تاریخچهای از باغهای الهیه تهران
پژوهش ذیلآمده، در مقام بازشماری برخی باغها، تفرجگاهها و کارگاههایی است که در منطقه الهیه تهران به سیاسیون، اعیان و برخی دولتهای خارجی تعلق داشته است. به واقع این دست تحقیقات، خوانش تاریخ معاصر بر اساس مکانهای شاخص را در دستور کار خود قرار دادهاند. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
به گزارش ایسنا، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: زمان شکلگیری باغها در منطقه الهیه شمیران واقع در شهر تهران کنونی، به آغاز دوران قاجار بازمیگردد. در برخی اسناد قدیمی الهیه – که مربوط به میانه دوران ناصری است – از باغهای متعددی در این منطقه نام برده شده است که امروزه محل دقیق آنها مشخص نیست. از جمله میتوان به باغ آخوند ملامحمدتقی، باغ نونهال و باغ نو اشاره کرد. همچنین بعضی قطعات با عنوان زمین مشخص شدهاند، مانند زمین ملانبی، زمین بالای نهر زرگنده، زمین ضرابیها، زمین اسپکک، زمین مدرس، زمین کربلایی فرجالله و حاجیجعفر، زمین حکیم، زمین سراشیب، زمین حاجی میرزاحسین، زمین والده کربلایی محمدابراهیم و از این قبیل. از سوی دیگر به نظر میرسد که منطقه الهیه از نظر مالکیت منطقهای زنانه بوده است زیرا بیشتر باغهای آن در تملک زنان ثروتمند بوده است که اغلب آن را از پدر یا شوهر خود به ارث برده بودند.
باغ کبریتسازی
همان گونه که گفته شد، بخشی از این زمینها در مالکیت خانم محترم الدوله دختر پاشاخان امینالملک و همسر میرزاعلی خان امین الدوله بود که بعدها به باغ امین الدوله معروف شد و محترم الدوله آن را به عروسش، خانم فخروالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار بخشید. باغ مشهور به کبریتسازی در همین محدوده بوده است و بر اساس نقشههای موجود، بین خیابانهای چناران و شهید آقابزرگی قرار داشته است و گویا بنای کارخانه کبریتسازی نیز در شمال این باغ و نزدیک به خیابان کنونی شهید آقابزرگی ساخته شده بود که البته امروزه همه آنها قطعهبندی شده و زیر ساخت و ساز رفتهاند و اثری از کارخانه کبریتسازی نیست. از سوی دیگر باغی که به نام سلطان ابراهیم میرزا نامیده میشده، باید از املاک همسرش زیورخانم (دختر دیگر پاشاخان امینالملک) و در واقع ارثیه او بوده باشد.
باغ امین دفتر
فاطمه خانم دختر آصف الدوله حاکم خراسان و همسر میرزامحمدامین دفتر نیز مالک بخش بزرگی از باغهای الهیه بود که او هم آن را از همسرش – که دوستدار گل و گیاه بود – به ارث برده بود. گویا باغهای او که از جنوب غربی این ناحیه تا نزدیک پل روی رودخانه زرگنده (پل بین خزر شمالی و خزر جنوبی) ادامه داشت، در زمان زندگی فاطمه خانم به قطعات کوچک و بزرگ تقسیم و بخشی از آن، به شرکت نفت ایران و انگلیس و بخشی دیگر نیز به بصیرالدوله (از درباریان دوران احمدشاه قاجار) فروخته شد.
باغهای عزالدوله
در شمال این منطقه و در شرق باغ فردوس، عبدالصمدمیرزا عزالدوله سالور (ف ۱۳۰۸ ق) برادر ناصرالدین شاه و عموی مظفرالدین شاه، ییلاقی بزرگ و مصفا داشت و غالب اوقات خود را در آنجا میگذراند و هنوز یکی از کوچههای این منطقه، به نام او کوچه سالور نامیده میشود. در نزدیکی کوچه سالور نیز میدان کوچکی به نام عزالدوله بوده که امروزه میدان تختی نام دارد. باغ دیگری از املاک این شاهزاده به نام «باغ بالا»، تا حد دره آسیاب عزالدوله میرسید. عزالدوله تنها شاهزاده قاجار بود که در این منطقه باغ و خانه ییلاقی داشت و پس از او فرزندش عینالسلطنه (قهرمان میرزا سالور) در آنجا میزیست.
