ترس؛ مانعی در مسیر پیشرفت زنان شاغل
ایسنا/خراسان رضوی یک جامعهشناس گفت: ترس ریشه بسیاری از سدهایی است که زنان و مخصوصا زنان شاغل با آن روبهرو میشوند؛ ترس از مواجهه با جامعه، ترس از عدم رسیدگی به فرزندان و ناتوانی در تربیت آنها، ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن، ترس از شکست و…؛ بنابراین حمایتهای رسمی و غیررسمی از زنان مخصوصا مادران شاغل، نسلی را پرورش خواهد داد که بر شانههای زنانی قدرتمند ایستاده است.
دکتر افسانه توسلی در گفتوگو با ایسنا در پاسخ به پرسشی مبنی بر تعریف مفهوم خانواده اظهار کرد: قبل از تعریف خانواده و تقسیم آن به سنتی و مدرن، بهتر است مشخص کنیم در کدام فضای مفهومی قرار است سخن بگوییم؛ به عبارتی بنیانهای بحث، فلسفی است یا روانشناختی، سیاسی است یا فرهنگی، با روشن نمودن زبانی که قرار است با آن سخن بگوییم بر خوانندگان واضح خواهد شد که اینجا با چه پیش فرضهایی باید بحث خانواده را دنبال کنند و از چه بعدی به مسئله پرداخته میشود.
وی افزود: رویکرد ما به خانواده، رویکردی جامعهشناختی است و در نتیجه در تعریف آن به پدیدهای رجوع میکنیم که در طول تاریخ به اشکال گوناگون درآمده، اما هرگز از میان نرفته و اکنون با عنوان خانواده هستهای شامل زن و مرد و تعداد محدودی فرزند به عنوان یک نهاد در کنار سایر نهادها، همچون اقتصاد، آموزش و پرورش، دین، حکومت و… در حال حیات است و آنچه بر آن میگذرد بیش از آنکه از درون ماهیتش باشد، ناشی از رخدادهای بیرونی و متاثر از سایر نهادها است.
توسلی ضمن بیان اینکه نهاد خانواده از سایر نهادهای اجتماعی مخصوصا نهاد اقتصادی تاثیرپذیر است، گفت: زمانی که هر یک از نهادها مثلا نهاد اقتصاد دچار تغییر و دگرگونی میشود، قطعا نهادهای دیگر از جمله خانواده از آن بیتاثیر نخواهد ماند. رشد بیکاری، فضای اقتصادی متشنج و بحرانهای کوتاه مدت و بلندمدت، خانواده را نه فقط دچار تغییرات درونی میکند، بلکه در درازمدت ممکن است بر شکل و ساختار خانواده نیز تاثیرگذار باشد. این تاثیرگذاری معمولا با کاهش یا افزایش کارکردی همراه است؛ به عنوان مثال با رشد و تقویت نهاد آموزش و پرورش و اجباری شدن سوادآموزی، در برخی کشورها سن ورود به پیشدبستانی کاهش و حتی به ۳ سال تقلیل یافته که این موضوع خانواده را با کاهش کارکردی روبهرو میکند، در حالی که در گذشته یکی از مهمترین وظایف خانواده، رشد و تربیت کودکان بود، اما به تدریج این کارکرد به نهاد دیگری سپرده شده است.
وی افزود: حتی نگهداری از سالمندان هم که قبلا در نهاد خانواده انجام میشد، اکنون به نهادهای دیگر سپرده میشود، البته برخی جامعهشناسان این کاهش کارکردی را مناسب میدانند و عقیده دارند خانواده در حال از دست دادن کارکردهای خود یکی پس از دیگری است تا به کارکرد اصلی خود که همانا ساخت شخصیت فرهنگی-اجتماعی افراد است، دست یابد. در واقع خانواده تنها باقیمانده ثبات اجتماعی و محل اجتماعی کردن کودکان و واسط فرد و جامعه است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه زمانی که از خانواده سنتی و خانواده مدرن صحبت میکنیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که نوع هر خانوادهای نسبت به زمان قبل از خود مدرن و نسبت به زمان پس از خود سنتی است، گفت: اگر سنت را به معنای گذشته در نظر بگیریم، با خانواده در اعصار مختلف روبهرو هستیم که متحمل تغییرات زیادی است. این تغییرات گاهی در حدی است که میتواند نوع آن را دگرگون سازد؛ یعنی خانواده را از حالت کلان ابتدایی و پرستش توتم به خانواده گسترده زنسالار در دوره گردآوری خوراک، سپس به خانواده گسترده مردسالار در نظام کشاورزی و سپس به خانواده هستهای پس از انقلاب صنعتی تبدیل کند. شکل و ساختار به همان نسبت کارکرد نهاد خانواده بنا به تغییرات اقتصادی جامعه و تغییر نوع جامعه تغییر میکند و اشکال متفاوتی را تجربه میکند، اما هرگز تاکنون از بین نرفته است.
