تیمهای اصفهانی باید به فکر تربیت مربی بومی باشند
ایسنا/اصفهان یک کارشناس فوتبال گفت: بدون شک شیوع ویروس کرونا این توانایی را دارد که چراغ ورزش دنیا را خاموش کند و تنها معطوف به یک کشور یا رشته خاصی نیست.
لیگ برتر فوتبال ایران همواره با افت و خیزهای زیادی روبرو بوده که یکی از نکات بارز آن خروج فوتبال ایران از حالت دو قطبی میان تیم های پایتخت نشین و حضور تیم های شهرستانی در رده های بالای لیگ است؛ جایی که سپاهان با نتایج بسیار خوبی که به دست آورد، به گربه سیاه تیم های پایتخت نشینِ کشور و حتی مدعیان فوتبال آسیا تبدیل شد و یا ذوب آهن که توانست در مقطعی در آسیا خوش بدرخشد.
فصل ۹۹-۹۸ لیگ برتر فوتبال آن چنان با حاشیه آغاز شد که حتی در مقطعی هم که خودش نمی خواست حاشیه ها دست از سر آن برنداشتند، با پیدا شدن سرو کله ویروس همهگیر کرونا معضلی جدید برای لیگ فوتبال از راه رسید؛ موضوعی که موجب تعطیلی اجباری فوتبال شد. برای بررسی عملکرد تیم های اصفهانی ذوبآهن و سپاهان تا اینجای لیگ با احسان ادیبی – بازیکن سابق سپاهان به گفت و گو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
شروع لیگ امسال را چطور دیدید؟ دیر شروع شدن آن چه تاثیری در روند لیگ داشت؟
در ارتباط با دیر شروع شدن لیگ این موضوع برای تیمها شرایط متفاوتی را رقم می زند؛ مثلا برای پرسپولیس وقتی که کالدرون دیر به این تیم پیوست، دیر شروع شدن لیگ باعث شد که نفرات و تیمش را بهتر بشناسد، پس به مراتب برای تیم پرسپولیس این مسئله خوب بود و یا تیم هایی مثل نساجی و یا صنعت نفت که مربیان آنها دیر به تیم ها ملحق شدند. اما برای یکسری از تیم ها مثل سپاهان، تراکتورسازی و یا فولاد خوزستان که برنامه ریزی خوبی برای لیگ داشتند و همچنین نرم افزار و سخت افزار خوبی دارند، منجر به ضرر شد.
در مجموع دیر شروع شدن لیگ خوب نبود، با این شرایط بازیها فشرده تر برگزار شد و این موضوع سلامت بازیکنان را به خطر می اندازد؛ اگر نگاهی به تعداد آسیب دیدگان تیم ها بیندازیم به این موضوع می رسیم که بازیکنان به دلیل فشردگی لیگ تا حد زیادی متضرر شده اند و البته همه می دانیم که مهمترین نکته در تاخیر لیگ بحث امکانات سخت افزاری ورزشگاههای ایران بود.
بدون شک شیوع ویروس کرونا این توانایی را دارد که چراغ ورزش دنیا را خاموش کند و تنها معطوف به یک کشور یا رشته خاصی نیست؛ این جز موارد معدودی است که رخ می دهد و به هر حال ممکن است در هر قرنی یک بار اتفاق بیفتد، اما قطعا تیم هایی که شرایط خوبی در لیگ برتر داشتند، از موضوعِ تعطیلی متضرر می شوند، اما این تعطیلی، اجباری و ضروری بود و نمی توان گفت نباید انجام می شد، چه بسا بازی سپاهان و پرسپولیس هم اگر مدیریت کافی و درستی روی آن می شد، قطعا باید به زمان دیگری موکول می شد، اما آن بازی از سوی فدراسیون و سازمان لیگ، مدیریت درستی نداشت و همین امر موجب به وجود آمدن اتفاقات و حواشی برای دو تیم به ویژه تیم سپاهان شد.