باغ دیبا
در ضلع شمالی پل رومی و شرق باغ سفارت آلمان در جوار خیابان دکتر شریعتی، باغ بزرگی است که سالها پیش باغ دیبا نامیده میشد و از آن ابوالحسن دیبا (ثقه الدوله) فرزند فضلاللهخان وکیلالملک تبریزی دیبا و برادر ناتنی دکتر مصدق بود. چگونگی تملک او بر این باغ روشن نیست و نمیدانیم که ارثی بوده یا خریداری شده است. کاربری کنونی آن نیز نامشخص است. معیرالممالک در خاطرات خود از باغ ییلاقی عالی و مصفای حاجی محسنخان مشیرالدوله در سر پل رومی سخن میگوید که روزی از روزها میزبان صدراعظم و بزرگان عصر بوده است. گویا بعدها خانواده سردار اسعد بختیاری، مالک این باغ شده و سهراب اسعد (فرزند جعفرقلیخان سردار اسعد) در آنجا عمارتی بنا کرده بود و چه بسا که باغ دیبا در سر پل رومی، همان باغ مصفای مشیرالدوله باشد.
باغ سفارت آلمان
باغ ییلاقی سفارت آلمان در شمال پل رومی، از ۱۳۲۳ ق یعنی پیش از جنبش مشروطه، در دست آلمانها و اقامتگاه سفیر آنها در تهران بود. پس از آنکه آلمانها در کشاکش جنگ جهانی دوم ایران را ترک کردند، این باغ به مقر ییلاقی وزارت امورخارجه تبدیل شد و احمد قوامالسلطنه که در رویدادهای تیرماه ۱۳۳۱ ش به مدت پنج روز نخستوزیر شد، از همین جا امور کشور را اداره میکرد که پس از سال ۱۳۳۲ ش، دوباره به سفارت آلمان برگردانده شد و اکنون اقامتگاه سفیر و ییلاق تابستانی این سفارت در تهران است. ویپرت بلوشر سفیر آلمان در دربار رضاشاه در خاطراتش، از درختان سر به فلک کشیده چنار، بید و گردو و اتاقهای بسیار بزرگ و بلند این باغ سخن میگوید و بزرگی آن را پنج هکتار تخمین میزند که با ۱۲ آبگیر، آبیاری میشده است و از برادران میکده یاد میکند که در آن سفارت، سرگرم کار بودهاند: «تابستان شمیران، واقعاً همچون بهشت بود. پرتو روشن خورشید جنوب، آسمان خالی از ابر، هوایی که همچون بلور شفاف و به دلیل کمی رطوبت به نحوی غیرقابل قیاس حاکی ماوراء بود، آن شبهای سحرآسا در زیر آسمان پرستاره چشمک زن با کنسرت پرندگان بیشمار، آن ییلاق کوهستانی باعظمت، با دیدی به مناطق دور و دست نیافتنی، باغهایی با جویبارهایی مترنم در زیر سقف سبز درختان کهنسال، هوای همیشه آفتابی که هیچ اثری از باد و باران در آن نیست، آنگاه خانههایی راحت که برای آسایش و خوشگذرانی تعبیه شدهاند، مستخدمین فراوانی که منتظر اجرای دستور بودند و نقش آرزو را در نگاههای ما میخواندند، با اسبها و اتومبیلهای حاضر یراق، این همه گوشهای از زندگیای بود که ما در شمیران داشتیم… (بلوشر، ۱۳۶۹: ۲۱۱)». «دور و بر سفارت بسیار دل انگیز بود. همه جا پارکها و باغها با درختان سر به فلک کشیدهای که بین آنها کوچههایی پر از سایه بود به چشم میخورد (همان:۱۷۸)» و پس از دیدارش با رضاشاه میگوید: «.. شاه چند نکته ستایشآمیز، درباره مقر ییلاقی سفارت آلمان در شمیران گفت (همان:۱۷۲)». حضور تاگور شاعر بلندآوازه هندی در سال ۱۹۳۴ م/۱۳۱۳ ش در شمیران که میهمان بلوشر در سفارت آلمان بود، یکی از پدیدههای جالب در تاریخ معاصر شمیران است … با توجه به اظهارات باارزش تاگور در زمینه تأثیر متقابل فرهنگ شرق و غرب بر یکدیگر، از حضور او در شمیران میتوان به عنوان لحظاتی مهم از تاریخ اجتماعی شمیران یاد کرد.
