اگر روی صنایعدستی تمرکز میکردیم نیازی به صادرات نفت نبود/ سازمان صنایع دستی بهجای حمایت به جان هنرمندان افتاده است
یک سفالگر با انتقاد از وضعیت هنر سفالگری در کشور و ضمن انتقاد از بیتوجهی نهادهای مرتبط به این رشته هنری گفت: سازمان صنایع دستی که حال بخشی از وزارت میراث فرهنگی است تا سه چهار دهه قبل نسبت به تولیدکنندگان نقش حمایتی داشت و حال چند سالی است که اینطور نیست و حتی رویه برعکس شده است. صنایع دستی نه تنها نقشی در حمایتها ندارد، بلکه به جای کمک به جان هنرمندان افتاده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، به دلیل وجود آثار متعدد سفالی یافت شده در مناطق مختلف کشور است که ایران را خاستگاه هنر سفالگری میدانند که البته در این رابطه اختلاف نظرهایی هم وجود دارد. در اینکه قدمت سفالینههای ایرانی به بیش از ده هزارسال میرسد شکی نیست و اینکه قدیمیترین چرخ سفالگری و کوره پخت سفال در جهان در شوش یافت شده است. همچنین قدیمیترین ظروف سفالی منقوش مربوط به ایران است. قدمت سفال در ایران نشان از اهمیت این هنر دارد با این حال ایرانیان در دنیای امروز، تا چه حد به آن اهمیت میدهند؟ این سوالی است که پاسخ امیدوارکنندهای ندارد. اگر به آثار تولید شده در سالها و دهههای اخیر نگاهی بیندازیم، درخواهیم یافت که هنر سفالگری نسبت به دیگر هنرها جایگاه قابل تاملی ندارد تا آنجا که عامه مردم آن را با چند کاسه و کوزه گلی میشناسند! در صورتی که میتوانست اینطور نباشد اگر هنرمندان و فعالان این عرصه با نگاهی خلاقانهتر به این هنر باستانی مینگریستند. بهرهگیری از هنرهای دیگر و استفاده بهینه از هنرهایی چون نقاشی، گرافیک، همچنین به کارگیری متریالهای متنوع امروزی میتواند سفالگری را چند قدمی ارتقاء دهد. اما مشکل اینجاست که این هنر آنطور که باید مورد توجه مسئولان نیست. دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز آنطور که باید برای این رشته هزینه نمیکنند و وجود این رشته مهم، معمولا به چند واحد درسی تئوری و عملی خلاصه میشود. اما اگر سفالگری را نه فقط هنر، که «هنر صنعت» بدانیم، با اشکالات و خلاءهای بیشتری هم مواجه میشویم حال آنکه میتوان با آموزش و یادگیری این هنر «کارآفرینی» و ایجاد شغل کرد؛ آنهم در زمانهای که آمار بیکاران هر روز بیشتر و بیشتر میشود. با این حال تعداد آموزشگاههای سفالگری در مقایسه با هنرها و صنایع دستی دیگر بسیار معدود است و این مسئله نیز یکی دیگر از دلایل عدم توجه به این رشته باستانی است.
در نهایت اینکه لزوم پرداختن به هنر سفالگری و عمومیت دادن به آن حمایتهایی را از سوی دستگاههای دولتی میطلبد که میتوان گفت حمایت چندانی وجود ندارد. ارائه وامهای کم بهره نیز به تاسیس آموزشگاهها و کارگاههای سفالگری کمک خواهد کرد که در این زمینه هم گفته میشود حمایت جدی در کار نیست!
درنهایت باتوجه به جمیع مشکلات سفالگری در کشور به این نتیجه میرسیم که تنها محل ارائه آثار هنرمندان سفالگر رویدادهای سالانه و جشنوارههاست اما در این بخش هم گالریدارها به آثار سفال و هنرمندان این عرصه روی خوشی نشان نمیدهند. پس مهجوریت و عدم پیشرفت سفالگری در ایران همچنان ادامه دارد.
