بچه من همانقدر که خارجی است، ایرانی هم هست!
درحالیکه مردان ایرانی در صورت ازدواج با زن ایرانی و تولد فرزندانشان در خارج از کشور میتوانند برای او اوراق هویتی ایرانی بگیرند، اما این مسئله برای زنان ایرانی اتفاق نمیافتد.
به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: هویت بخش اصلی شکلگیری شخصیت انسانهاست. بخشی از هویت را خاک تشکیل میدهد. در سالهای گذشته افراد زیادی که حاصل ازدواج مادر ایرانی و پدر خارجی بودند، با آنکه در ایران به دنیا آمده بودند، برای داشتن اوراق هویتی مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتند؛ آدمهایی که خاکی که در آن متولد شده بودند و مادرشان نیز زاده آن خاک بود، آنها را نمیپذیرفت. نمونه این اتفاق برای زنان دیگری هم میافتد؛ زنانی که فرزندانشان حاصل ازدواج با مردی غیرایرانی در کشوری دیگر است. درحالیکه مردان ایرانی در صورت ازدواج با زن ایرانی و تولد فرزندانشان در خارج از کشور میتوانند برای او اوراق هویتی ایرانی بگیرند، اما این مسئله برای زنان ایرانی اتفاق نمیافتد. بر اساس قوانین اقامت و تابعیت ایران، زن ایرانی نمیتواند تابعیت خود را به کودکش منتقل کند و این مسئله به گفته زنانی که همسران خارجی (اروپایی، آمریکایی و استرالیایی) دارند، تبعیضآمیز است. ماده ۹۷۶ قانون مدنی ایران فقط این حق را به مرد ایرانی داده که فرزندش (با تولد در هر نقطه از کره زمین) ایرانی باشد. زن ایرانی اگر خارج از مرز ایران در ازدواج با مردی غیرایرانی صاحب فرزند شود، بههیچوجه حق انتقال تابعیت ایرانی خود را ندارد؛ حتی در صورت تولد فرزند در ایران نیز حداقل تا ۱۸ سالگی کودک ایرانی محسوب نخواهد شد. سارا، نازلی، شکوه، لیلا، سعیده و مرجان زنانی هستند با یک دغدغه مشترک؛ دغدغهای شبیه فرزند نابغه مرحوم ریاضی ایران مریم میرزاخانی. میرزاخانی پیش از مرگ نتوانست برای فرزندش پاسپورت ایرانی بگیرد؛ چون مطابق قوانین، دختر او هویت ایرانی نداشت. این گزارش روایتهای زنانه مادرانی است که کشورشان هویت فرزندشان را نمیپذیرد.
سارا ۳۵ ساله که ساکن استرالیاست درباره ندادن شناسنامه به فرزندانش که حاصل ازدواج با مردی غیرایرانی هستند، میگوید: مشکل اصلی، تبعیض جنسیتی است وگرنه خیلیها ممکن است اصلاً شناسنامه یا پاسپورت ایرانی برای فرزندانشان نخواهند. اینکه مرد ایرانی بهراحتی میتواند برای فرزندانش هویت ایرانی بگیرد ولی یک زن ایرانی این امکان را ندارد، ناعادلانه است. انگار دختران ایرانی ملک مملکتشان هستند و باید هزینه ازدواج با غیرایرانی را اینگونه تقبل کنند. او ادامه میدهد: مردهای ایرانی میتوانند شناسنامه و پاسپورت برای همسر غیرایرانی و فرزندان خود بگیرند. دولت ایران پارسال در جریان درگذشت پروفسور مریم میرزاخانی و در پی اینکه در روزنامهها اعلام شده بود فرزند آن مرحوم هویت ایرانی ندارد، اعلام کرد بهزودی برای فرزندان مادران ایرانی حق هویت ایرانی در نظر میگیرد ولی به محض اینکه این قضیه گذشت، طرحهای دولت هم خوابید.