بهتر بود بازی های لیگ از همان هفته تعطیل می شد تا تیم ها در آرامش باشند، همان طور که دیدید مصاحبه های زیادی در مورد استرس بازیکنان در مورد بازی هایی که داشتند روی خط خبرگزاریها رفت. البته تیم های دیگری هم بودند که شرایط خوبی را سپری نمی کردند، مثل ذوب آهن که مربی جدیدی داشت و این مسئله این فرصت را به این مربی می دهد که با رصد بازی ها و تیم ها و شرایط بازیکنان آن ها را بهتر بشناسد، بنابراین برای تیم هایی که شرایط خوبی را سپری نمی کردند این وقفه به نفعشان خواهد بود، البته اگر زمان تعطیلی زیاد نشود، اما اگر زیاد شود همه ضرر خواهند کرد.
کمی به عقب تر برگردیم، آیا سپاهان و ذوب آهن توانستند در این فصل در جذب بازیکنان خود موفق عمل کنند؟
در ارتباط با جذب بازیکنان تیمهای ذوب آهن و سپاهان باید بگویم که امیرقلعه نویی، بدون شک یکی از بهترین مربیان چند فصل اخیر لیگ ایران است. از نظر آماری تخصص ویژه ای در بستن تیم های مدعی قهرمانی دارد و امسال هم سپاهان از این قاعده مستثنی نبود. سال گذشته روی نقاط ضعف تیمش یارگیری کرد؛ به عنوان مثال در دفاع راست با خروج ابوالحسنی و جعفری یک بازیکن خوب مثل منصوری را گرفتند. از طرفی بازیکنان جوانی را گرفتند که امیر قلعه نویی خیلی اعتقادی به بازیکنان جوان ندارد.
به دلیل اینکه همیشه تیم هایش مدعی بودند، به تیم های دیگر، بازیکنِ قرضی دادند؛ بازیکنانی همچون سرلک، دهقانی، پاپی، امینی و جلال علی محمدی هم که در لیست مازاد قرار گرفتند. شاید تنها بازیکن تاثیرگذار سال گذشته که از سپاهان جدا شد، سیاوش یزدانی بود که جایگزین خوبی برای او پیدا کردند، فکر می کنم ولیسیانی و نورافکن و همین طور محبی ۳ بازیکن خیلی مهم سپاهان بودند که توانستند جذب شوند و نقش بسزایی در نتایج سپاهان داشتند.
روزهایی که این بازیکنان عملکرد خوبی نداشتند، سپاهان با مشکل روبرو بود، به خصوص تاکید می کنم محبی و نورافکن که البته فکر می کنم گل سرسبد نقل و انتقالات برای سپاهان امید نورافکن بود که بسیار تاثیرگذار است؛ نورافکن در روند دفاعی و حمله و سرعت دادن و یا کنترل کردن بازی نقش زیاد و موثری دارد. محبی هم فراتر از تصورات، خودش را نشان داد و به تیم ملی هم دعوت شد و حضورش در تیم ملی مثبت دیده شد.
شناختی که قلعه نویی از بازیکنان و لیگ دارد موجب شد تا بتواند بازیکنان خوبی را با توجه به الگوی بازی خود در سپاهان جذب کند، در نیم فصل هم بازیکنان خوبی نسبت به مدل و الگویی که قلعه نویی استفاده می کند از جمله سروش رفیعی راهی سپاهان شدند، رفیعی بازیکنی است که خیلی خوب کار می کند، اما نتوانستیم به دلیل تعطیلی لیگ بازی زیادی از او ببینیم. مهدی ترکمان و محمد طیبی هم در این مدت خوب بودند و تنها محسن الغسانی- مهاجم عمانی سپاهان کیفیت خوبی نداشت و فکر می کنم به الگوی قلعه نویی هم زیاد نزدیک نباشد. حامد بحیرایی و مهدی رحیمی هم به دلیل استفاده نشدن آنها در ترکیب تیم، فصل اول جدا شدند که آن هم باز به اعتقاد نداشتن سرمربی سپاهان از بازیکنان جوان در تیم هایش است و این مسئله به باشگاههایی که در حال کار روی رده های پایه هستند و در این زمینه هزینه می کنند، ضربه می زند و البته می دانیم برای تیم هایی که برای قهرمانی بسته می شوند تا حد زیادی اجتناب ناپذیر است و زیاد نمی توان برای این موضوع خُرده گرفت، هرچند با استفاده از راهکارهایی باید از سرمایه های باشگاه استفاده کرد.
