“بیوهگی” حادثهای پر استرس برای زنان
یک روانشناس با بیان اینکه بیوگی حادثهای پر استرس به ویژه برای زنان در جوامع ایرانی است، گفت: طبق پژوهشها، بیوه زنان مسن از بیوه زنانی که در سن جوانی ازدواج کردهاند افسردهتر هستند و این افسردگی سالها در زندگی آنها ادامه مییابد.
فرنگیس شریفی باستان در گفتوگو با ایسنا، همزمان با روز جهانی “زنان بیوه”، اظهار کرد: از جمله پیامدهای منفی بیوه شدن زنان از دست دادن حمایتهای مالی، عدم سازگاری با نبود همسر، تک والدی و ایفای نقش پدری برای فرزندان، سرپرست خانوار شدن، نادیده گرفتن نیازهای عاطفی و جسمی و جنسی و ایثار برای فرزندان و … است.
این روانشناس ادامه داد: مفهوم مادر بودن به صورت سنتی با مولفههای روانشناختی مانند ایثار به دلیل عشق به فرزندان و از خودگذشتگی تعریف میشود و چون بیوه زنان مجبورند نقش پدر و مادری را برای فرزندان ایفا کنند حساسیت روی خودشان کم شده، پیگیری کمتری نسبت به سلامت خود دارند و به نوعی خود را به فراموشی میسپارند و به تامین صرف نیازهای فرزندان میپردازند.
وی افزود: از سوی دیگر با انکار نیازهای جسمی، روانی و… در معرض اغلب اختلالات روانشناختی از جمله استرس قرار میگیرند. گویی وضعیت اجتماعی زنان تنها با حضور مردان تعریف میشود و تنها بودن در جامعه نشان دهنده کامل نبودن آنها است.
به گفته این روانشناس، در جامعه ایرانی نقش زنان صرفا به نقشهای خانوادگی نظیر همسر و مادر بودن محدود میشود و از این رو خانه داری و همسر پروری بیشتر در جامعه ما تایید شده است به طوری که این فعالیتها مسئولیت اصلی زنان محسوب میشود، از این رو پس از فوت همسر زن مجبور است نقشهای جدید پر چالش دیگری را نیز بپذیرد که او را در معرض بحران قرار میدهد.
شریفی باستان با اشاره به چالش ازدواج مجدد زنان بیوه، تصریح کرد: همسر مناسب برای زنان و مردان بیوه معنای دیگری دارد و شاید از همین رو است که برخی از آنها تا سنین مسن شدن ازدواج مجدد نمیکنند. عوامل اجتماعی و فرهنگی و بحث شانس ازدواج برای این زنان نیز مهم است به طوری که برخی از مردان ترجیح میدهند زنان بیوه را به عنوان همسر دوم انتخاب کنند و به همین دلیل است اغلب زنان بیوه تصمیم میگیرند ازدواج مجدد نکنند.
این روانشناس با بیان اینکه محرومیت جنسی بیوه زنان و انکار این نیاز منجر به اضطراب، افسردگی و تحریک پذیری آنها میشود، خاطر نشان کرد: زنان بیوه با انکار نیازهای جنسی خود و عدم ازدواج، پرخاشگر، عصبی، غمگین و بی انگیزه میشوند.
وی معتقد است: یکی از معضلات عمده این زنان بحث تغییر نقش است که باید مسئولیت پدر بودن را نیز بر عهده بگیرند. مسائل مالی، نیازهای جنسی و عاطفی، مواجهه تنها با سختیهای زندگی، مدیریت آینده فرزندان، انگها و سوء تعبیرات، برچسب هایی نظیر “خانه خراب کن” به زنان بیوه ، برطرف نشدن نیازهای روانی به دلیل انتظار ایثار و از خودگذشتی زنان بیوه برای فرزندان منجر به عدم تامین نیازهای روانی، جسمی و جنسی زنان بیوه میشود.
شریفی باستان نگرانی از بدرفتاریها و سوء استفاده از فرزندان در ازدواج مجدد را از جمله عوامل عدم ازدواج مجدد زنان بیوه دانست و گفت: عدم ازدواج ممکن است زنان بیوه را به روابط عاطفی خارج از ازدواج سوق میدهد که خود وابستگی عاطفی و در نهایت حتی بحرانهایی نظیر خودکشی را برایشان به همراه دارد.