در گفتوگو با زنانی که همسران خارجی دارند، متوجه میشویم برای هر بار ورود به ایران باید برای فرزندان خود ویزا بگیرند و این ویزا فقط تقریباً برای یک ماه صادر میشود. البته تجارب زنان با یکدیگر فرق دارد و به نظر میرسد صدور این ویزا بستگی به روابط ایران با کشوری که شوهر زن تبعه آن است، دارد. مثلاً در انگلیس این فرایند به گفته مریم ۳۷ ساله که با مردی انگلیسی ازدواج کرده، مانند صدور ویزا برای یک فرد انگلیسی زمانبر است؛ باید دعوتنامه رسمیای که از سوی وزارت خارجه ایران تأیید شده است، برای ورود فرزندانشان داشته باشند. او میگوید سفارت ایران به من گفت بچه شما ایرانی محسوب نمیشود و ما مانند یک انگلیسی با او برخورد میکنیم. او درباره زمانی که طول کشید تا برای فرزندش ویزا صادر شود و مبلغی که باید میپرداختند، گفت: دقیقاً نمیدانم «نرم» آن چه مدت است؛ برای ما حدود چند ماه طول کشید. باید اول صبر میکردیم تا دعوتنامه از وزارت خارجه به دست سفارت ایران برسد (البته من از سفارت ایران در ایرلند اقدام کردم. آن موقع سفارت ایران در لندن بسته بود). بعد مدارک را با پست فرستادیم و پس از صدور ویزا، باید شخصاً میرفتیم و ویزا را از سفارت تحویل میگرفتیم. آن زمان نفری ۲۰۰ تا ۳۰۰ یورو برای هر ویزا میگرفتند. حداکثر زمان ویزا هم مانند ویزای توریستی ۲۸ روز بود. بار اولی که به سفارت مراجعه کردم، نمیدانستم برای فرزندم نیاز به ویزا دارم؛ فکر میکردم فقط همسرم نیاز به آن دارد. وقتی گفتند فرزندت انگلیسی است، حس بدی داشتم. بچه من همانقدر که انگلیسی است، ایرانی هم هست. این حرف خیلی دردآور بود.
اما نازلی ۳۰ ساله میگوید هر بار ۵۰ دلار در فرودگاه امام برای اخذ ویزای فرزندش پرداخت میکند. در سامانه امور کنسولی و ایرانیان وزارت خارجه اسامی کشورهایی که اتباعشان میتوانند در فرودگاه بینالمللی امام خمینی اقدام به گرفتن ویزا کنند، عبارت است از: جمهوریآذربایجان، آلبانی، آلمان، اتریش، ارمنستان، ازبکستان، اسپانیا، استرالیا، اسلوونی، اسلوواکی، امارات متحده عربی، اندونزی، اوکراین، ایتالیا، ایرلند، بحرین، برزیل، برونئی، بلاروس، بلژیک، بلغارستان، بوسنیوهرزگوین، پرتغال، پرو، تاجیکستان، تایلند، ترکمنستان، چین، دانمارک، فدراتیو روسیه، رومانی، ژاپن، سنگاپور، سوئد، سوئیس، سوریه، عربستان، عمان، فرانسه، فلسطین، قبرس، قرقیزستان، قطر، کرواسی، کرهجنوبی، کرهشمالی، کلمبیا، کوبا، کویت، گرجستان، لبنان، لوکزامبورگ، لهستان، مالزی، مجارستان، مغولستان، مکزیک، نروژ، نیوزیلند، ونزوئلا، ویتنام، هلند، یوگسلاوی – یونان. بنابراین اتباع سایر کشورها قبل از ورود به ایران باید اقدام به اخذ ویزا کنند.
شکوه نیز در این مورد میگوید: من ازدواج رسمی در سفارت ایران انجام دادم و همسرم آلمانی است و تابعیت ایران را ندارد. برای همین دخترم هم نمیتواند پاسپورت ایرانی داشته باشد. ولی برای ما خیلی سخت نیست چون (on arrival در زمان ورود) ویزا میدهند و میتوانم در فرودگاه برای دختر و همسرم ویزا بگیرم.
مرجان از استرالیا که همسرش تبعه استرالیاست، در این باره میگوید: به پسر من شناسنامه یا پاسپورت ایرانی ندادند. برای ورود به ایران حتماً ثبت ازدواج رسمی مادر و پدر در سفارت ایران لازم است. در غیر این صورت ویزای توریستی و اجازه محضری پدر برای ورود فرزند به ایران لازم است که دردسرهای زیادی دارد. البته بعد از ثبت ازدواج، ویزا برای فرزند من صادر شد. در توضیح اینکه چرا به فرزند من شناسنامه نمیدهند، مقام مسئول در سفارت گفت: این قانون برای جلوگیری از تجارت دختران ایرانی در مناطق محروم ایران جهت اخذ تابعیت به مردان کشورهای مجاور وضع شده است!