وی افزود: بنابراین آنچه برخی تحت عنوان انحلال یا اضمحلال خانواده مطرح میکنند، میتواند تنها تغییر شکل خانواده باشد، البته آینده خانواده یا همان خانواده پساهستهای برای افرادی که در عصر سرمایهداری یا صنعت زندگی میکنند مبهم و تا حدی پیشبینی ناپذیر است.
توسلی در خصوص مشخصههای خانواده مدرن گفت: در دوران کشاورزی، خانواده به دلیل یکجانشینی و نزدیکی محل زندگی و محل اشتغال، تجارب متفاوتی را از سر گذراند، اما از آنجا که فرهنگ مادی بسیار سریع تغییر میکند و متناسب با دگرگونیها خود را بازتعریف مینماید، در عصر صنعت جدایی محل کار و محل زندگی در شهرهای جدید نمودار میشود، این در حالی است که سرعت تغییرات غیرمادی و فرهنگی به کندی صورت میگیرد و علیرغم تغییر شکل زندگی شغلی و دور شدن محل کار و زندگی اما زنان همچنان عهدهدار هر دو مسئولیتهای خانوادگی و شغلی هستند؛ به عبارتی با نوعی «تأخر فرهنگی» در حوزه خانواده روبهرو هستیم.
وی افزود: در گذشته نوعی تقسیم کار طبیعی میان زن و مرد صورت میگرفت و امور مربوط به کشاورزی به عهده مرد و امور مربوط به خانه به عهده زن بود، اما به دلیل نزدیکی محل اشتغال و محل زندگی روزمره بسیاری از امور همچون تهیه البسه، فرشبافی، تهیه مواد اولیه و… در محل خانه و یا در مکانی نزدیک به خانه توسط زنان انجام میشد.
این پژوهشگر و جامعهشناس با بیان اینکه آنچه تحت عنوان اشتغال زنان در دوران صنعتی شدن در جهان و در دهههای اخیر در ایران شاهد هستیم، پدیده جدیدی نیست، گفت: اشتغال زنان به دلیل اینکه در دوران اقتصادی متفاوتی رخ داده که جدایی محل کار و زندگی از لوازم آن است، در نتیجه منجر به دوری زن و مرد از محیط خانواده شده و تبعاتی را در پی داشته است. در این میان خانواده از طریق محدود کردن تعداد فرزندان و جدایی از والدین بزرگسال آن را تا حدی جبران کرده است، اما به هر حال فردگرایی ناشی از شکلگیری جوامع جدید و یا الزامات اقتصادی در بسیاری شرایط میطلبد که زن و مرد هر دو شاغل باشند و در محلی غیر از خانه به مهارتهای حرفهای و شغلی دست یابند.
وی افزود: اغلب زنان در ایران و جهان و در چارچوب نظام فرهنگی همچنان نقشهای سنتی خود مانند خانهداری و… را در اولویت قرار میدهند. زمانی که صحبت از نقش سنتی در مقابل نقشهای جدید مثل اشتغال خارج از منزل میکنیم، نه تنها زنان بلکه اطرافیان آنها اعم از همسر، پدر، مادر، برادر و خواهر و.. اولویت را با نقشهای سنتی زن میدانند.
اولویت نقش سنتی میتواند به عنوان یک مانع برای اشتغال زنان عمل کند
توسلی با بیان اینکه اولویت نقش سنتی خود میتواند به عنوان یک مانع برای اشتغال زنان عمل کند، گفت: زمانی که افراد بخواهند انتخابهای شغلی داشته باشند، در هنگام نیاز به تلاش بیشتر، احساس میکنند که باید در درجه اول تمرکزشان بر خانواده باشد. زنان اغلب نمیتوانند پذیرای شیفتهای متعدد کاری باشند، غالبا پذیرای ماموریتها نیستند، تمایل زیادی برای ارتقای شغلی ندارند و پرداختن به هر یک از این امور را نافی خدمترسانی به خانواده میدانند و شاید هم گاهی احساس گناه میکنند، مخصوصا اگر مادر باشند.