محمود کثیری (سفالگر و مدرس سفالگری) که اولین آموزشگاه این هنر را تاسیس کرده، درباره مشکلات و چالشهای موجود با ایلنا گفتگو کرد. او دانشآموخته رشته هنر در مقطع کارشناسی ارشد است که هنر سفالگری را از سال۱۳۷۴ نزد علیرضا سهیل (از اساتید بهنام شهرضا) فرا گرفته است. در کارنامه فعالیتهای او، چندین سال تدریس در هنرستان کاردانش (در دو رشته آموزش سفالگری و آموزش حجم سازی) به چشم میخورد. همچنین برپایی نمایشگاههای متعدد در داخل و خارج از کشور از عمده فعالیتهای محمود کثیری است. در ادامه گفتگوی او را با ایلنا بخوانید.
از فعالیتهای اخیرتان بگویید. آیا قرار نیست نمایشگاهی گروهی یا انفرادی برگزار کنید؟
من چندسالی است روی آموزش شاگردان و هنرجویانم متمرکز هستم و به صورت تماموقت در این عرصه مشغولم؛ البته برای هنرجویان نمایشگاه برگزار میکنم ولی خودم در این زمینه فعالیت ندارم و نمایشگاهی اختصاصی از آثارم برگزار نکردهام چون نرسیدهام و زمانش را نداشتهام. کارهایی انجام دادهام و مواردی را ذهن دارم، اما هنوز به مرحله اجرا نرسیدهاند.
تا پیش از سال ۱۳۸۴ آموزشگاه سفالگری نداشتیم و در همان سال من اولین آموزشگاه تخصصی این رشته را در ایران تاسیس کردم.
ظاهرا آموزش «سفالگری» نسبت به دیگر رشتههای هنرهای تجسمی وضعیت خوبی ندارد. مدرسان و استادان کمی را میتوان یافت که در زمینه آموزش این هنر فعال باشند. آیا اصلا سفالگری آموزشگاههای تخصصی دارد؟
بله درست است، آموزش سفالگری مشکلات و چالشهای خودش را دارد. این هنر با کمبود آموزشگاههای تخصصی مواجه است. تا پیش از سال ۱۳۸۴ آموزشگاه سفالگری نداشتیم و در همان سال بود که من اولین آموزشگاه تخصصی این رشته را در ایران تاسیس کردم که از آن زمان تاکنون فعال بوده است. البته یکی دو آموزشگاه تخصصی دیگر هم در تهران و شهرستانها به صورت جسته و گریخته به امر آموزش مشغول هستند. اما اینطور نیست که بگوییم سفالگری به لحاظ وجود آموزشگاهها و کارگاهها اوضاع خوبی دارد، چون واقعا اینطور نیست.
آن زمان که وارد مقوله آموزش شدید، اهدافتان از تاسیس آموزشگاه چه بود؟
من با هدف ارتقای سفالگری در بخش خصوصی وارد این عرصه شدم و تا به امروز به کارم ادامه دادهام.
سفالگری نه فقط هنر؛ بلکه صنعتی هم هست که میتواند درآمدزا باشد. در آموزش شاگردان این مقوله را هم مدنظردارید؟
بله. چند سالی در کنار آموزش کارگاهی داشتیم که هنرجویان نخبهام را به آنجا میفرستادم که هم کارآموزی کنند و هم در زمینه تولید فعال باشند و در کنار اینها درآمد هم کسب کنند.
چرا این بخش مهم را از روند آموزشتان حذف کردید؟
به این دلیل که بحث آموزش خیلی زمانبر بود و انرژی زیادی از من میگرفت، بنابراین از مقطعی به بعد ترجیح دادیم آن بخش را حذف کنیم و صرفا به مقوله آموزش تخصصیتر بپردازیم.
چرا سفالگری مورد توجه نیست و تعداد آموزشگاههای آن بسیار کم است؟ آیا حمایتی نیست یا استقبالی از سوی مردم برای یادگیری وجود ندارد؟
اگر منظورتان پشتیبانیهای دولتی است، باید بگویم واقعا حمایتی از سوی دستگاهها و زیرمجموعههای فرهنگی آنها وجود ندارد تا به تاسیس آموزشگاههای بیشتر یا تداوم فعالیت آنها کمک کند. بخش خصوصی هم اصلا مورد حمایت نیست و هر آنچه در آن اتفاق میافتد بر اساس فعالیتها و هزینههای شخصی است. اما دلیل دیگر این عدم توجه که به آن اشاره کردید؛ شاید دشواری هنر سفالگری است که حتی عرصه آموزش را هم شامل میشود. به هرحال سفالگری به ابزار و متریالهای خاص خودش نیاز دارد که هزینهبر هستند.
