد باید مردم را توجیه کنیم که واکسن بزنند؛ چراکه کنترل اپیدمی فعلاً با واکسیناسیون اتفاق می‌افتد. در عین‌ حال که شهروندان باید دستاوردی را که در این چند ماه به مدد واکسیناسیون گسترده شکل گرفته، حفظ و از آن مراقبت کنند، نه این که با عادی‌انگاری تلاش کنند که به زندگی پیش از کرونا برگردند، چون وضعیت بهداشتی و اقتصادی در کشورهای کم‌برخوردار و ضعیف همچنان شکننده است و نمی‌توان در مدت کوتاه به نتایج مطلوب رسید تا بخواهیم در سراسر جهان به زندگی نرمال پیش از کرونا برگردیم. باید توجه کرد که وضعیت اپیدمی کرونا یک وضعیت صفر و یک نیست که امروز باشد یا فردا تمام شود. این شرایط حالت طیفی دارد که تا رسیدن به شرایط نرمال باید آرام‌آرام محدودیت‌ها را کنار بگذاریم و مطلقاً نباید عادی‌انگاری شود.»

منبع: ايسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *