بزرگترین نگرانی اهالی سیسخت چیست؟
ساعت 10 شب چهارشنبه 29 بهمن ماه زمین زیرپای ساکنان شهر سیسخت لرزید؛ لرزهای به بزرگی ۵.۶ ریشتر که کشتهای برجا نگذاشت اما مردم را آواره شبهای سرد کوهستان دنا کرد. خانههای بسیاری تخریب شد و مردم این منطقه گردشگری راهی کوچه و خیابان شدند. حالا یک هفته بعد از زلزله مردم نگران آینده هستند؛ خیره میشوند به سپیدی برفهای دنا و در ذهنشان حساب و کتاب میکنند که چطور دوباره به روال سابق برگردند. گذشتهای که به قول رضا از اهالی سیسخت: «حتی پیش از زلزله هم تعریفی نداشت.» کرونا برای این منطقه هدف گردشگری چیزی نبود جز چشم انتظاری برای تمام شدن همهگیری و جیبهایی که هر روز خالیتر میشد.
به گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: شهر سیسخت در ۳۵ کیلومتری شمالغربی شهر یاسوج و مرکز شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد است. شهری کوچک، لمیده در دامنه کوهستان که بهخاطر مناطق طبیعی گردشگریاش مانند منطقه حفاظتشده دنا، قله دنا، چشمه میشی و … از یاسوج تا اصفهان و شیراز و بهبهان مسافران را به خود جذب میکند یا بهتر است بگوییم جذب میکرد. معیشت مردم این خطه از گردشگری در کنار کشاورزی و باغداری تأمین میشد و آن طور که حمید پناهی فرماندار شهر سیسخت میگوید 3 اقامتگاه بومگردی در شهر سی سخت آسیب دیدهاند: «به هر حال یک سال زلزله، یک سال سیل، امسال هم کرونا بود و حالا این زلزله هم به آن اضافه شد که همه اینها معیشت مردم را تهدید میکند.» او از اختصاص بستههای معیشتی به مردم میگوید و وامهای بلاعوضی که قرار است دولت به مردم بدهد. اما کیست که نداند در این آشفتهبازار قیمتها، چه به روز مردم این شهر خواهد آمد. پناهی از آسیب به خانههای خشتی و گلی روستای گردشگری «کریک» در نزدیکی سیسخت میگوید و ابراز تأسف میکند؛ روستایی که به ماسوله جنوب کشور معروف است.
بیتالله محرابی یکی از ساکنان شهر سیسخت است که با تشکیل ستادی مردمی مشغول تقسیم عادلانه و منظم کمکهای اهدایی به زلزلهزدگان است. همین طور که حرف میزند حواسش به کارها هم هست: «حکمت خدا بود که مردم زیر سقف نبودند. ما برای روزی گریه میکنیم که تهران زلزله بیاید و خدا به داد مردم برسد. ما که یک شهر کوچک هستیم هنوز امکانات به دست ما نرسیده است.»
او از خسارات به باغهای میوه و خرابشدن دیوارهای اطراف آنها میگوید: «مثل اینکه با بیل مکانیکی همه دیوارهای باغها را خراب کرده باشند. سیمکشیها بهم ریخته و خانههای داخل باغها کلی آسیب دیدهاند. فقط خدا را شکر که فصل میوه نبود. الان یک دانه بلوک چهار هزار تومان است، حالا اگر باغ هزار متر باشد شما ببینید چقدر پول آن میشود.»
او وقتی این رقمها را میگذارد کنار هزینه ساخت خانه مسکونی، آه بلندی میکشد و از مشاهداتش در سیسخت میگوید: «بعضی از ساکنان که کم هم نیستند آنقدر فقیرند که با وجود همه صدماتی که به خانهشان وارد شده میگویند نمیتوانیم تخریب کنیم و همین طور ریسک میکنیم و دوباره همانجا زندگی میکنیم. کسانی هم هستند که هنوز قسط وام مسکن جدیدشان را میدهند اما خانه خراب شده.»
او با اشاره به کمکهای مردم سیسخت در حادثه سقوط هواپیما در یاسوج که آن هم دقیقاً تاریخ 29 بهمن سال 96 در کوهستان دنا اتفاق افتاد، میگوید: «مردم این شهر در قضیه سقوط هواپیما سنگ تمام گذاشتند. خودشان به قله رفتند و جنازهها را پایین آوردند و از خانوادههایی که بعضیها تا 4 ماه منتظر جسد بچهشان بودند، پذیرایی و میهماننوازی کردند و الان انتظار داریم مردم هم به فکر ما باشند.»