خودتان از چه سالی وارد عرصه سفالگری شدید؟ این هنر از آن زمان تاکنون دستخوش چه تغییرات مثبت و منفی شده است؟
من از سال ۱۳۷۴ وارد این عرصه شدهام و هر آنچه الان میگویم برهمین اساس است. درباره بخش دوم سوالتان هم باید بگویم طی پنج، شش سال اخیر نگاه عامه مردم نسبت به یادگیری سفالگری بهتر شده است؛ چه در زمینه فعالیتهای تفننی، تجربی و تخصصی یا به عنوان حرفهای برای کسب درآمد. اینکه تغییر نگاه مردم نسبت به سفالگری جای خوشحالی دارد.
به نظرتان امروز مردم به ظروف سفالی روی خوش نشان دادهاند؟
بله از آنجا که در بخش آموزش فعالم میتوانم در اینباره نظر دهم؛ لذا باید بگویم مردم بیش از قبل به ظروف سفالی توجه میکنند و آن را در منازل و زندگیشان مورد استفاده قرار میدهند. من به این تغییرات خوشبین هستم. آن زمان که مشغول تحصیل بودم پایاننامه لیسانسم درباره این موضوع بوده که چرا سفال با زندگی ما ایرانیها غریبه شده است. به این موضوع پرداخته بودم که چرا به جای استفاده از ظروف سفالی از وسائلی با متریالهای دیگر استفاده میکنیم. در صورتی که خاستگاه هنر سفالگری به نوعی کشورمان ایران است.
نمونهای از یک نقشبرجسته سفالی
طی چند دهه اخیر هنر سفالگری به واسطه دانش و پژوهشهای موجود در اروپا پیشرفت چشمگیری داشته است و حال آنها خیلی از ما جلوتر هستند که جای تاسف دارد. اغلب کشورهای اروپایی در عرصه سفالگری بخصوص در بخش لعاب پیشرفتهای چشمگیر داشتهاند.
در اینکه خاستگاه سفالگری ایران است شکی نیست اما این موضوع دلیلی بر ارجحیت هنر فعلی ما نیست.
بله درست است. طی چند دهه اخیر هنر سفالگری به واسطه دانش و پژوهشهای موجود در اروپا پیشرفت چشمگیری داشته است و حال آنها خیلی از ما جلوتر هستند که جای تاسف دارد. اغلب کشورهای اروپایی در عرصه سفالگری بخصوص در بخش لعاب پیشرفتهای چشمگیر داشتهاند. دلیل این ارتقاء این است که هنرمندان کشورهای دیگر به طور جدی هنر سفالگری را دنبال کردهاند. بیشک نحوه فعالیت فردی که در ایران کار میکند با هنرمندی که در اروپا به فعالیت مشغول است، متفاوت است. هنرمندان خارجی برای هر کاری که انجام میدهند مورد حمایت قرار میگیرند. آنها صرفا دغدغه هنر دارند و خب طبیعتا به نتیجه میرسند. متاسفانه هنرمندان ما شرایط مساعدی ندارند و مورد حمایت قرار نمیگیرند تا روی کار و فعالیت هنریشان متمرکز شوند.
یکی از موارد مهم دیگر مقوله تولید در هنرهاست. به نظرتان سفالگری در این زمینه پیشرفتهایی داشته؟
بله حتی فکر میکنم طی سالهای اخیر نسبت به گذشته در عرصه تولیدات سفال هم اوضاع بهتری پیدا کردهایم، اما متاسفانه حمایتی وجود ندارد.