در کل امیر قلعه نویی نسبت به الگو و خواسته ای که داشت و ایده ای که در ذهنش بود، بازیکن جذب کرد. به جز سیاوش یزدانی مابقی بازیکنان با نظر وی در لیست مازاد قرار گرفتند. قطعا تیم سپاهان از ۲۰ بازیکن با کیفیت برخوردار است؛ چیزی که در هیچ کدام از تیم های لیگ برتر رخ نداده است و باید به کارخانه فولاد مبارکه سپاهان که خیلی خوب این تیم را حمایت کرد و به عوامل مدیریتی دست مریزاد گفت.
البته آقای تابش در جریان اتفاقات بازی سپاهان و پرسپولیس به نوعی “پاسوز یا قربانی” شدند، ای کاش هیچگاه اسطوره یک باشگاه در قامت مدیریت یک باشگاه این گونه از تیم جدا نشود. هر چند ایشان برای سپاهان و فوتبال اصفهان یک اسطوره بوده و خواهند بود و فکر می کنم از تجاربشان در ادامه مدیریت سپاهان باید استفاده کرد.
فکر می کنید اینکه همه از سپاهان قلعه نویی انتظار قهرمانی داشتند، انتظار بی جایی بود؟
تمام خواسته های امیر قعه نویی اجرا شد و به جز قهرمانی هیچ اتفاقی نباید، رخ می داد. باشگاهی با ثبات نسبت به بقیه تیم ها. شاید هزینه های این تیم کمتر باشد؛ اما در مقابل، تعهدات انجام شده سپاهان بیشتر از برخی از تیمها و باشگاهها بوده است. سپاهان امکانات بسیار خوبی در لیگ برتر دارد که کمتر باشگاهی از آن برخوردار است. پرسپولیس و استقلال یک زمین ثابت و ورزشگاه اختصاصی برای خود ندارند و برای تمرینات با مشکل روبرو هستند، ولی سپاهان این مشکلات را ندارد و همه این موارد کار سرمربی تیم طلایی پوشان را سخت کرده است. شاید فصل گذشته کسی توقع قهرمانی نداشت؛ اما امسال همه از امیر قلعه نویی انتظار قهرمانی داشته و دارند و باید این انتظار هم برآورده شود. البته جدول چیز دیگری می گوید، جدول می گوید با ۲۱ بازی ۳۷ امتیاز و رده دوم برای سپاهان با اختلافی ۱۰امتیازی نسبت به پرسپولیس. باید منتظر رای فیفا در مورد پرونده های این باشگاه در مورد کالدرون بود و با توجه به جریمه ای که برای برانکو و بازیکن پرسپولیس در نظر گرفته شده، اگر کسر امتیاز شود، سپاهان می تواند برای رسیدن به امتیازات پرسپولیس امیدوار باشد، در غیر این صورت باید پرسپولیس را قهرمان زودهنگام این فصل از لیگ بدانیم.
جذب بازیکن در ذوب آهن به چه نحوی بوده، تیمی که فراز و نشیب های زیادی تحمل کرد.
در ارتباط با تیم ذوب آهن هم با توجه به اینکه منصوریان از فصل گذشته در کنار تیم بود، انتظار می رفت با شناخت خوب و دید بهتری نسبت به لیگ برتر بتواند یارگیری کند و عملکرد بهتری در لیگ داشته باشد؛ اما متاسفانه این گونه نشد و فکر کنم یکی از دلایل آن از دست دادن محمدرشید مظاهری و محمدرضا حسینی دو بازیکن تاثیرگذار ذوب آهن بود. اعتقادم این است که دروازه بان در فوتبال ۵۰ درصد عملکرد یک تیم را می تواند، تعیین کند. زمانی که دروازه بانی مثل رشید مظاهری را در سطح یک دارید باید جایگزین آن فردی باشد که حداقل در سطح دو باشد، اما دروازه بان هایی که گرفته شدند بسیار ضعیف بودند و شاهد بودیم که بارها و بارها دروازه بانهای این تیم عوض می شدند، اما هیچ تغییری در نتایج و عملکرد درون دروازه شاهد نبودیم.