وی افزود: «پگی ارونشتاین» نویسنده کتاب «سیندرلا دخترم را خورد»، داستان دختری ۵ ساله را نقل میکند که پس از کلاسهای فوق برنامه مدرسه پریشان به خانه آمد و به مادرش گفت که هم او و هم پسری که به او علاقمند بود، قصد دارند در آینده فضانورد شوند. زمانی که مادرش گفت بسیار عالی، اما چرا مضطرب هستی؟ دختر بچه جواب داد: خب وقتی باهم به فضا میرویم چه کسی از بچهها مراقبت خواهد کرد؟ حتی دختربچه ۵ ساله نیز در این فکر بود که چالش برانگیزترین جنبه سفر فضایی، مشکل مراقبت از فرزندان است؛ در واقع دختران از دوران کودکی به این شکل جامعهپذیر میشوند و این پیام از طرف جامعه در آنها نهادینه میشود که مهمترین وظیفه یک زن نگهداری از فرزندان است.
این عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان و خانواده دانشگاه الزهرا در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه زنان چگونه میتوانند بین شغل و زندگی خود تعادل برقرار کنند تا مشکلی برای خانواده و در عین حال اختلالی در مسیر پیشرفت و شغل آنها رخ ندهد، گفت: یکی از راهکارهایی که در مورد تعادل کار_زندگی میتواند موثر باشد مسئله زمانِ کار است. زمان کاری انعطافپذیر میتواند بر ارتقاء شغلی زنان بیفزاید. دراین خصوص برخی ازپژوهشگران، چون «آرنولدو فلدمن» دریافتند برنامههای مطلوب کیفیت زندگی کاری میتواند با تغییرات متفاوتی چون نظامهای کاری جدید و ساعات کاری انعطافپذیرهمراه باشد. ازجمله آنکه، ایجاد جدول زمانی تکالیف و وظایف شغلی انعطافپذیر، بایدبه گونهای باشد که مثلا اگر در خانوادهای هم زن و هم مرد کار میکنند، ساعات و جدول کاری آنها به نحوی تنظیم شود که به امور منزل و فرزندان نیز به نوبت رسیدگی کنند.
وی افزود: فناوری هم در حال دگرگون کردن ساعات غیر منعطف و سخت کاری است. شیوع کرونا نیز نشان داد که حرفههای بسیار زیادی به صورت آنلاین قابل انجام هستند. «اولریش بک» جامعهشناس متاخر عقیده داشت به زودی با تغییر شکل کار مواجه خواهیم شد. کار رسمی به پایان خواهد رسید و زنان و مردان دارای چند شغل خواهند بود که اغلب آن را از راه دور انجام خواهند داد و حداقل یکی از مشاغل آنان حرفهای است که بسیار بدان علاقمندند، هرچند درآمد چندانی از آن نداشته باشند. بدین ترتیب افراد زمان دارند تا هم به امور مورد علاقه خود و هم به اموری که درآمدزاست اما چندان موردپسند آنها نیست، بپردازند.
توسلی خاطرنشان کرد: به تعبیر ما این شکل از کار بدین معناست که در آینده کار و اشتغال، «زنانه» خواهد شد؛ پس با حضور فیزیکی زنان و مردان در خانه و در کنار فرزندان مواجه خواهیم شد. گرچه هنوز تا زمانی که ساعات کار منعطف در اکثر محیطهای کاری پذیرفته شود راه درازی پیش رو داریم. این امر تنها در صورتی رخ خواهد داد که به طرح این موضوعات ادامه دهیم.
این محقق و پژوهشگر درخصوص تقسیم کار خانگی در شرایط فعلی گفت: در حال حاضر در شرایطی که زنان و مردان هر دو شاغل هستند، همچنان با وظایف سنتی کار در خانواده مواجه هستیم؛ یعنی زن و مرد شاغل هستند و هر دو صبح به سرکار رفته و شب بازمیگردند و این تصور را دارند که امور منزل برعهده و مسئولیت زن است؛ درنتیجه مرد هنگام بازگشت از کار به تماشای تلویزیون و استراحت میپردازد در حالی که زن بدون استراحت، شیفت دوم کارش آغاز میشود و به انجام کار خانه و امور بچهها و خانواده میپردازد.
وی افزود: زمانی که زن و شوهر هردو شاغل هستند، منطقاً بایستی مرد نیز در کار خانگی سهیم باشد. در بسیاری از کشورها به دلیل افزایش تعداد زنان شاغل، همه معتقدند که حتی در زمینه تربیت کودک و فرزندپروری نیز یک تقسیم کار مجدد باید شکل بگیرد و مردان نباید خود را جدا از وظایف مربوط به کودکان و نیز خانهداری تصور کنند. این موضوع برای زن و مرد، خانوادههای آنها و فرزندانشان تکلیف شده است، اما در کشورهایی که هنوز تعداد زیادی از زنان شاغل نیستند و تقسیم کار خانه و بیرون از خانه بین زن و مرد همچنان برقرار است، نهادینه کردن فرهنگ تقسیم کار خانگی در مورد خانوادههایی که زنان در آن شاغل هستند، به سختی صورت میگیرد و مردان بر اساس فرهنگ غالب از انجام امور خانگی و یا حداقل از نمایش پرداختن به امور خانگی در انظار طفره میروند که این موضوع امر فرهنگسازی را دچار اختلال میکند.