پس وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این میان چه نقشی دارد؟ به هرحال سفالگری هم یکی از صنعتهای دستی است. آیاصنایع دستی که زمانی سازمانی مستقل بود برای احیاء و ارتقاء هنر سفالگری چه اقداماتی انجام داده؟
سازمان صنایع دستی که حال بخشی از وزارت میراث فرهنگی است تا سه چهار دهه قبل نسبت به تولیدکنندگان نقش حمایتی داشت و حال چند سالی است که اینطور نیست و حتی رویه برعکس شده است. صنایع دستی نه تنها نقشی در حمایتها ندارد، بلکه به جای کمک به جان هنرمندان افتاده. یعنی اگر هنرمند با صنایع دستی هم کار کند پولش را به او نمیدهند تا آنقدر بدود که خسته شود. اینطور بگویم که صنایع دستی در حال حاضر شرکتی بازرگانی است تا نهاد یا سازمانی حمایتی. این بخش برای خودش کار میکند و به فکر سودش است؛ مثل شرکت «ایرانخودرو»! در صورتی که هدف از تاسیس سازمان صنایع دستی گسترش هنرها و رشتههای مختلف و حمایت از هنرمندان تهران و شهرستانهای مختلف است. به نظرم این رویه تغییر کرده و صنایع دستی به شرکتی بازرگانی تبدیل شده است.
نمونه یک اثر سفالی لعابکاری شده (لعابکاری یکی از بخشهای مهم هنر سفالگری است)
انجمن سفالگران ایران در این میان چه نقشی دارد؟ البته نمیتوان از انجمنها توقع حمایتهای مالی داشت چون بودجهای ندارند.
راستش من خیلی با انجمن سفال ارتباط ندارم، اما امیدوارم در کارشان موفق باشند. من آن اوائل که نمایشگاه برگزار میکردم با مسئولان مربوطه در تماس بودم و مرا میشناختند. در کل به انجمنهایی که بدون پشتوانه هستند و کارهایشان ضمانت اجرایی ندارد، خیلی معتقد نیستم. البته از همان بدو فعالیت در عرصه آموزش به دنبال حمایتهای دولتی نبودهام. از همان روز اولی که آموزشگاهم را تاسیس کردم، هدفم این بود در بخش خصوصی مرکز آموزشی تخصصی راه اندازی کنم.
خروجی این تصمیم و اتفاق برای شما چه بوده است؟ آیا از نتیجه فعالیتهای چندین سالهتان در امر آموزش رضایت دارید؟
اگر از سال ۱۳۸۴ تا الان سه هزار هنرجو داشتهام، به جرات میگویم حداقل صد تا صد و پنجاه نفر آنها به صورت حرفهای مشغول فعالیت هستند. آنها کارگاه تاسیس کردهاند و کارگر دارند و مشغول تولید و کسب درآمدند. با این حساب شاید بتوان این رویه را نوعی کارآفرینی به حساب آورد. چنین اتفاقی باعث خوشحالی من است و گویای این است که به آن رسالتی که داشتهام، نزدیک شدهام و همین برایم کافی است.
اعتقاد هنرمندان و اساتید این است که سفالگری «هنر، صنعت» است. اما موضوعی که وجود دارد این است که این هنر و صنعت هنوز به توازن نرسیدهاند، تا شاهد اتفاقات خوبی در این زمینه باشیم.
متاسفانه نه فقط سفالگری که باقی صنایع دستی هم دچار هم مشکل و عدم توازن هستند. کشور ایران به لحاظ تنوع صنایع دستی در دنیا اول است. این را من نمیگویم و اساس این گفته آمار است.
اگر فقط روی صنایع دستی سرمایهگذاری میکردیم اتفاقات بهتری میافتاد. کشوری مانند تایلند که فاقد هر منبعی است چنین کاری کرده است. مطمئن باشید اگر ما هم روی صنایع دستی که سفالگری یکی از رشتههای آن است تمرکز میکردیم، نیاز به صادرات حتی یک قطره نفت وجود نداشت.
همین چند سال پیش شهر لالجین به عنوان شهر سفال جهان انتخاب شد.
بله. و باید بگویم شهرهایی داریم که در زمینه تولید سفال از لالجین هم بهتر و جلوتر هستند. موضوع این است که اگر میآمدیم و فقط روی صنایع دستی سرمایهگذاری میکردیم اتفاقات بهتری میافتاد. کشوری مانند تایلند که فاقد هر منبعی است چنین کاری کرده است. مطمئن باشید اگر ما هم روی صنایع دستی که سفالگری یکی از رشتههای آن است تمرکز میکردیم، نیاز به صادرات حتی یک قطره نفت وجود نداشت. متاسفانه ما روی مواردی دیگر تمرکز کردهایم و از منابع مهمی چون صنایع دستی و سفال غافلیم. حال اینکه مدیریت کلان ما نسبت به این قضایا چه دیدگاهی دارند، من بیخبرم.
