حرمتهای نجاتبخش
ماجرای بزرگواری پدر و مادران داغداری روایت شدهاند که به حرمت اهل بیت (ع) از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندان خود گذشتند. اولیای دمی که اتفاقات یا نشانههایی از جنس باورها، تصمیمشان برای اجرای حکم را تغییر داد.
به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم نوشت: «مادر در خانه منتظر احسان بود که با نان برگردد و ناهار بخورند اما هر چه منتظر شد از پسر جوانش خبری نشد. دلش مثل سیر و سرکه میجوشید. دیگر طاقت نیاورد، چادر سر کرد و از خانه بیرون رفت. مقابل کوچه شلوغ بود. یکی از زنهای همسایه با دیدن او به سمتش آمد. سعی کرد سد راهش شود اما حسی به مادر میگفت، اتفاقی برای احسان افتاده، جمعیت را شکافت و با صحنهای روبهرو شد که باورش سخت بود. پسر جوانش غرق در خون روی زمین افتاده بود. چند نفر هم پسر جوانی را دوره کرده بودند و سعی میکردند مانع فرارش شوند. روزها میگذشت و داغ احسان هنوز بر دل مادر تازه ماندهبود. فقط قصاص آرامش میکرد. چند بار خانواده مقتول برای رضایت آمدند اما آنها را به خانه راه نداد. برای سحرگاهی که چهارپایه را از زیر پای قاتل پسرش بکشد، لحظهشماری میکرد. سرانجام روز اجرای حکم فرارسید. سعی کرد تا صبح بیدار بماند اما یک لحظه چشمانش سنگین شد و به خواب رفت. احسان را در خواب دید. در محلی سرسبز، شاد ایستاده بود و به مادر نگاه میکرد. مادر به سمتش دوید و او را در آغوش کشید و احسان گفت: به حرمت امام حسین(ع) قاتلم را ببخش! سحرگاه وقتی طناب دار را بر گردن قاتل انداختند، فریاد زد به حرمت امام حسین(ع) بخشیدمش. طناب از دور گردن قاتل باز شد و به زندگی برگشت.
این هفته ماجرای بزرگواری پدر و مادران داغداری را روایت کردهایم که به حرمت اهلبیت (ع) از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندان خود گذشتند. اولیای دمی که اتفاقات یا نشانههایی از جنس باورها، تصمیمشان برای اجرای حکم را تغییر داد.
به حرمت جوانِ امام حسین(ع) قاتل پسرم را بخشیدم
دی ماه سال ۸۷ پلیس از مرگ مشکوک پسر جوانی در بیمارستان با خبر شد. با حضور ماموران مشخص شد پسر ۲۳ سالهای به اسم جلیل به علت اصابت ۲۱ ضربه چاقو به قتل رسیده است. در تحقیقات اولیه مشخص شد مقتول با همکارش در یک کارگاه فرغونسازی در جاده رباطکریم درگیر شده و قاتل که اسماعیل نام دارد، پس از قتل فرار کرده است.
چند روز بعد اسماعیل دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او گفت جلیل در کارگاه با یک پسر افغان درگیر شد که به او تذکر دادم و با هم درگیر شدیم. عصر باز هم مشاجره کردیم که کار به درگیری کشید. من هم از ترسم چند چاقو به شکم او زدم و فرار کردم.
با اعترافات قاتل، پدر و مادر جلیل درخواست قصاص اسماعیل را کردند.
سرانجام روز ۲۰ خرداد ۹۴ اسماعیل برای اعدام پای چوبهدار رفت. تلاشها برای اعلام گذشت بیفایده بود اما مسئولان قضایی تلاششان را ادامه دادند. پسر جوان وقتی طناب دار را از دور دید پاهایش سست شد. با همکاری سربازان زندان در محل اجرای حکم قرار گرفت و طناب دور گردنش انداخته شد.
پدر پیر مقتول به سمت قاتل رفت. همه فکر میکردند الان با زدن چهارپایه جان قاتل را میگیرد و زندگی اسماعیل همین جا تمام میشود. پیرمرد وقتی به قاتل رسید با دستانی لرزان طناب دار را از گردن قاتل پسرش بیرون آورد و مادر مقتول فریاد زد به حرمت علی اکبر حسین(ع) قاتل پسرم را بخشیدم.