در سایت سفارت ایران در استرالیا برای مادرانی که قصد سفر با کودکان زیر ۱۸ سال خود به ایران را دارند، رضایت محضری پدر فرزند را خواسته شده است. همچنین در صورتی که مادر از همسرش جدا شده باشد، باید حکم رسمی حضانت فرزند را به سفارت ایران ارائه دهد. برای گرفتن ویزای فرزندان این زنان مانند سایر افرادی که برای دیدار از ایران به سفارت مراجعه میکنند، نرخ ۱۴۵ یورو در نظر گرفته شده است.
طیکردن این روند بوروکراتیک جهت اخذ ویزا برای فرزندان اگر دشواری خاصی هم نداشته باشد، گاه به تجارب تلخی میانجامد. مانند تجربه فتانه که در نهایت بعد از فوت مادرش توانست برای فرزندانش ویزا بگیرد و به جای دیدار مادر، سر قبر او حاضر شود. او میگوید: این قانون بسیار ناعادلانه است. من در شرایط دشواری بودم و مادرم بیمار بود. وقتی برای گرفتن ویزای بچههایم اقدام کردم تا زودتر خودم را به مادرم برسانم، متأسفانه سفارت گفت تا تمامشدن زمان پاسپورت فرزندان شما تنها پنج ماه مانده است و باید حداقل شش ماه باشد. آن موقع هر چه التماس کردم، قبول نکردند. برگشتم شهرم که از کنسولگری ایران دور است. تا مدارک مورد نظر را تهیه کنم، مادرم فوت کرد. با التماس و گریه و ضجه خواستم ویزا برای فرزندانم صادر کنند تا حداقل به مراسم خاکسپاری مادر عزیزم برسم. البته لطف کردند و ویزا دادند اما بههرحال من نتوانستم مادرم را ببینم.
لیلا ۴۰ ساله ضمن ابراز همدردی با فتانه که او هم در انگلستان زندگی میکند، میگوید: مادرش بیمار است و اصلاً توان خارجشدن از منزل هم ندارد. بنابراین او نمیتواند کارهای دعوتنامه رسمی که وزارت خارجه ایران آن را باید تأیید کند، انجام دهد. همین مسئله باعث شده که او نتواند با فرزندانش به ایران سفر کند و مادرش را ببیند.
مانا همسرش انگلیسی است و در مالزی زندگی میکند؛ میگوید سعی کرده ویزای سه ماهه برای فرزندش بگیرد اما فقط ۲۸ روزه به آنها ویزا داده شده و همینطور حدود یک میلیون تومان برای گرفتن ویزا از او اخذ شده است.
سعیده ۵۰ ساله که سالهاست با مردی ایتالیایی ازدواج کرده هم میگوید تنها سه هفته به فرزند او ویزا دادهاند.
از روایتهای این زنان مشخص میشود که علاوه بر تبعیضآمیزبودن قانون، برخوردهای سلیقهای هم با فرزندان این زنان صورت میگیرد. مدت زمان دادن ویزا به فرزندان آنان متغیر و کم است. هرچند صدف که همسرش استرالیایی است و در کانبرا زندگی میکند، میگوید دفعه اولی که به همراه همسر و دختر یکسالهاش به ایران آمدهاند ویزای فامیلی ۳۰ روزه داشتند و بعد با مراجعه به اداره اتباع بیگانه وزارت خارجه این ویزا را تا ۴۵ روز تمدید کردهاند.
یکی دیگر از نگرانی این زنان نرسیدن ارث به فرزندان حاصل از ازدواج آنان با مرد غیرتبعه ایرانی است. چون فرزندان این زنان غیرایرانی محسوب میشوند و حق مالکیت افراد غیرایرانی در ایران بسیار محدود است. افراد غیرایرانی به هیچ وجه نمیتوانند صاحب زمین شوند، خانه نمیتواند به نام آنها بشود و….