نمونهای از چند اثر پتینهکاری شده
در مراکز آموزشی و دانشگاههای دولتی که به صورت نیمبند سفالگری را مد نظر دارند، هیچگونه کار تخصصی و علمی انجام نمیشود. یعنی سفالگری تنها یک اسم است.
زمانی که واژه سفال را میشنویم در همان ابتدا یاد کاسه و بشقابهای گلی میافتیم. در صورتی که این هنر قابلیت آن را دارد که بهروز شود. ما نسبت به کشورهای دیگر چقدر به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم.
جدیدترین تعریفی که ازسفالگری ارائه کردهاند این است؛ «از کوره تا ابر رسانهها». ما از این تعریف دور هستیم؛ یعنی همین که شما در سوالتان به آن اشاره کردید درست است و سفال یک سری کاسه و کوزه نیست. اما درباره بخش هنر و جنبه هنری سفال (که خودم سالهاست در این زمینه فعالیت دارم)، باید بگویم در مراکز آموزشی و دانشگاههای دولتی که به صورت نیمبند سفالگری را مد نظر دارند، هیچگونه کار تخصصی و علمی انجام نمیشود. یعنی سفالگری تنها یک اسم است. بودجهای هم وجود دارد و در این میان عدهای دانشجو میآیند و بعد از چند سال فارغالتحصیل میشوند. مگر اینکه دانشجو خودش به سفالگری و صنایع دستی علاقمند باشد و در این زمینه به کسب علم و اطلاعات بپردازد؛ وگرنه دانشگاهها و مراکز آموزشی ما خروجی قابل قبولی ندارند.
اینکه میگویید مراکز آموزشی دولتی اعم از دانشگاهها و دیگر بخشهای مرتبط سفالگری را جدی نمیگیرند، درست است. اما آیا بخش خصوصی توانسته این خلاء را پر کند؟
درباره مبحث آموزش سفالگری در بخش خصوصی باید بگویم، متاسفانه سفالگران سنتی ما برای آموزش دادن و برای انتقال داشتههایشان خساست به خرج میدهند. این قضیه صرفا محدود به سفالگری نیست و هنرهای دیگر ما هم چنین مشکلی دارند. این رویه کلا در تاریخ هنرهای سنتی ما وجود داشته و دارد. در زمینه آموزشگاهها هم همانطور که گفتم با محدودیت مواجهیم و آن چند آموزشگاه فعال هم اگر به جنبه مالی و تجاری قضیه فکر میکنند؛ تقصیری ندارند چون چارهای جز این نیست. بگذارید مثالی بزنم. ما در یک ترم آموزش حرفهای (شامل ۳۶ ساعت آموزشی)، از هنرجو یک میلیون و دویست هزارتومان دریافت میکنیم؛ در صورتی که اگر کمی تحقیق کنید، متوجه خواهید شد که برخی از همکاران با مدت زمانی کمتر از سی و شش ساعت (بدون در نظر گرفتن کیفیت آموزش) در یک ترم مبلغی حدود سه تا چهار میلیون از هنرجویان دریافت میکنند. مسلما این نگاه، نگاهی اقتصادیتر است.
اینکه میگویید اینگونه آموزشگاهها تقصیری ندارند به چه معناست؟
به این دلیل که از لحاظ اقتصادی شرایط سختی داریم و هزینهها بسیار بالاست.