بخشیدم تا شرمنده امام رضا(ع) نشوم
آذر سال ۹۱ مرد مبلفروش برای گرفتن طلبش با خریدار صحبت کرد اما مرد بدهکار از پرداخت بدهی هشت میلیونیاش طفره میرفت. او سرانجام برای گرفتن طلبش با بدهکار قرار گذاشت. وقتی مرد مبلفروش برای وصول طلبش سر قرار حاضر شد مرد بدهکار با چاقو او را به قتل رساند و فرار کرد. سرانجام قاتل مرد ۳۹ساله دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او مدعی شد: «یک مبل هشتمیلیون تومانی را با چک از اسدا… خریدم اما پولی برای پرداخت نداشتم. او چند بار تماس گرفت تا پولش را پس بگیرد. از تماسها و تهدیدهایش خسته شده بودم. او را سر قرار صوری کشاندم و با چند ضربه چاقو به قتل رساندم.»
با اعترافات قاتل او به قصاص محکوم شد. مرداد سال ۹۶ و پنج سال پس از گذشت قتل، مادر اسدا… به خاطر یتیم شدن دو نوهاش درخواست قصاص کرد و قاتل ۳۳ ساله آماده اجرای حکم قصاص شد.
در دهه کرامت کاروان خادمان امام رضا(ع) به شهر ایلخچی در آذربایجان شرقی رفتند و امامجمعه شهر از خادمان خواست به دیدن خانواده مقتول بروند اما مادر اسدا… که نمیخواست خادمان را شرمنده کند، ابتدا از دیدار با آنها خودداری کرد اما ساعتی بعد خادمان به خانه او رفتند.
مادر مقتول با دیدن پرچم حرم، دقایقی را با پرچم در اتاقی تنها ماند و درد دل کرد، وقتی بیرون آمد کسی انتظار بخشش نداشت. دو ساعت بعد مادر با خادمان تماس گرفت و از بخشش قاتل فرزندش به احترام امام هشتم خبر داد. با اعلام رضایت، جوان ۳۳ساله که به دلیل اختلافات مالی مرتکب قتل شده بود از چوبه دار رهایی یافت. مادر مقتول بعد از این بخشش درباره آن گفت: وقتی برای بخشش، خادمان امام رضا (ع) پادرمیانی کردند تصمیم به بخشش گرفتم تا شرمنده امام هشتم نشوم.
به احترام ایام فاطمیه
تازه به دانشگاه رفته بود و پدر و مادر میانسالش خوشحال بودند محمدحسین دانشجوست و در فکر تحقق رویای دامادی او بودند، اما سال ۹۶ پسر ۲۰ساله در یکی از خیابانهای رفسنجان با پسری ۲۴ساله درگیر میشود و با ضربات چاقو به قتل میرسد. قاتل در جلسه دادگاه به قتل اعتراف و جزئیات قتل را تشریح کرد. قضات دادگاه هم او را به قصاص محکوم کردند. روزها برای قاتل مثل باد میگذشت تا این که در ایام فاطمیه امسال مادر محمدحسین اعلام کرد میخواهد از قصاص قاتل فرزندش گذشت کند. او پس از مشورت با همسرش این تصمیم را به مسئولان قضایی اعلام کرد و سرانجام اول بهمن امسال قاتل که ۲۷ ساله شده بود، از مرگ نجات یافت.
مادر محمدحسین گفت: قاتل را به حرمت حضرت فاطمه(س) و ایام فاطمیه بخشیدم. وقتی در دلم او را عفو کردم حالم خیلی خوب شد. دوست نداشتم یک پدر و مادر دیگر هم مثل من داغ جوانشان را ببینند و عاملش من باشم. او را به حرمت حضرت زهرا(س) بخشیدم و از قصاصش گذشت کردم.
بخشش در دهه کرامت
سال ۸۴ در دفاع از برادرش در مقابل مردی که با او اختلاف حساب پیدا کرده بود، مرتکب قتل شد و به زندان افتاد. ۱۱ سال از زندانی بودنش میگذشت. همه امیدش این بود معجزهای رخ دهد و این بار از قصاص رها شود؛ چرا که اگر این دفعه رضایت نمیگرفت، قصاصش قطعی بود. خودش هم خسته شده بود و هیچ امیدی به بخشش نداشت.
همزمان با دهه کرامت، خادمان حرم امام رضا(ع) به شهرستان زرند کرمان آمده بودند. موضوع قصاص مرد جوان به خادمان اعلام شد و آنها شبانه راهی خانواده مقتول شدند. فردا با طلوع آفتاب قرار بود بعد از ۱۱ سال حکم قصاص اجرا شود.
