حصر در خانهِ مقابل سازمان امنیت و اطلاعات ترکیه
تحمل نکردن یکی از جسورترین فقهای شیعهِ جهان، رژیم را بر آن داشت تا او را صدها کیلومتر دورتر از خانه به تبعید و حصر بفرستد، حصر در خانه ای که مقابلش ساختمان سازمان امنیت و اطلاعات (میت) ترکیه بود و ترکهایِ عثمانیِ خیابان عَجَم ۱۱ ماه زندانبانان جدیدش شدند.
به گزارش ایسنا، امروز ۲۱ آبان ماه پنجاه و هفتمین سالروز دستگیری و تبعید بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران به ترکیه در سال ۱۳۴۳ است.
خیابانی که امام خمینی (ره) در آن اقامت داشتند، دو بار دیگر تغییر نام داد، ادریس السنوسی، اولین پادشاه لیبی و زُبیده خانم. ساختمان محل حصر ایشان نیز سالها بعد، از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران خریداری و قرار شد با هماهنگی با مسؤولان ترک در دی ۱۳۸۹ به خانه فرهنگ ایران در ترکیه تبدیل شود.
پیشینه
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ سرآغاز و نقطه اوج مبارزات فقهای جهان شیعه به پیشگامی امام خمینی بود. هر چند که این قیام سرکوب شد و رهبر معنوی آن زندانی شد، اما مخالفت با رژیم همچنان ادامه یافت. برخی امرای نظامی و سیاسی رژیم پهلوی بر این باور بودند وجود یک رهبر مذهبیِ با نفوذ در کشور حتی با وجود حبس، حصر و مراقبت شدیدِ ساواک موجب خروش طبقاتی از جامعه می شود، به همین دلیل مخالفت امام (ره) با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید و مجموعه اصلاحات اقتصادی محمدرضا شاه، بهانه تبعید ایشان به ترکیه را دست ساواک داد.
شاه با غرور همیشگی و به تصور اینکه کشتارها و بازداشت ها و محاکمه ها، نیروی مقاومت عمده را از سر راه برداشته است، تحت فشار امریکا، در انجام اصلاحات دیکته شده کاخ سفید مصمم بود. اصلاحات در نهایت می بایست به نفوذ همه جانبه امریکا و حضور مستقیم کارگزاران این کشور در عرصه های مختلف اقتصاد و ارتش و ارکان رژیم شاه بینجامد.
از این رو برداشتن موانع حقوقی و قانونی برای حضور نیروهای امریکایی در ایران و تضمین امنیت و مطلق العنان بودن آنان شرط اولیه بود. احیای رژیم کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع امریکایی در ایران) در دستور کار قرار گرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وسیله مجلسین فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال نیم بند ایران بود.
سید روح الله چهارم آبان ۱۳۴۳ را که روز تولد شاه بود و همه ساله با صرف بودجه های سنگین جشن تولد شاهانه برگزار می شد، به عنوان روز افشاگری انتخاب کردند و خبر این اقدام را به وسیله نامه و پیک های متعدد به علمای شهرهای مختلف رساندند و آنان را با خود همراه کردند.
محمدرضا شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از سخنرانی در این روز، نماینده ای به قم اعزام کرد. امام نماینده شاه را به حضور نپذیرفت و پیغام شاه به آیت الله سیدمصطفی خمینی ابلاغ شد، اما امام خمینی بی اعتنا به تهدیدهای سلطان، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانی هایشان را در جمع زیادی از روحانیون و مردم قم و سایر شهرها بیان کردند و دخالت های غیرقانونی هیأت حاکمه آمریکا در ایران و اقدامات ضدایرانی شاه را افشا کردند.
افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۱۳۴۳ در آستانه قیامی دوباره قرار داد. رژیم با استفاده از تجربه قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به سرعت دست به کار شد.
سخنرانی آتشین امام با جمله «انالله و اناالیه راجعون» آغاز شد و شدیدترین انتقادات به محمدرضا شاه و حامیان آمریکایی او بیان شد.