باغ سفارت ترکیه در پل رومی
علت نامگذاری این محله به پل رومی، به مناسبت استقرار سفارت دولت عثمانی و جانشین دولت روم شرقی (یا بیزانس) است که در ایران کماکان به دولت روم معروف بود. محله پل رومی، نخست به سرآسیاب معروف بود، چون یک آسیاب آبی در آنجا قرار داشت و از این محل، آب نهر زرگنده یا رودخانه جعفرآباد به زمینهای آنجا تقسیم میشد. گویا اقامتگاه ییلاقی سفارت عثمانی، نخست در چیذر قرار داشت. ولی در سال ۱۳۰۰ ق در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار که یکی از سفیران دولت عثمانی سفارتخانه آن کشور را در خیابان باغ ایلخانی (فردوسی کنونی) بنا کرد در شمیران، شمال الهیه کنونی، در مجاورت یک پل [روی نهر زرگنده]، باغ و عمارتی ساخت که موجب شد آن آبادی از آن پس پل رومی خوانده شود. در برخی از منابع، ساخت پل رومی را هم به سفارت عثمانی نسبت میدهند. یکی از شعرای ترک فارسیدان، برای تاریخ بنای سفارت در تهران و الهیه این شعر را سرود:
سال هجری هزار و سیصد بود
که این بنا را به عون سبحانی
ز امر سلطان حمیدخان دوم
ساخت فخری سفیر عثمانی
مادام کارلاسرنا جهانگرد ایتالیایی که در دوران ناصری در ایران اقامت داشته است، باغ سفارت ترکیه را اینچنین وصف میکند: «در فاصله چند کیلومتری اقامتگاه ییلاقی سفیر روسیه در زرگنده، سرآسیاب واقع است و کاخ زیبای سفارت عثمانی – که چندسال پیش ساخته شده و منظره بسیار زیبایی دارد – نیز در آنجاست. این ساختمان، چون در سرزمین مرتفع قرار گرفته، از مسافت دور گنبد باشکوه آن نمایان است. گرداگرد ساختمان باغ، رودخانه است و جادهای کالسکهرو، از نزدیک آن میگذرد …» بنجامین وزیرمختار امریکا هم در خاطرات خود مینویسد: «سفارت عثمانی هم در یکی از جاهای مرتفع و باصفای تجریش، ملک خوب و خانه قشنگی ابتیاع نموده است …»
باغ سفارت روسیه
این باغ که هسته مرکزی روستای قدیم زرگنده بود، از سال ۱۳۶۰ ش و پس از احداث بزرگراه صدر و مرزبندی جدید محلات این ناحیه، در درون محله الهیه قرار گرفت و امروزه بخش جنوبی این محله است. قریه زرگنده که از موقوفات آستانه شاه عبدالعظیم (ع) در شهرری بود، در اصل با فرمان فتحعلیشاه مورخ ۱۲۲۹. ق در اختیار میرزاسیدعلی متولی باشی آن آستانه قرار داشت و روسها برای باغ ییلاقی سفارت خود – که اقامتگاه تابستانی وزیرمختار آن کشور بود – به وی اجاره میپرداختند تا اینکه محمدشاه قاجار با فرمان مورخ ۱۲۶۰ ق، قریه زرگنده را طی حکمی که در ادامه میآید، به وزیر مختار روس واگذار کرد: «که محل ییلاقی جناب جلالت ماب وزیرمختار روس بود … واگذار به وزیرمختار روس فرمودیم …» و شاه به جای آن، مالیات قریه رامین شهریار را در اختیار متولی باشی آستانه حضرت عبدالعظیم (ع) قرار داد. مامونتف یکی از اتباع روسیه که در دوران استبداد صغیر به ایران آمده بود، از باغ ییلاقی سفارت روسیه این چنین میگوید: «عمارت ییلاقی سفارت خیلی خوب است. وفور آب جاری و حوض تمیز مقابل قصر و حجاری قشنگ و اثاثیه عالی عمارتی که وزیرمختار ما دارد و خانههای کوچک مناسبی که برای اعضا در باغ سایهدار سفارت ساخته شده و کلیسای کوچک سنگی خیلی قشنگ و زمین وسیع تنیس که محل ملاقات دلچسب همه اروپاییان است، زرگنده را یکی از بهترین نقاط تهران کردهاند.» با درگذشت محمدشاه – که جانِ حاج میرزا آقاسی وزیراعظم او، در خطر بود – سفارت روسیه که روابط خوبی با وی داشت، در صدد کمک به او برآمد. به نوشته ناسخ التواریخ: «حاجی میرزاآقاسی را در این وقت مجال اقامت، محال افتاد و با معدودی از ملازمان خود برنشست و از دروازه ارگ بیرون شد … و از قضا وزیرمختار [روسیه] از قریه زرگنده به نزدیک او سرعت میکرد تا در سرای او به اعانت او اقامت کند. [اما] وقتی به کنار شهر رسید که حاجی میرزاآقاسی یک تیر پرتاب طریق فرار سپرده بود …» بدین ترتیب قریه زرگنده تا مدتها بعد در ذیل حاکمیت سفارت روسیه در ایران درآمد و از اینرو در آغاز سلطنت مظفرالدین شاه – که با ناآرامیهای سیاسی همراه بود – باغهای زرگنده آن روز و الهیه امروز، مورد توجه دولتمردان و رجال سیاسی کشور قرار گرفت تا بتوانند زیر لوای حاکمیت روسیه با خاطری آسوده آرام گیرند، تا آنجا که حتی محمدعلی شاه قاجار نیز در پایان سلطنت خود، به سفارت روسیه پناه آورد و از سلطنت ایران برکنار شد. علاوه بر این پس از دوران استبداد صغیر و پیروزی مشروطهطلبان که حاج سیدابوالقاسم، امام جمعه تهران و داماد مظفرالدین شاه از مقام خود برکنار شد، به علت ترس زیادی که از اعدام آیتالله شیخ فضلالله نوری پیدا کرده بود، خود را از قلعه امامیه با شتاب هرچه تمامتر، به سفارت روس در زرگنده رسانید و با توجه به اینکه شخص امپراطور روسیه، وی را به تبعیت روس پذیرفته و در حمایت خود قرار داده بود، در سفارت روسیه متحصن شد و چندی بعد پس از گرفتن تأمین از دولت به وسیله سفارت، رهسپار اروپا شد!