توسلی با بیان اینکه بسیاری از زنان با نظارت یا انتقاد بیش از حد، سهوا شوهرانشان را از کار در خانه دلسرد میکنند و باعث بازتولید فرهنگ تقسیم جنسی کار در خانه میشوند، گفت: اینکه کارخانگی وظیفه زنان است، نه تنها به مردان بلکه به زنان نیز تسری یافته است. برخی از زنان با نظارت یا انتقاد بیش از حد، سهوا شوهرانشان را از کار در خانه دلسرد میکنند. دانشمندان اجتماعی به این رفتار «دروازه بانی مادرانه» میگویند. اگر زنان در خانه به عنوان دروازهبان عمل کنند و در واگذاری مسئولیت مردد باشند، باعث میشود مردان کمتر در خانه کار کنند و فرهنگ تقسیم جنسی کار بازتولید میشود.
وی افزود: یکی دیگر از دلایل این امر به اذعان «شریل سندبرگ» در کتاب «زنان به پیش» افسانه انجام همه کارها به طور کامل است که این موضوع شاید بزرگترین تله برای زن مادر-شاغل باشد. مهم است که زن شاغل بداند برکدام موضوع باید تمرکز کند و رعایت اصل هشتاد-بیست «پارتو» بیش از هر کس بر او واجب است. این زنان باید در اینکه چه چیزی اهمیت دارد و چه چیزی مهم نیست مهارت داشته باشند؛ مثلا زمانی که زن از محل کار به به خانه میرسد از نگرانی درباره اینکه کمدها مرتب نیستند، ملحفهها تا نشدهاند و… امتناع کند و دریابد که کنترل تمام متغیرها تقریبا ناممکن است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا گفت: یکی دیگر از دلایل «سدهای درونی زنان» است. علاوهبر سدهای برونی که جامعه بنا میکند، زنان با موانعی درونی نیز روبهرو هستند. رها شدن از این سدهای درونی برای به دست آوردن قدرت، حیاتی است. ترس ریشه بسیاری از سدهایی است که زنان با آن روبهرو میشوند. ترس از مواجهه با جامعه، ترس از عدم رسیدگی به فرزندان و ناتوانی در تربیت آنها، ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن ، ترس از شکست و… .
وی افزود: برای تعادل کار-زندگی، نگرش جامعه به فرزند یا نوزاد و حمایتها در این زمینه نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. همه ما میدانیم که زمانی که نوزاد از راه میرسد زن در موقعیت متفاوتی قرار میگیرد و تغییرات چشمگیری به سرعت در زندگی وی ظاهر میشود، اما این تغییرات نباید باعث شود که یک زن از صحنه اجتماع حذف شود یا حضور کمرنگتری در جامعه تجربه کند. نباید در ذهن زنان این باور شکل بگیرد که مادر خوبی بودن با فعالیت خارج از منزل همخوانی ندارد. باید بپذیریم که فرزندآوری یک ارزش است و باید تمام سطوح اجتماعی یک جامعه حامی واقعی مادران باشند؛ از مسئولان گرفته تا افراد خانواده، پدران و… . در پارلمانهای اروپایی به کرات دیدهایم که یکی از نمایندگان زن با نوزاد یک ماههاش بر سر کار حاضر میشود.
توسلی ضمن بیان اینکه در ایران نیز در سالهای اخیر کمابیش شاهد این دست حرکات هستیم که بیانگر تلاش جامعه در عادی انگاشتن مسئله مادری و حضور در جامعه است، گفت: فرهنگ دینی ما نیز کم از این مثالها ندارد. در هر حال اهمیت دادن به تیپی از زن با عنوان مادر-شاغل با حمایت زن، مرد، اطرافیان، کارفرما، مسئولین و جامعه امکانپذیر است. در هر حال فراموش نمیکنیم که خانواده نقطه قوت ماست و حمایتهای رسمی و غیررسمی از این امر نسلی را پرورش خواهد داد که بر شانههای زنانی قدرتمند ایستاده، نسلی که بسیار زیاد میداند و… .
انتهای پیام
منبع:ایسنا