ایشان در بخشی از سخنانشان گفتند: «قانونی را به مجلس بردند، در آن قانون اول، ما را ملحق به پیمان وین و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی با خانوادههایشان با کارمندهای فنیشان … با هر کسی که بستگی دارند اینها، از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد دادگاههای ایران حق ندارند، محاکمه بکنند. دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. … اگر این مملکت در اشغال آمریکاست، چرا اینقدر عربده می کشید؟ چرا اینقدر دم از ترقی میزنید؟ ما این قانون واقع شده را قانون نمیدانیم، این مجلس را مجلس نمیدانیم، ما این دولت را دولت نمیدانیم. اینها خائنند به مملکت ایران، خائنند.»
علاوه بر این سخنرانی، اعلامیهای علیه قانون کاپیتولاسیون صادر و خاطرنشان کردند: «مجلس با تصویب این قانون، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد و ملت ایران را تحت اسارت آمریکا قرار داد.»
بالا گرفتن انتقادات و افشاگریهای امام علیه نظام سیاسی پهلوی و بیشتر شدن همراهی روحانیون و مردم با ایشان، سرانجام موجب دستگیری امام و تبعید ایشان در سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ شد.
تبعید رهبر فقید کشورمان به ترکیه در زمان ریاست سرلشکر حسن پاکروان بر ساواک انجام شد. وی حضور امام در کشور را ضد امنیت ملی و خطرناک می دانست.
دستگیری و تبعید
سحرگاه روز چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ کماندوهای مسلح ارتش، خانه امام در محله یخچال قاضی قم را محاصره و پس از دستگیری ایشان، برای جلوگیری از ایجاد سر و صدا و حساس شدن مردم در سکوت سحرگاه، امام را سوار بر یک فولکس واگنِ خاموش کردند و با هُل آن تا میدان مقابل بیمارستان فاطمیه، ایشان را برای سوار شدن به خودروی شورولت به مقابله بیمارستان انتقال دادند و یک ساعت و نیم بعد بر هواپیمای هرکولسِ c-۱۳۰ که در گوشهِ داخل آن تشک و بالشتی بود، سوار کردند و هواپیما تهران را به مقصد آنکارا ترک کرد و ۳ ساعت و نیم بعد در ساعت ۱۱:۳۰ صبح روی باند فرودگاه نشست.
ماموران داخل هواپیما، گذرنامه را تحویل امام داده و به ایشان درباره مقصد پرواز گفتند. «شما به ترکیه تبعید می شوید و خانواده شما نیز بزودی به شما ملحق می شوند.»
امام بعدا در خاطره ای از این ماجرا بیان کردند: «وقتی در فرودگاه تهران، گذرنامه را دست من دادند به تاریخ صدور آن نگاه کردم، متوجه شدم در هفته های اول آزادی من از زندان و بازگشت به قم صادر شده است. فکر کردم که علت صدور گذرنامه در آن تاریخ چه می توانسته باشد؟ به نظرم رسید که سخنرانی من در مسجد اعظم قم در تاریخ ششم فروردین ۱۳۴۳، شاید موجب خشم و عصبانیت هیأت حاکمه شده باشد و از آن تاریخ تصمیم به تبعید من گرفته باشند.»
سرهنگ افضلی، نماینده سواک و مراقب امام در ترکیه در گزارشی که برای مرکز فرستاد، نوشت: اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.»
در طول پرواز، به درخواست سرهنگ افضلی، امام برای بازدید از کابین خلبان پاسخ مثبت داد و تا پایان سفر با حضور در کابین با اشتیاق زیاد از لوازم داخلی کابین هواپیما بازدید کرد و سوالاتی از نحوه کار دستگاه های نوابری از کمک خلبان پرسیدند.
هواپیما ساعت ۱۱:۳۰ روی باند فرودگاه نشست و امام در حلقه ماموران ساواک از هواپیما پیاده شدند و با استقبال ماموران امنیتی به طبقه چهارم هتل بلوارپالاس مشایعت شدند.
با اطلاع مردم از تبعید رهبر معنویشان به خارج، سازمان اطلاعات و امنیت کشور عصر روز ۱۳ آبان طی اطلاعیهای که در روزنامههای کثیرالانتشار آن روز به چاپ رساند، نوشت: طبق اطلاع موثق و دلایل و شواهد کافی، چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد لذا در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید.
این اقدام محمدرضا شاه به مذاق مقامات آمریکا خوش آمد. کاردار سفارت آمریکا در ایران دو روز پس از تبعید امام در نامهای به یکی از دوستان خود نوشت: « وقایع اخیر… موجب خشنودی من شده است و سرانجام توانستیم از شر آن پیرمرد … که چوب لای چرخ ما میگذاشت راحت شویم.»
برای مخفی نگه داشتن محل سکونت امام در ترکیه، ایشان ساعت دو بعدازظهر چهاردهم آبان، در حفاظت امنیتی ماموران میت به طبقه هشتم یکی از ساختمانهای فرعی خیابان آتاتورک به نام Fotoeteمنتقل شدند و پنج شنبه هفته بعد یعنی ساعت ۶ صبح ۲۱ آبان به محل جدید، شهر بورسا در ۳۲۰ کیلومتری غرب آنکارا در نزدیکی دریای مرمره، انتقال داده شدند.
امام پس از ورود به آنکارا در نامه ای به آقا سیدمصطفی، پسر بزرگشان پس از سفارش خانواده به صبر و پرهیز از ناراحتی و فزع، از ایشان خواستند همراه با وسایل شخصی، کتابهای مفاتیح الجنان، صحیفه سجادیه، مکاسب و حواشی را نیز به بورسا ارسال کنند.
امام در مدت حضور در بورسای ترکیه تحریر جلد اول کتاب تحریرالوسیله که حاوی فتواهای فقهی و احکام مربوط به جهاد و دفاع، امر به معروف و نهی از منکر، مسائل روز بود به رشته تحریر در آوردند.
ایشان در مقدمه این کتاب نوشتند: «در گذشته کتاب وسیله النجاه تألیف سیدالحجت فقیه اصفهانی قدس سره را حاشیه کردم و آنگاه که در اواخر ماه جمادی الثانی ۱۳۸۴ به دنبال حوادث دردناکی که بر اسلام و مسلمان ها وارد آمد که شاید تاریخ آن را ثبت کند به بورسا (یکی از شهر های ترکیه) تبعید شدم و در آنجا تحت نظر و مراقبت، فارغ البال بودم، در مقام برآمدم که آن حاشیه را به صورت متن مستقلی درآورم تا استفاده از آن آسانتر باشد و اگر خداوند به من توفیق داد مسائل مورد نیاز روز را نیز برآن بیفزایم.»
گزارش مامور
سرهنگ افضلی، نماینده سواک و مراقب امام در آنکارا در مورخ ۱۶ آبان ۱۳۴۳ در پیامی به تهران گزارش داد: «در اجرای امر ساعت ۸ صبح چهارشنبه ۱۳ آبان به اتفاق شخص مورد نظر [به] وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.» پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم و در سالن فرودگاه یکی از مأمورین امنیتی ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفی خود به نام مأمور، ابتدا به زبان ترکی بعد به زبان آلمانی صحبت نمود. در فاصله کوتاهی به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفی شده با اتومبیل پس از طی ۳۵ کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل … که قبلا اعلام شده بود، مستقر شدیم.»
او ادامه داد: «پس از ۲۴ ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر میرسید، طبق طرح قبلی به وسیله مأمورین ابتدا محل دیگری انتخاب شد سپس … بعدازظهر پنج شنبه ۱۴ آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل [به] وسیله دو مأمور ترک به محل جدید طبقه ۸ واقع در خیابانی که اسم آنرا نمیدانم منتقل گردید، وسایل استراحت کاملا مهیاست و نسبت به مکان اول دارای حفاظت بیشتری است، روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانهاش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است.
افضلی افزود: «گاه گاهی کلمات ترکی یادداشت مینماید ولی نباید وی را تنها گذاشت به علت کنجکاوی جراید ترکیه و خبر منتشر شده از رادیوی ایران و انتشار خبری دیگری در روزنامه مورخه ۵ نوامبر … در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکی از شهرهای ترکیه که در ۳۲۰ کیلومتری غرب آنکارا میباشد، منتقل گردد و جریان کتبا تقدیم خواهد شد.»
