تنور گرم نقد فیلم کوتاه در اصفهان
ایسنا/اصفهان نشستهای نقد و بررسی فیلم کوتاه به یمن برگزاری جشن دوم و سوم پاتوق فیلم کوتاه اصفهان دوباره از سر گرفتهشده و در روز دوم برگزاری این جشن، دو کارشناس، به بررسی ۱۱ فیلم کوتاه اکران شده پرداختند.
سیاوش گلشیری، کارشناس سینما، در نشست دوم نقد و بررسی فیلمهای کوتاه جشن دوم و سوم پاتوق فیلم کوتاه اصفهان که شامگاه گذشته (دوشنبه_هفتم تیرماه) در سالن سوره حوزه هنری اصفهان برگزار و بهصورت زنده برای مخاطبان در فضای مجازی پخش شد گفت: فیلمهای اکران شده در دورههای مختلفی ساختهشدهاند و به اعتقاد من این فیلمها چند ایراد کلی داشتند؛ از منظر آسیبشناسی باید بگویم ظرفی که بیشتر فیلمها باید در آن ساخته میشد گنجایش دیده شدن نداشت.
وی ادامه داد: در بعضی از آثار ساختار فیلم متناسب نبود و هیچکدام از قسمتها در خدمت یکدیگر نیستند. در بعضی از فیلمها مختصات رعایت نشده بود. همچنین ما شاهد قدمی فراتر از فیلم کوتاه هستیم. در بعضی آثار روایت داستانی شکل نگرفته و یا روایت کامل نشده است. همچنین عمدتاً این فیلمها با یک پایان شوک برانگیز بستهشدهاند و مقدمهچینی بسیار طولانی دارند.
عطیه سلطانی، کارگردان سینما نیز در ادامه اظهار کرد: فیلمسازها باید توجه داشته باشند روایتی که انتخاب میکنند به ساختار مرتبط باشد.
به گزارش ایسنا و به نقل از ستاد اطلاع رسانی جشن دوم و سوم پاتوق فیلم کوتاه اصفهان، مشروح سخنان سیاوش گلشیری و عطیه سلطانی در نشست نقد و بررسی ۱۱ فیلم اکران شده، به شرح زیر است:
فیلم کوتاه «گارسون»
سلطانی: فیلم گارسون تلاش کرده شاکله متفاوتی داشته باشد. اما این موضوع باعث اضافه شدن پلانهای زیادی شد که شاید بودن آن لزومی نداشت و کارکرد دراماتیک هم نداشت.
گلشیری: گارسون یکی از فیلمهایی است که مقدمهچینی طولانی دارد و مسئله اصلی شخص محور مشخص نیست. در نمونههای مشابه این فیلم که به استراق سمع اشاره دارند هم ما شاهد این موضوع هستیم. یکی از ایرادهای دیگر این اثر پایانبندی مستقل است که انگار با قسمتهای دیگر فیلم ارتباطی ندارد.
فیلم کوتاه «تابستان به کوچه آمدیم»
سلطانی: این فیلم برای خود من چیزی بود بین خرده پیرنگ و یک شاه پیرنگ که هیچکدام کامل نبود. از طرفی عنوان فیلم میگوید که قرار است یک نوستالژی را ببینیم. اتفاق بعد از بحرانی که شخصیتهای فیلم درگیر آن میشوند اتفاقی متفاوت نیست. و حتی شاید اگر این پلان نبود هیچ تغییری در فیلم ایجاد نمیشد و چهبسا بهتر هم بود.
گلشیری: ما در این اثر با داستانی روبرو هستیم که قرار است به یک تغییر منجر شود. اما متأسفانه اثر فراتر از یک ایده نمیرود.
فیلم کوتاه «موهایم را بباف»
سلطانی: این فیلم داستان خانم جوانی است که باردار است و با شوهرش به اختلاف رسیده و میخواهد بچه را سقط کند. همدل نبودن بازی دختر و مادر باعث میشود که ما نتوانیم با دختر همذات پنداری کنیم و متوجه کشمکش بین مادر و دختر نشویم.
