توان طالبان؛ از جنگ روانی تا واقعیت نظامی
همزمان با خروج نیروهای خارجی از افغانستان گروه طالبان بر شدت حملات خود افزوده است. تصرف برخی مناطق نشان میدهد که این گروه همچنان دارای قدرت نظامی است. اما توان واقعی طالبان تا چه اندازه است؟
به گزارش ایسنا، به نقل از دویچهوله، گروه طالبان روز چهارشنبه ادعا کرد که گذرگاه ویش در مرز افغانستان و پاکستان را به تصرف خود درآورده است. اندکی بعد، مقامات حکومت افغانستان این خبر را تکذیب کردند اما دولت پاکستان آن را تایید کرد.
دو روز بعد از تصرف این گذرگاه که یکی از شاهراههای مهم تجاری بین دو کشور محسوب میشود، امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری افغانستان با تایید ضمنی این واقعه گفت، پاکستان نسبت به تصرف مجدد این گذرگاه به افغانستان هشدار داده است.
صالح در پیام توییتری خود نوشت: «پاکستان اخطار داده است که هرگونه تلاش برای تسخیر گذرگاه اسپین بولدک (ویش) از طالبان، با واکنش قوای هوایی پاکستان مواجه خواهد شد».
تصرف گذرگاه ویش در شهرستان اسپین بولدک، چند روز پس از آن انجام شد که جنگجویان طالبان ادعا کردند، گذرگاه “اسلام قلعه” در مرز ایران را تصرف کردهاند.
به نظر میرسد، تصرف این گذرگاهها بیش از آن که یک دستاورد اقتصادی برای طالبان به شمار آید، یک پیام سیاسی پررنگ به دو همسایه غربی و جنوبی افغانستان است. تصرف گذرگاه “اسلام قلعه” چند روز پس از سفر هیئت طالبان به تهران انجام شد و تصرف ویش پس از انسداد چندین گذرگاه مرزی توسط پاکستان.
داد و گرفت شهرستانها در نقاط دوردست افغانستان پدیدهتازهای نیست. پس از پایان ماموریت نظامی ناتو و آمریکا در سال ۲۰۱۴، طالبان همواره تلاش کرد تا قلمرو جغرافیایی ثابتی برای خود دست و پا کند؛ اقدامی که تا روزهای اخیر ناکام بوده است. به نظر میرسد تصرف یک شهرستان در نقاط دوردست کشور، بیش از کنترل آن برای طالبان اهمیت دارد زیرا جنبه تبلیغاتی و جنگ روانی آن گستردهتر است.
استراتژی جنگی طالبان پس از سال ۲۰۱۴ به طور قابل توجهی تغییر کرد. جنگجویان این گروه به ندرت نیروهای خارجی را در شهرهای بزرگ مانند کابل و هرات و قندهار آماج حمله قرار دادند بلکه در چرخشی روشن نوک حملات خود را بر روستاها و شهرستانهای دوردست متمرکز کردند. این چرخش استراتژیک هزینه کمی برای طالبان داشت اما در سوی دیگر، جنگ روانی بزرگی را دامن میزد.
چرا شهرستانها سقوط میکنند؟
ولسوالیها یا شهرستانهای افغانستان با فاصلههای زیاد در یک استان پراکنده هستند. به این دلیل تجهیز و پشتیبانی از آنها برای دولت مرکزی دشوار است. در واقع تسخیر مقر فرماندار در یک شهرستان به معنای تصرف آن شهرستان است. فرماندریها توسط گروه کوچکی از سربازان ارتش و پلیس محافظت میشوند. این سربازان که برای حفاظت از اماکن دولتی در شهرستانها گماشته میشوند، دورههای کوتاه آموزش نظامی را سپری کردهاند و امکانات جنگی محدودی دارند.
بیشتر سربازان ارتش ملی افغانستان پس از گذراندن یک دوره آموزش ابتدایی دو تا سه ماهه به ماموریت و منطقه جنگی فرستاده میشوند.
علاوه بر این شایعاتی وجود دارد که گویا برخی از نمایندگان پارلمان از سربازان ارتش میخواهند به طالبان تسلیم شوند. هفته گذشته نوار صوتی مکالمه امرالله صالح با امیرشاه نایبزاده، نماینده بادغیس در پارلمان منتشر شد که در آن صالح گفته است: «به ما گزارشات پی در پی […] رسیده که خودت قوا را تشویق میکنی که تسلیم شود». نایبزاده این ادعا را تکذیب کرد اما در همین حال ممنوع الخروج شد.
طالبان چقدر قدرت دارد؟
حالا پرسش این است که طالبان چقدر قدرت دارد؟ آیا درباره توان نظامی این گروه اغراق میشود؟
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به صراحت گفته است، فکر میکند که رهبری افغانستان خود توانایی حفاظت از حکومت مرکزی را دارد. اشرف غنی و مقامات نظامی افغانستان نیز بر نکته مشابهی تاکید میورزند. به گزارش شبکه خبری “طلوع” رئیس جمهور افغانستان گفته است: «کمر نیروهای طالبان شکسته خواهد شد و نیروهای دولتی به زودی تمامی مناطق را بازپس خواهند گرفت».
یک روز پس از تصرف گذرگاه ویش، وبسایت وزارت دفاع افغانستان نیز از “کشته شدن ۱۰ تروریست طالب” در بدخشان، کشته و زخمی شدن ۱۲ طالب در بلخ و کشته شدن ۱۸ طالب در قندهار خبر داد. این وزارت همچنین ویدیوهایی از حملات هوایی و انهدام مواضع طالبان منتشر کرده است.
اگرچه سربازان کم آموزشدیده ارتش افغانستان با امکانات محدود، غالبا توان حمله گروهی شورشیان را در شهرستانها ندارند، اما با آن هم، گروه طالبان طی دو دهه نتوانسته است حتا یک مرکز ولایت (کلانشهر) را به کنترل خود درآورد. تنها موردی که از این ادعا مستثنی میشود سقوط و کنترل سه روزه شهر قندوز در سال ۲۰۱۵ است. اگرچه بعد از ۱۴ سال جنگ، چنین تصرفی برای شورشیان امتیاز بزرگی محسوب میشد اما پس از سه روز کنترل شهر دوباره به دست نیروهای دولتی افغانستان افتاد.
ماشین جنگی دولت افغانستان بیش از همه متکی بر کماندوها و نیروهای هوایی این کشور است. گروه کماندو یا نیروی نخبه متشکل از زنان و مردانی است که گویا به خوبی آموزش دیدهاند و امکانات نظامی بهتری در اختیار دارند. احتمالا اعتماد بایدن و غنی به همین نیروهاست؛ نیروهایی که مدام در حال سفر از نقطهای به نقطه دیگر افغانستان هستند و شهرستانهای سقوط کرده را پس میگیرند.
در نبود کمک نیروهای خارجی، تامین امنیت همه نقاط افغانستان برای این گروه بیش از حد سنگین به نظر میرسد.
منبع:ایسنا