در نیم فصل دوم با توجه به اختلافی که سعید آذری با هیئت مدیره پیدا کرد و از این باشگاه جدا شد البته مشخص بود که آذری به آخر کار با ذوب آهن رسیده و شاید بهتر بود زودتر این اتفاق رخ می داد، به هر حال آذری آدم توانمندی بود و دیدید بلافاصله به باشگاه دیگری منتقل شد و مدیریت باشگاه ذوب آهن هم با دیدگاه خودشان مدیرعامل دیگری انتخاب کردند و خوشحالم بعد از سعید آذری فردی بر مدیریت این باشگاه نشست که کاملا آکادمیک و حرفه ای و از جنس ورزش است. به هرجهت جایی هم باید به جوانان بها داده شود و خوشحالم که در این مقطع در ذوب آهن این بها داده شد و جواد محمدی هم خیلی خوب از عهده مدیریت ذوب آهن تا اینجا برآمده است و به دور از هیاهو و حاشیه ها به دنبال انتخاب مربی و بازیکن برای تیمش بود.
ذوبی ها در نیم فصل دوم، دو خرید داشتند، تا بتوانند نقاط ضعف خود را در درون دروازه و خط حمله ترمیم کنند، با آمدن مهدی خلیل- دروازه بان تیم ملی لبنان کمی اوضاع بهتر شد. برای خط حمله خود نیز دارو بییدوف، مهاجم ۳۰ ساله صربستانی را به خدمت گرفت که در چندبازی که انجام داده ۳ گل به ثمر رسانده است و این دو خرید را می توان خرید موفقی دانست. ذوب آهن بدهی های میلیاردی دارد و از پس این بدهی ها برآمدن کار راحت و آسانی نیست. ذوب آهن دیگر شانسی برای قهرمانی و گرفتن سهمیه ندارد و احتمال نتیجه نگرفتن و سقوط این تیم هم خیلی کم است. بنابراین باید برنامه ریزی خوبی برای سال آینده داشته باشند و تیمی راهی لیگ کنند که بتواند قطعا نتایج خوبی به دست آورد و سهمیه آسیایی بگیرد.
چه عاملی در جدایی بازیکنان این تیم در نیم فصل تاثیرگذار بود؟
در نیم فصل با توجه به جدایی منصوریان از این تیم و بلاتکلیفی هایی که تا آمدن مربی خارجی این تیم ایجاد شد، طبیعی بود که یکسری از بازیکنان هم از این تیم جدا شوند، مطهری، فخرالدینی، خلعتبری، نیک نفس و چند بازیکن دیگر از تیم جدا شدند و بازیکنانی که جایگزین شدند، آن قدر خوب نبودند که شوکی که نیاز بود را به تیم وارد کنند. هر چند فرشید محمدی و وفا هخامنش عملکرد خوبی داشتند که امیدوارم ادامه دار باشد و ذوب آهن به ثبات تیمی خودش دست پیدا کند. البته “میودراگ رادولوویچ”- سرمربی مونته نگرویی ذوب آهن را اگر نگاهی به جدول نداشته باشیم باید مربی موفقی بدانیم. ذوب آهن با رادولوویچ ۵ بازی انجام داده که دو باخت بسیار بد مقابل تراکتور سازی و استقلال داشته است. در خانه رقبا که در هر دو مورد نیز بعد از اعتراض باشگاه ذوب آهن، فدراسیون بابت اشتباهات داوری از این باشگاه عذرخواهی کرده و با سپاهان هم به تساوی رسید و دو برد هم داشته است، بنابراین می توان گفت به نسبت بازی ها نتایج بدی نبوده و از این به بعد لیگ که بازی های نسبتا راحت تری است باید عملکرد وی را ببینیم.