گلشیری: ما درک میکنیم که فیلمسازان به دلایل مختلف نمیتوانند به طراحی لباس و فضا دقت کنند اما برای رسیدن به پرداخت درست از فیلم، بعضی از اقدامات الزامی است. متأسفانه سطحی بودن موقعیتهایی که کاراکترها در آن قرار میگرفتند منجر به رابطه ضعیف بین کارگردانی و فیلمنامه شده است.
فیلم کوتاه «صندلی»
گلشیری: این فیلم به پارامترهای یک فیلم کوتاه نزدیک شده و به بسیاری از موقعیتهای کنونی نزدیک است. این اثر در رابطه با اشغال است. مسئله اعتراضی را نشان میدهد که تمام اجزای فیلم در خدمت آن است. این اثر از جمله آثاری است که بارها و بارها میتوان آن را دید و لایههای متفاوتی از آن را کشف کرد. فیلم ایرادهایی دارد اما پایانبندی آن بسیار هوشمندانه است.
سلطانی: شاید میشد قاب و تدوین متفاوتی برای این فیلم انجام داد. اما بهطورکلی فیلمی است که بهراحتی حرفش را میزند و این برای مخاطب جذاب است، همچنین کشمکش بین بازیگرها که دو دسته هستند قابلباور است.
فیلم کوتاه «پناه»
سلطانی: پناه، داستان خواهر و برادری است که پدر و مادر خود را از دست دادهاند و چند خانواده بر سر نگهداری از آنها به مشکل برخوردهاند. کارگردان، زمان ساخت این فیلم تقریباً ۱۵ ساله است و قطعاً مدیریت چند بازیگر برای این کارگردان کار مشکلی است. قصه گنگ نیست اما بهصورت قوی به این روایت پرداخته نشده است.
گلشیری: این اثر میل به فیلم بلند شدن دارد و شاید اگر مخاطب میدانست که مسئله چیست، داستان بهتر شکل میگرفت. چندین مسئله در اثر وجود دارد و اتفاقاً بر همه آنها تأکید شده است اما بهخوبی به همه مسائل پرداخته نشده، به همین دلیل میتوانیم بگوییم که فیلم میل به فیلم بلند شدن دارد. این فیلم دریچه جدیدی برای ما باز نمیکند.
فیلم کوتاه «پنج و نیم»
سلطانی: در این فیلم با صحنههایی روبرو میشویم که از یک موقعیت به موقعیت دیگر نقل میشود. مسلماً در این فیلم با پیرنگ و شاه پیرنگ مواجه نیستیم و شاید یک فیلم پستمدرن ببینیم. اما این فیلم کامل است و آیا چیز جدیدی به گونههای خود اضافه میکند یا نه.
گلشیری: این اثر با ارادت به آثار آقای کیارستمی ساختهشده اما چند مسئله را باید موردتوجه قرار داد. فیلم وقایع طبیعی را به تصویر میکشد و اما نشانههای عقیمی هستند که روی هم انباشتهشدهاند و حتی پایانبندی هم نتوانسته این انباشتگی را برطرف کند. کسی که این کار را ساخته باید درکی از کیارستمی و آثارش داشته باشد اما متأسفانه فیلمساز درک خوبی از این آثار نداشته است. در پایانبندی تأکید بر روی جملات آقای کیارستمی سعی در تکمیل این فیلم دارد اما این موضوع پاسخ خوبی برای ضعف کیفیت فیلم نیست.
فیلم کوتاه «رز آبی»
سلطانی: این فیلم مردی را نشان میدهد که معشوقش را از دست داده و سعی دارد خاطره آخرین دیداری که با معشوقش دارد را با افرادی که استخدام کرده بازسازی کند. همیشه توصیهشده که پایان از یاد مخاطب نرود و شوک برانگیز باشد اما ما نباید فراموش کنیم که پایان باید هوشمندانه باشد. متأسفانه توزیع اطلاعات دیر هنگام انجامشده و پایان فیلم آنقدر برای کارگردان مهم بوده که ایده اصلی عقیم شده است.
گلشیری: این فیلم ایده تکاندهندهای دارد. شخصیتی را نشان میدهد که در یک موقعیت گیر کرده و نتوانسته آن را بپذیرد. اما مقدمه این فیلم بیخاصیت و طولانی است. شوک برانگیز بودن پایان فیلم منجر شده تا مقدمه طولانی شود و صبر مخاطب کم شود. فیلمساز نتوانسته صحنه پایانی را شوک برانگیز کند و از ایده آنطور که باید استفادهشده و داستان ازدسترفته است.