خانواده مقتول که ۱۲ نفر بودند، سه خواسته داشتند: معرفی همدست قاتل، یک میلیارد تومان دیه و خروج قاتل برای همیشه از کرمان. خانواده قاتل هیچ پساندازی نداشتند که به خانواده مقتول بدهند. ساعتها میگذشت تا این که تا ساعت ۳.۵ بامداد خادمان با اعضای خانواده مقتول حرف زدند. برخی از آنها رضایت دادند اما برخی دیگر حق را به مادرشان دادند اما یکی از فرزندان مقتول که متوجه حضور خادمان شده بود، شب را پشت در زندان گذراند تا با طلوع خورشید بالاخره قاتل پدرش را قصاص کند و با خادمان امام هشتم (ع) روبهرو نشود تا دلش بلرزد و ببخشد.
خادمان در تلاش بودند تا این که یک ساعت قبل از اجرای حکم توانستند از ۱۰ نفر از اولیای دم رضایت بگیرند. دو عضو دیگر خانواده هم با اطلاع از این بخشش قبول کردند قاتل را ببخشند.
بخشش با پادرمیانی خادمان رضوی
هشت سال قبل یک نگاه کافی بود تا دو جوان در گلوگاه با هم درگیر شوند، پسر جوان چاقویی از جیبش درآورد و محمدرضا را با ضربات چاقو به قتل رساند. با تکمیل تحقیقات در دادسرا، جلسه دادگاه برگزار شد و محمود در مورد روز حادثه و قتل محمدرضا مدعی شد: «نگاه چپ و اختلاف قدیمی باعث شد با هم درگیر شویم. اختلافات قدیمی کینه محمدرضا را همیشه برای من تازه نگه میداشت، کنترلی روی اعصابم نداشتم و با چاقو چند ضربه به او زدم که باعث مرگش شد.»
با اعترافات قاتل، قضات دادگاه پسر ۲۰ساله را به قصاص محکوم کردند. پس از هشت سال زمان اجرای حکم فرارسید و پسر جوان آماده اجرای حکم شد. خانواده مقتول پس از حضور کاروان خادمان امام رضا(ع) و به حرمت امام هشتم، ششماه به قاتل فرصت دادند.
روز یکشنبه ۲۶بهمن پس از پایان مهلت، قاتل بار دیگر به پای چوبه دار رفت. این بار اولیای دم به حرمت امام رضا(ع) برای همیشه قاتل را بخشید.
پس از این اقدام، اولیای دم از سوی آستان قدس رضوی، خادمان افتخاری حرم امام هشتم شدند.
عفو به احترام مادر سادات
آذر سال ۹۳ دو دوست قدیمی به یک عروسی دعوت شدند. در مراسم عروسی بحثی بین آنها بالا گرفت و درگیر شدند. پسر جوان، دوست ۳۲ سالهاش را مقابل چشم مهمانان با چاقو کشت و در مراسم دستگیر شد. با حکم دادگاه پسر ۳۳ساله به جرم کشتن دوستش به قصاص محکوم شد. خانواده مقتول پنج سال بعد در بهمن ۹۸ با فراهم شدن شرایط قصاص، طناب دار را به گردن قاتل پسرشان انداختند تا او قصاص شود اما دقایقی قبل از اجرای حکم به حرمت ایام فاطمیه و حضرت زهرا(س) قاتل پسرشان را بخشیدند و به او زندگی دوباره دادند.
گذشت به حرمت اهل بیت (ع)
رفته بود تا زن میانسال را از ازدواج موقت با برادرش منصرف کند اما وقتی چشمش به برق طلاهای زن ۵۰ ساله افتاد، تصمیم به قتل او و سرقت از همسر موقت برادرش گرفت. نصیر متهم است سال ۹۲ یک زن را خفه کرده و به قتل رسانده است. شش ماه پس از جنایت او هنگام بازگشت از خارج کشور، دستگیر شد و به قتل زن میانسال اعتراف کرد.
مرد جوان گفت: برادرم برای کار به تهران آمده بود ولی بعد از چند وقت متوجه شدم زن ۵۰سالهای وارد زندگی او شده و با هم ارتباط دارند. او همه حقوقش را خرج زن میانسال میکرد. روز حادثه برای صحبت با زن جوان وارد خانهاش شدم اما برق طلاهایش من را گرفت. به همین خاطر او را خفه و طلاهایش را سرقت کردم و به خارج رفتم. شش ماه بعد بازگشتم اما دستگیر شدم.
با گذشت شش سال از جنایت، خانواده زن میانسال به حرمت امام حسین(ع) قاتل او را بخشیدند و به او زندگی دوباره دادند.»
منبع:ایسنا