به طور معمول شاهد برگزاری نمایشگاههای کمی با موضوع سفالگری هستیم. دلیل این خلاء و کمبود، عدم همکاری گالریدارها با هنرمندان سفالگر است؟
من قبلا نمایشگاههای زیادی برگزار میکردم و تجربیاتی در این زمینه دارم. موضوع این است که مردم عادی و حتی آنهایی که از گالریها آثار هنری میخرند، به سفال مانند کاسه و کوزه نگاه میکنند. این دسته از افراد برای خرید آثار سفالی هزینه نمیکنند. اگر هنرمند برای ارائه یک اثر سفالی فاخر روی نقش و طرح و لعاب آن ده، پانزده روز زحمت بکشد؛ این تلاش و دقت از سوی مخاطب نادیده گرفته میشود. مثلا اگر به او بگویید قیمت این اثر هنری فاخر یک میلیون تومان است، تعجب میکند و میگوید چه خبر است و مبلغ به این زیادی برای تکهای گِل؟! همان مخاطب برای یک تابلوی نقاشی که شاید چند ساعت کار برده مبالغی بسیار بالاتر میپردازد. این را هم در نظر داشته باشید که خرید آثار هنری توسط عامه مردم انجام نمیشود. عامه مردم برای خرج و مخارج روزمره دستشان به دهنشان نمیرسد؛ چه رسد به اینکه بخواهند برای آثار هنری هزینه کنند. در نهایت اینکه تعداد علاقمندان آثار هنری بسیار محدود است که آنها هم اغلب بر اثر رقابت و چشم و هم چشمی به خرید آثار هنری میپردازند. این رویه یعنی خریداران آثار هنری هم از روی آگاهی خرید نمیکنند.
خودتان سفالگری را جزو هنرهای دشوار میدانید یا آسان؟
سفالگری کار بسیار پر زحمتی است، چون هنرمند باید درباره خواص مواد اطلاعات مفیدی داشته باشد و طراحی بداند و رنگشناسی بلد باشد و خیلی موارد دیگر. همین دشواری کار سفالگری، یکی از دلایلی است که باعث میشود نمایشگاههای کمی با محوریت و موضوع سفال برگزار شود.
آیا در زمینه سفالگری با منابع مکتوب جامع و متعدد مواجهیم؟
متاسفانه تعداد منابع فارسی با موضوع و محوریت سفالگری بسیار کم و معدودند؛ حتی میتوان گفت برخی از آنها تاریخ گذشتهاند و بهروز نیستند. آنچه بیشتر وجود دارد منابع خارجی است و مولفان و هنرمندان خارجی بدون خساست هر آنچه دارند را در آثار مکتوبشان ارائه میکنند و در اختیار دیگران قرار میدهند؛ در صورتیکه همانطور که گفتم ما اینطور نیستیم و بخل و خساست به خرج میدهیم. آنهایی که با آثار مکتوب خارجی ارتباط میگیرند از یادگیری مباحث روز بیبهره نخواهد ماند.
اثر سفالی مشبک (مشبککاری یکی از بخشهای دشوار هنر سفالگری است)
درباره شیوه تدریس مباحث عملی سفالگری هم توضیح دهید.
اگر بخواهم شیوه تدریس خودم در آموزشگاهم را توضیح دهم باید بگویم ما در بخش مباحث عملی پنج ترم داریم که در هر ترم یکی از گرایشها را آموزش میدهیم. ترم اول به روشهای دستی و بدون استفاده از چرخ اختصاص دارد و طی این روند هنرجو در پایان ترم توانایی ساخت انواع آثار حجمی و ظروف سفالی را پیدا خواهد کرد. ترم دوم هنرجو چرخکاری را به صورت کاملا تخصصی فرا میگیرد. با این توضیح که چرخکاری یکی از سختترین کارهایی است که میتوان در رشتههای هنری سراغ داشت. تلاشمان این است که چرخکاری را خیلی اورژانسی و سریع؛ و البته خیلی کامل طی نهایتا دو ترم به هنرجویان آموزش دهیم. در حالی که این روند در کارگاههای سنتی پنج تا ده سال زمان میبرد. ترم سوم هم به تکنیکهای لعاب اختصاص دارد. البته این بخش شامل دو بخش است که میتوان آن را ترم اول و دوم تلقی کرد. ترم اول این بخش به تکنیکهای به روزتر و دم دستتر میپردازد و ترم دوم به شرطی آموزش داده میشود که هنرجو ترم اول را به خوبی آموخته باشد و کوره هم داشته باشد. ترم چهارم هم به نقش برجستهها میپردازد و حتما نمونه این آثار را در کتیبههای سفالی دیدهاید که منشاء آن به کاخ آپادانا برمیگردد. ترم پنجم یا همان ترم آخر هم به کارهای مشبک و دکور اختصاص دارد. این ترم تخصصی است و تلاشمان این است در این بخش انجام کارهای مفهومی را به هنرجویان آموزش دهیم.