فیلم کوتاه «تله»
گلشیری: فیلم تله به لحاظ ساخت و به لحاظ تولیدات سینمایی فیلم موفقی است اما از آن دسته فیلمهایی است که فیلمساز میخواهد خودش را در آن نشان بدهد. این موضوع حتی در المانهای آخر زمانی که در طول فیلم مشاهده میکنیم قابلفهم است. در نهایت و به نظر من در بستر فیلم کوتاه قرار ندارد.
سلطانی: فیلم از نظر تولید فیلم کاملی است. اما این سؤال پیش میآید که فیلم در نوع خود چیز جدیدی به هم نوعهای خود اضافه کرده یا نه؟
فیلم کوتاه «فنگ شویی وارونه»
سلطانی: در این فیلم با کودکی مواجه هستیم که در ابتدای فیلم با دیدگاه مادرش زاویه دارد اما پایان دراماتیک کار ما را متعجب میکند. مکان غیرطبیعی و غیر نرمال است. ترکیب یک بافت سنتی و مدرن در لوکیشن برای مخاطب ایرانی ناآشناست. ترکیبی که درستشده منجر شده ما این پایان عجیب را باور کنیم اما فیلم میتوانست در لوکیشن دیگری هم فیلمبرداری شود.
گلشیری: ضربه بزرگ این فیلم شخصیت مادر است که متأسفانه بهخوبی به آن پرداخته نشده است و حتی ضعف بازی بازیگر منجر شده فیلم با کاستی روبرو شود. مکان بهشدت مصنوعی است و اصرار بر مخروبه بودن و در حال ساخت بودن، نتوانسته مسئله فیلم را مشخصتر کند. روایت کودک من راوی که داستان را به دست گرفته قابلتأمل است و ایکاش بیشتر به این موضوع پرداخته میشد. اشتیاق برای رسیدن به پایانبندی منجر شده تکههایی به فیلم اضافه شود که شاید وجود آنها الزامی نبود.
فیلم کوتاه «اغما»
سلطانی: متأسفانه سکانسهای فیلم همگن نیست؛ همچنین لوکیشنی که انتخابشده در خدمت فیلمنامه نیست. لحظهای که شخصیت محوری با لحظه مرگ خودش روبرو میشود فیلمبرداری و کارگردانی و حتی تدوین خوبی صورت گرفته و این موضوع برای کارگردانی به سن کارگردان این فیلم قابلتوجه است. در این فیلم کارگردان ریزهکاریهایی انجام داده است و لازم است با ذرهبین آن را ببینیم اما مخاطب این کار را نمیکند. کارگردان باید به این موضوع توجه داشته باشد.
گلشیری: در اصل این فیلم مردی را نشان میدهد که از گذشته خود رنج میبرد و کارگردان سعی دارد به این موضوع بپردازد تا نشان دهد که این موضوع چقدر در آینده این شخص تأثیر گذاشته اما این اتفاق بهخوبی نیفتاده و نتوانسته گذشته را بهخوبی به زمان حال وصل کند.
فیلم کوتاه «تیر مست»
سلطانی: در این فیلم کاراکترها در صحنههایی در کنار یکدیگر نشان داده میشود و شخصیتها بهواسطه دیالوگها برای مخاطب بر ملا میشود؛ تا جایی که به جدال نهایی میرسیم. این فیلم از نظر دکوپاژ و کارگردانی مینیمال است.
گلشیری: ما با اثری مواجه هستیم که فرم، ساختار و مفهوم دارد. کارگردان سعی کرده مخاطب را در طول فیلمنامه متوجه کند که شخصیت محوری قتل کرده اما مخاطب در همان ابتدا متوجه این موضوع میشود. اگر کارگردان سعی داشته نشان بدهد که شخصیت دوم میخواهد خونخواهی کند، شاید بهتر بود جور دیگری فیلم را پیش میبرد. به نظر من اگر این فیلم در خدمت این شخصیت پیش میرفت موفقتر میشد.
انتهای پیام
منبع:ایسنا