چرا در ایران به ویژه با تغییر سرمربی تیم ها دچار افت زیادی می شوند؟
به عقیده من ثبات در هدف و الگویی که مدیران برای تیم های خود دارند، بسیار مهم است. شما وقتی بارسلونا را می بینید، زمانی که مربی این تیم تغییر می کند هدف و سبک تیم تغییر نمی کند، چون هدف و الگوی باشگاه باقی می ماند. حالا مدیرعامل، سرمربی یا بازیکنان تغییر کنند و بروند، همان مدل را اجرا می کنند و بیشتر مربی را براساس مدلی که دارند، انتخاب می کنند. ما این تجربه را در تیم ملی داشتیم، اشتباه بزرگی که در انتخاب جایگزین کارلوس کی روش شد؛ چرا که کی روش ساختار دفاعی تیم ما را درست کرد و ما باید مربی را جایگزین می کردیم که ادامه دهنده همان سبک و هدف باشد، اما متاسفانه مربی را آوردیم که دیدگاهش کاملا متفاوت با سرمربی سابق بود و این یعنی سوء مدیریت. تمام ساختاری که در این سالها توسط کی روش ساخته شده بود در حال از بین رفتن بود، ویلموتس طرفدار سبک تهاجمی بود و هیچ برنامه ای برای ساختار دفاعی تیم نداشت، اگر بازی های تیمی ملی را می دیدید، می فهمیدید که هیچ برنامه ای در دفاع نداشتیم.
باشگاههای ما هم باید این اصل را رعایت کنند، باشگاه ذوب باید ببیند دنبال چه هدفی است، آیا به دنبال این است که بازیکن از رده های پایه انتخاب کند و به تیم بزرگسالان خود منتقل کند؟ باشگاه سپاهان که یکی از باشگاههای خوب آکادمیک است هدفش از تربیت این بازیکنان چیست؟ پیشینه این دو باشگاه را که نگاه کنیم، می بینیم که بازیکنان خوبی از رده های پایه این دو باشگاه راهی فوتبال ایران شدند و باید راهکارهایی داشته باشیم که این چرخه ادامه پیدا کند. پس مربی که باید برای این دو تیم انتخاب کنیم باید بر اساس اصول باشگاه اهداف خود را جلو ببرند. باید باشگاههای ذوب آهن و سپاهان از بازیکنان رده های پایه خود به نوعی در کنار بازیکنان باتجربه استفاده کنند و بتوانند از بازیکنان رده های پایه خود نیز درآمدزایی کرده و آنها را وارد سطح کلان باشگاه کنند، موضوعی که در این سالها شاهد آن نبودیم و امیدوارم که این اتفاق و تفکر به باشگاههای ما برگردد.
نکته ای که متاسفانه در کنار استفاده نکردن از بازیکنان بومی در تیم های اصفهانی به چشم می خورد این است که مربیان بومی سطح بالا هم نداریم، فکر می کنید دلیل آن چیست؟
موضوع بسیار مهم دیگر این است، همان طور که گفتید مربیان بومی تاثیرگذار در کادر اصلی تیم های اصفهانی و لیگ برتر نداریم و همیشه باید از اسطوره های پایتخت استفاده کنیم، چرا از محرم نویدکیا و هادی عقیلی به عنوان سرمربی استفاده نمی کنیم؟ یحیی گل محمدی، علیرضا منصوریان و… چگونه سرمربی شدند؟ کِی قرار است مربی داشته باشیم که کاملا اصفهانی و تمام قد ذوبآهنی یا سپاهانی باشد؟ برای ذوب آهن این اتفاق قبلا رخ داده است، باید مربیانی بسازیم که در سالهای آینده از آنها استفاده کنیم و حتی به تیم های دیگر نیز منتقل کنیم و سیستم انتقال مربی داشته باشیم. در لیگ برتر ببینید چقدر تعداد مربیان استقلالی و پرسپولیسی زیاد است، تاکید می کنم باید به فکر انتقال مربی به سطح لیگ برتر باشیم و این اتفاق زمانی رخ می دهد که به مربیان جوان که اسطوره های باشگاه خود بودند، میدان دهیم. مربیان آینده داری که هم از لحاظ شخصیتی و اعتباری خوب هستند و در کنار آن ها هم می توان مربیان تمرین دهنده خارجی خوب قرار دهند تا اگر ضعف تجربی وجود دارد آن را پوشش دهند.
انتهای پیام
منبع:ایسنا