خانه پدری یحیی صد درصد تخریب شده است. آنطور که میگوید زمان حرفزدن مشغول نگاهکردن به ویرانههای خانهای است که در آن به دنیا آمده و قد کشیده، لابد به خاطراتش فکر میکند. او از باغ کوچک انگوری میگوید که در دامنه جاده کوهستان داشته و حالا کاملاً زیر و رو شده: «آلونک باغ را به مسافران کرایه میدادیم و منبع درآمد ما در بهار و تابستان بود. از باغ و محصول که سودی نداشتیم اما همان آلونک برای زندگی ما غنیمت بزرگی بود.»
او از باغ تفریحی یکی از دوستانش میگوید که رونقش با کرونا از دست رفته بود و حالا دیوارهایش یکسره ترک برداشته. بسیاری از ساکنان سیسخت برای امرار معاش سوئیت و آلونکهایی در باغهای خود ساختهاند که تا پیش از کرونا منبع درآمد نصفه نیمهای بوده اما در زلزله خسارت زیادی دیده است.
احسان آزاد اهل سیسخت است و پیمانکار ساخت و ساز. او که خانهاش تبدیل به کمپ نیروهای امدادی شده از جغرافیای اقتصادی مردم شهر و روستاهای اطراف میگوید: «کرونا خیلی به مردمی که در باغها سوئیت داشتند و به مسافران کرایه میدادند آسیب وارد کرد. حالا هم که با خاک مساوی شده. خود باغ برای مردم محصول زیادی نداشت و حتی مجبور بودند برای نگهداری از جیب هم مایه بگذارند. تازه 10 یا 15 سالی بود که مردم از این راه کسب درآمد میکردند.»
او میگوید حالا بزرگترین نگرانی او و همه اهالی منطقه بدتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی است؛ وضعیتی که پیش از این هم تعریفی نداشت: «مردم مجبور بودند چند کار را با هم انجام بدهند تا بتوانند زنده بمانند نه اینکه زندگی کنند. اگر کمکهای دولتی نباشد و فراموش شویم چند وقت دیگر آمار بالای افسردگی را خواهید دید. شرایط به لحاظ اقتصادی برای خیلیها وحشتناک است.»
اجاره سوئیت بخشی از شیوهای بود که میشد از گردشگری پولی بهدست آورد. باغهای میوه با خشکباری که از آنها تولید میشد نیز نوع دیگری از کسب درآمد اهالی است و بسیاری از مردم با فروختن میوه تازه یا خشک شده به مسافران امرار معاش میکردند که حالا با از بین رفتن زیرساختهای گردشگری و همین طور باغها معلوم نیست چطور در آینده باید از این راه زندگی کنند.
مهدی پورانصاری راهنمای بینالمللی گردشگری که از نزدیک شاهد تخریب در سیسخت بوده و در این مدت چند بار از یاسوج به آنجا رفته است با اشاره به همین درآمدهای اندک مانند فروش محصولات کوهستانی، سبزی کوهی یا صنایع دستی توسط مردم به گردشگران، زلزله را ضربه سختی به اقتصاد مردم میداند: «یکی از روستاهایی که گردشگر زیادی به خود جذب میکرد، روستای کریک بود که یکی از جاذبههایش خانههای خشتی و گلی آن بود. مردم این روستا افراد تنگدستی هستند که از راه کار کردن روی زمینها و باغهای کوچک کشاورزی در کنار گردشگری زندگی خود را میچرخاندند اما حالا با تخریب بخشی از خانههای این روستا باید دید چه به روز مردم آن خواهد آمد.»
او که دبیر کمیته آزمایشگاه مصالح یاسوج هم هست، بحث مهم دیگر را بازسازی خانههای تخریب شده در سیسخت میداند و اینکه وامهای بلاعوض نمیتواند از پس آن بر بیاید: «الان خرید یک در فلزی 30 میلیون تمام میشود و برای بازسازی یک خانه معمولی 200 میلیون نیاز است. سیمان سهمیهبندی و مصالح گران است و وقتی مردم شروع به تعمیر و ساخت و ساز کنند، مشکلات جدیدی هم اضافه خواهد شد. من عقیده دارم مشکلات این زلزله تا یکی دو سال دیگر ادامه خواهد داشت.»
اما یکی از نگرانیهایی که مهدیپور انصاری به آن اشاره میکند فراموش شدن مردم شهر است که شاید باعث مهاجرت از این شهر زیبا به یاسوج شود؛ یاسوجی که یکی از مشکلاتش بالا رفتن نرخ حاشیهنشینی است و آن طور که پیداست باید منتظر موج جدیدی از ورود حاشیهنشینان باشد.
منبع:ایسنا