باغهای سپهدار
محمد ولیخان سپهدار تنکابنی – که یکی از سرداران مشروطه بود – در ورامین و نیز در شمال تهران و بویژه در منطقه الهیه شمیران، املاک متعددی داشته است. گذشته از املاک او در ولیآباد، چاله هرز و تیغستان، باید به باغهای او در شمال الهیه و نزدیک تجریش در خیابان مقصودبیک کنونی (شهیددربندی) اشاره کرد. از جمله باغ ساعدیه و نیز باغ بزرگ صغریخانم [همسر تجریشی سپهدار اعظم و مادر ساعدالدوله دوم] که بعدها به نوه دختری او، یعنی فرجالله اکبر رسید. در نقشههای قدیم این منطقه و در روزگاری دور کوچه کنونی دهقان (منشعب از خیابان مقصودبیک) و امتداد آن یعنی خیابان هاله را (که به بنبست خلعتبری میرسد)، کوچه سپهسالار [تنکابنی] مینامیدند و به نظر میرسد که باغ بزرگ ضلع شمالی کوچه دهقان – که تابلوی دبیرستان پیام را بر پیشانی دارد – همان باغ صغری خانم همسر سپهداراعظم باشد. عامل دیگری که این گمان را تقویت میکند همان «بنبست خلعتبری» است که از نام خانوادگی ساعدالدوله فرزند دوم سپهسالار گرفته شده است و گویا خانهای در آن کوچه اقامتگاه او بوده است. در حدود ۹۰ سال پیش یعنی در آغاز سلطنت رضاشاه و تا پایان دهه ۱۳۳۰ تیغستان – که منطقه بین کوچه الهیه (رو به روی باغ سفارت انگلیس) در جنوب تا کوچه هدایت در شمال را در بر میگرفت – یکی از باصفاترین و مشهورترین نقاط شمیران و از گردشگاههای معروف تهران بود. قسمت چپ راه تجریش، یعنی از آغاز راهی که به ده زرگنده میرود تا سر پل رومی، همهاش زمین بایر و متعلق به ولی خان تنکابنی سپهدار و سپهسالار اعظم بود و تمام این قسمت در روزهای تعطیل، پر از جوانان خوشگذران و زنانی بود که چادر اطلس سیاه و پیچه مویی سیاه از دُم اسبها داشتند. خیابان تیغستان تا پلی که در بالای سفارت شوروی به الهیه میرود، باصفاترین قسمت این گردشگاه به شمار میرفت. به شهادت پارهای از گزارشات تاریخی، عصرهای جمعه هزاران زن و مرد در این محوطه، بیاختیار و چندین ساعت پی در پی تا سه چهار ساعت از شب گذشته، به اصطلاح وول میخوردند! بازار گردوفروشان و فروشندگان دورهگرد، رونقی کامل داشت و چند کافه رستوران در اطراف دایر بود! این منطقه که محل اقامت سپهدار تنکابنی و در ضلع شرقی باغ سفارت روسیه بود، در قدیم یک راه باریک خاکی داشت که درشکهرو بود و از پل بالای سفارت روسیه، به سوی جنوب تا روبهروی باغ سفارت انگلیس ادامه پیدا میکرد و، چون اطرافش پر از بوتههای خار مانند و تیغ بود، به آن تیغستان میگفتند. بعدها و پس از احداث بزرگراه صدر، تیغستان توسط این بزرگراه قطع و به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. امروزه بخش جنوبی این خیابان «بن بست الهیه» و بخش شمالی آن که متصل به ضلع شرقی باغ سفارت روسیه است، خیابان خزر جنوبی نامیده میشود. همچنین بخشی از خیابان کنونی الهیه (منشعب از خیابان دکتر شریعتی) را هم -که به پل بالای سفارت روسیه میرسید- تیغستان (یا مسجد زرگنده) میگفتند.
بیمارستان آرمیش مگ
این بیمارستان در منطقه بزرگی واقع در جنوب باغ بزرگ سفارت ترکیه، مخصوص اعضای هیئت مستشاران نظامی امریکا در ایران که به اختصار «مگ» نامیده میشد، ساخته شده بود. این بیمارستان که تا پایان دوران پهلوی در اختیار پرسنل ارتش امریکا بود، پس از انقلاب اسلامی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی واگذار شد و از خرداد ۱۳۵۸ به یاد واقف آن بیمارستان، اختر نامیده شد و به ارائه خدمات پزشکی تخصصی در زمینه ارتوپدی پرداخت. بر حسب اسناد، باغ و زمین این بیمارستان، مِلک خانم اخترالملوک سهرابی بود که در ۱۳۲۵ وقف هلال احمر شد و ساختمان مرکزی آن در سال ۱۳۳۲ ساخته و تحویل مستشاران نظامی امریکا در ایران شده بود.
انتهای پیام