زنانی که اقدام به ثبت ازدواجشان در سفارت ایران کردهاند (یعنی همسرشان در سفارت اعلام کردهاند مسلمان شده و اعلامنامه رسمی را مبنی بر مسلمانبودن امضا کردهاند) اسامی فرزندانشان در شناسنامهشان ثبت میشود. اما برخی نمیدانند آیا داراییهای مادر در ایران به فرزندانشان منتقل میشود یا خیر. یکی از این زنان گفته است: این مسئله را از سفارت پرسیده و آنها به او گفتهاند به شرطی که ازدواج پدر و مادر اسلامی باشد و اسم بچه در شناسنامه مادر ثبت شود، ارث یا املاک مادر بعد از مرگ به فرزندانش تعلق میگیرد. اما هیچ سندی را نمیتوانند به نام فرزندانشان در ایران ثبت کنند. همینطور بچههای این زنان نمیتوانند حساب بانکی در ایران داشته باشند. عملاً فرزندان زنان ایرانی از ارث مادریشان در ایران محروم میشوند.
یکی دیگر از مشکلات این زنان زمانی است که بخواهند از همسرشان جدا شوند چراکه نمیتوانند بچههایشان را همراه خودشان به راحتی به ایران بیاورند. این مسئله را هدیه مطرح کرده که در دوبی زندگی میکند. او اضافه میکند من اگر از همسرم جدا شوم، برای ورود به ایران به همراه فرزندانم باید حضانت محضری فرزندانم را داشته باشم و این حکم را تسلیم سفارت کنم. از دیگر سو من نمیتوانم با فرزندانم در ایران زندگی کنم چون آنها تبعه ایران نیستند و نمیتوانند طولانیمدت بمانند. آنها فاقد هرگونه اوراق هویتی خواهند بود و برای تحصیل و ادامه زندگی دچار مشکل هم میشوند. طبق هیچ قانونی بچههای من نمیتوانند ایرانی شوند. بههیچوجه منالوجوه. فرض کنید زن ایرانی یک بچه ششساله داشته باشد و از شوهرش طلاق گرفته باشد و بخواهد برگردد ایران. آن بچه ششساله مثل بلبل فارسی حرف میزند. اما بعد از دو، سه ماه اقامتش در ایران غیرقانونی میشود. یک بچه ششساله ناخواسته تبدیل به یک مجرم میشود! بنابراین زنانی که در خارج از کشور بدون همسرشان نمیخواهند زندگی کنند، مشکلات بیشتری برای برگشتن به ایران دارند.
سمانه در مورد این قانون گفته است متأسفانه بچهای که مادرش ایرانی باشد، تابعیت ایران نمیگیرد. فقط وقتی پدرش ایرانی باشد، داخل آدم حساب میشود و شناسنامه و سایر تسهیلات شامل حال او میشود. ندادن تابعیت به فرزندان مادران ایرانی ابعادی گسترده دارد که نشان میدهد قانون انتقال تابعیت از سوی پدر در حال حاضر تا چه اندازه تبعیضآمیز و ناعادلانه است. این زنان و فرزندانشان چه سختیهایی را برای دیدار خانواده و کشور خود تحمل میکنند. در آبان ماه سال گذشته هیئت دولت مادهواحدهای را درباره تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی به تصویب رساند که روزنههای امیدی را ایجاد کرده است. مطابق با این مادهواحده فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی که قبل یا بعد از تصویب این قانون متولد شده یا میشوند، قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام شمسی به درخواست مادر ایرانی به تابعیت ایرانی درمیآیند. فرزندان مذکور پس از رسیدن به ۱۸ سال تمام شمسی در صورت عدم تقاضای مادر ایرانی میتوانند تابعیت ایران را تقاضا کنند که در صورت نداشتن مشکل امنیتی به تشخیص وزارت اطلاعات به تابعیت ایرانی پذیرفته میشوند. در دنیایی که روز به روز به سمت جهانیشدن میرود و مهاجرت و ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی بیشتر میشود، تغییر قانون به رفع تبعیض علیه زنان و فرزندانشان منجر میشود و با واقعیت کنونی جهان و ایران نیز منطبقتر است. این مادهواحده پیشنهادی دولت در انتظار رأی نمایندگان مجلس است. امید است نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تصویب این لایحه حق زنان ایرانی برای انتقال هویت مادرانه به فرزندانشان را به رسمیت بشناسند.
انتهای پیام