این روانشناس در بخش پایانی سخنان خود درباره چالشهای ازدواج مجدد بعد از فوت همسر برای زنان بیوه یادآور شد: هر انسانی بعد از دست دادن عزیزی دوره سوگواری، انکار و خشم را میگذراند. ابتدا از دست دادن عزیزان را انکار میکنند، سپس خشمگین و افسرده میشوند و در نهایت به پذیرش میرسند. این پروسه ممکن است بسیار طولانی شود. اگر زنی که همسر خود را از دست میدهد مهارتهای اجتماعی و روانی بهتری داشته باشد میتواند سریعتر دوره سوگواری را پشت سر گذاشته و به پذیرش برسد که لازم است در این مسیر حتما از خدمات مشاوران و روانشناسان استفاده کند.
منبع:ایسنا
این روانشناس ادامه داد: مفهوم مادر بودن به صورت سنتی با مولفههای روانشناختی مانند ایثار به دلیل عشق به فرزندان و از خودگذشتگی تعریف میشود و چون بیوه زنان مجبورند نقش پدر و مادری را برای فرزندان ایفا کنند حساسیت روی خودشان کم شده، پیگیری کمتری نسبت به سلامت خود دارند و به نوعی خود را به فراموشی میسپارند و به تامین صرف نیازهای فرزندان میپردازند.
وی افزود: از سوی دیگر با انکار نیازهای جسمی، روانی و… در معرض اغلب اختلالات روانشناختی از جمله استرس قرار میگیرند. گویی وضعیت اجتماعی زنان تنها با حضور مردان تعریف میشود و تنها بودن در جامعه نشان دهنده کامل نبودن آنها است.
به گفته این روانشناس، در جامعه ایرانی نقش زنان صرفا به نقشهای خانوادگی نظیر همسر و مادر بودن محدود میشود و از این رو خانه داری و همسر پروری بیشتر در جامعه ما تایید شده است به طوری که این فعالیتها مسئولیت اصلی زنان محسوب میشود، از این رو پس از فوت همسر زن مجبور است نقشهای جدید پر چالش دیگری را نیز بپذیرد که او را در معرض بحران قرار میدهد.
شریفی باستان با اشاره به چالش ازدواج مجدد زنان بیوه، تصریح کرد: همسر مناسب برای زنان و مردان بیوه معنای دیگری دارد و شاید از همین رو است که برخی از آنها تا سنین مسن شدن ازدواج مجدد نمیکنند. عوامل اجتماعی و فرهنگی و بحث شانس ازدواج برای این زنان نیز مهم است به طوری که برخی از مردان ترجیح میدهند زنان بیوه را به عنوان همسر دوم انتخاب کنند و به همین دلیل است اغلب زنان بیوه تصمیم میگیرند ازدواج مجدد نکنند.
این روانشناس با بیان اینکه محرومیت جنسی بیوه زنان و انکار این نیاز منجر به اضطراب، افسردگی و تحریک پذیری آنها میشود، خاطر نشان کرد: زنان بیوه با انکار نیازهای جنسی خود و عدم ازدواج، پرخاشگر، عصبی، غمگین و بی انگیزه میشوند.
وی معتقد است: یکی از معضلات عمده این زنان بحث تغییر نقش است که باید مسئولیت پدر بودن را نیز بر عهده بگیرند. مسائل مالی، نیازهای جنسی و عاطفی، مواجهه تنها با سختیهای زندگی، مدیریت آینده فرزندان، انگها و سوء تعبیرات، برچسب هایی نظیر “خانه خراب کن” به زنان بیوه ، برطرف نشدن نیازهای روانی به دلیل انتظار ایثار و از خودگذشتی زنان بیوه برای فرزندان منجر به عدم تامین نیازهای روانی، جسمی و جنسی زنان بیوه میشود.
شریفی باستان نگرانی از بدرفتاریها و سوء استفاده از فرزندان در ازدواج مجدد را از جمله عوامل عدم ازدواج مجدد زنان بیوه دانست و گفت: عدم ازدواج ممکن است زنان بیوه را به روابط عاطفی خارج از ازدواج سوق میدهد که خود وابستگی عاطفی و در نهایت حتی بحرانهایی نظیر خودکشی را برایشان به همراه دارد.
این روانشناس در بخش پایانی سخنان خود درباره چالشهای ازدواج مجدد بعد از فوت همسر برای زنان بیوه یادآور شد: هر انسانی بعد از دست دادن عزیزی دوره سوگواری، انکار و خشم را میگذراند. ابتدا از دست دادن عزیزان را انکار میکنند، سپس خشمگین و افسرده میشوند و در نهایت به پذیرش میرسند. این پروسه ممکن است بسیار طولانی شود. اگر زنی که همسر خود را از دست میدهد مهارتهای اجتماعی و روانی بهتری داشته باشد میتواند سریعتر دوره سوگواری را پشت سر گذاشته و به پذیرش برسد که لازم است در این مسیر حتما از خدمات مشاوران و روانشناسان استفاده کند.
منبع:ایسنا