ظاهرا هنر سفالگری ارزان است و عوام میپندارند متریالش تنها گل است. آیا همینطور است سفالگری هنری ارزان محسوب میشود.
خیر اینطور نیست. همین الان اگر بخواهید یک کیلو گل بخرید باید دو، سه هزارتومان هزینه کنید. شاید سفالگری تا چند سال پیش هنری ارزان محسوب میشد اما حال اینطور نیست. شما اگر بخواهید کورهای کوچک برای داخل منزل بخرید باید چیزی حدود سی میلیون تومان هزینه کنید. یک چرخ معمولی سفالگری ده میلیون تومان هزینه برمیدارد. پس با این تفاسیر سفالگری هنری هزینهبر است. مثلا اگر بخواهید کلاس نقاشی بروید با یک بوم و رنگ و چند قلم مو کارتان راه میافتد. از جمله اینکه سفالگری به مکان مناسب هم نیاز دارد. نمیتوان کوره سفالگری را وسط پذیرایی یا در یکی از اتاقها قرار دهید.
همه این موارد لزوم توجه نهادهای دولتی و فرهنگی را بیشتر میکند.
صدرصد همینطور است. من ادعایی ندارم اما از بدو آغاز فعالیتهای آموزشیام افراد زیادی را تربیت کردهام که حال در شهرهای مختلف به فعالیتهای حرفهای مشغولند و چند نفر را هم مشغول کردهاند و از راه سفالگری کسب درآمد میکنند و شغلشان است. پس باید به چنین شغلی توجه شود و مورد حمایت قرار گیرد.
نمونهای از یک نقشبرجسته سفالی
خودتان برای تاسیس آموزشگاه یا کارگاه از نهادهای دولتی وام یا امتیازی دریافت نکردهاید؟
یادم هست در سال هشتاد و چهار آن زمان که میخواستم آموزشگاهم را راهاندازی کنم به ما گفتند شما آموزشگاه را تاسیس کنید و پس از یک سال فعالیت به شما تا سقف دویست میلیون تومان به شما وام میدهیم تا به نام آموزشگاه مکانی را خریداری کنید. دویست میلیون تومان در سال هشتاد و چهار مبلغ کمی نبود. من پس از یک سال فعالیت به صندوق هنرمندان مراجعه کردم و گفتند مبلغ سه میلیون تومان برایتان تخصیص کردهایم و در نظر گرفتهایم! حتی چنین حمایتهایی الان وجود ندارد. من به مدت هفده سال است مکان آموزشگاه را اجاره کردهام و با شراط موجود سالهای سال اوضاع همین خواهد بود. اگر از سوی وزارت ارشاد یا سازمان و نهادهای مرتبط دیگر حمایت و تسهیلاتی وجود داشت شرایط خیلی بهتر از الان بود و سفالگری و دیگر هنرها و صنایع دستی وضعیت بهتری داشتند و قاعدتا تعداد علاقمندان هم بیشتر میشد و تولیدات هم بالا میرفت. حتی اگر بهره وامها بالا باشد ایرادی ندارد فقط اینکه توان پرداخت کننده را هم در نظر گیرند. متاسفانه این هم وجود ندارد.
بحران کرونا بیش از دوسال کشور را تحت تاثیر قرار داده بود. این اتفاق چقدر بر نحوه فعالیتهای شما و همکارانتان تاثیر داشته است؟
به هرحال ما هم مانند هنرمندان رشتههای دیگر با مشکلاتی مواجه بودیم. اما خب زمانی که کرونا فروکش کرد و شرایط تا حدودی عادی شد، اینگونه به نظر رسید برخی افراد که از خانهنشینی خسته شده بودند، به دنبال جایی دنج بودند که هنری را یاد بگیرند تا مقداری از خستگیهای روحیشان کاسته شود. بر همین اساس شاید ما کمتر از هنرهای دیگر از کرونا و فضایی که ایجاد کرده بود، ضربه خوردیم. چند ماه اولی که کرونا وارد کشور شد فعالیتهای آموزشی ما هم کاملا تعطیل بود و همه افراد جامعه در شوک بودند. درنهایت هم با وجود همه انتقادها و کاستیها باید بگویم ما سفالگرانی هم داریم که در دنیا شناخته شده و سرآمد هستند.
منبع: ايلنا