نماینده سواک و مراقب امام در آنکارا خاطرنشان کرد: «برابر تصمیم ساعت ۶ صبح روز پنج شنبه شخص نامبرده به شهر بورسا اعزام و اینجانب هم در معیت نامبرده خواهم بود. مستدعی است ادامه مأموریت اینجانب را در شهر بورسا اعلام فرمایید.»
او در گزارشی در تاریخ ۲۱ آبان با اشاره به وضعیت امام در ترکیه، گفت: «بعدازظهر پنج شنبه ۲۱ آبان به اتفاق شخص مزبور وارد شهر بورسا که در نزدیکی دریای مرمره میباشد گردیده و پس از استقرار در محلی که قبلا تهیه شده بود نامبرده در اختیار مأموران ماخ قرار گرفت. مستدعی است در مورد حرکت اینجانب به تهران نظریه امروز ابلاغ فرمایند. ضمنا مأمور ماخ فارسی نمیداند.»
مامور ساواک با اشاره به تغییر لباس امام خمینی در بورسا در بخش دیگری از گزارش خود، نوشت: «به علت یک نواخت بودن لباس روحانیون در ترکیه به نامبرده توصیه گردید در صورتی میتواند در شهر گردش کند که مانند آنان لباس و کلاه مربوط استفاده نمایند مشارالیه ابتدا ناراضی بود. … ضمنا بنا به تقاضای وی از ساعت ۱۳ بعدازظهر به وقت آنکارا به مدت ۵۰ دقیقه با اتومبیل به اتفاق اینجانب و دو مأمور از آنکارا دیدن نمود، روحیهاش خوب است. در طول روز یک ساعت به نوشتن کلمات ترکی مشغول است.»
فشار مضاعف
در طول مدت زمان حضور امام در ترکیه امکان هرگونه عملکرد سیاسی از امام سلب شد و ایشان تحت مراقبت مستقیم ماموران ساواک و نیروهای امنیتی دولت ترکیه بودند. در مدت حضور امام در کشور شمال غربی کشورمان رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه ای بقایای مقاومت مردمی در کشور را در هم شکست و در غیاب امام خمینی دست به اصلاحات آمریکایی زد، البته ناگفته نماند که رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از آنان از حال امام و اطمینان از سلامت ایشان موافقت کند.
امام امت در مدت اقامت در بورسا به جای بر تن کردن عبا و قبا و به سر گذاشتن عمامه از کسوت روحانیون ترکیه که عبارت بود از یک پالتو و کلاه اسپانیایی که چیزی شبیه عرقچین است، استفاده کردند و تنها زمانی که با نمایندگان مراجع تقلید ملاقات داشتند به ایشان اجازه پوشیدن لباس می دادند.
اولین دیدار امام امت با حجت الاسلام والمسلمین سید فضل الله خوانساری، داماد آیت الله سید احمد خوانساری نماینده مراجع تقلید در استامبول در ۲۹ آذرماه ۱۳۴۳ یعنی ۴۵ روز بعد از تبعید ایشان به ترکیه، به ملاقات ایشان آمد در حالی که پیشنهاد علمای تهران برای این دیدار، آیت الله سید مرتضی پسندیده، برادر بزرگتر امام بود. دیدار ایشان با امام طی یک هفته و در سه نوبت انجام شد. در دیدار و گشت زنی حجت الاسلام خوانساری و امام در بورسا نمایندگان ساواک و میت، حضور داشتند.
بوی پسر
مأموران امنیتی ساواک که صبح روز ۱۴ آبان ۱۳۴۳ حاج آقا مصطفی را همزمان با تبعید امام، دستگیر کرده و به زندان قزل قلعه تهران منتقل کرده بودند پس از دو ماه حبس، به شرط پیوستن به پدر در ترکیه، آزاد کردند اما ایشان با وجود پذیرش اولیه به توصیه مادر از این کار امتناع کرد و در نهایت در روز ۱۳ دی ماه بار دیگر توسط ساواک دستگیر و فردای آن روز به بورسا تبعید شدند.
در اسفند ماه ۱۳۴۳ آقا مصطفی درخواست بازگشت به ایران را مطرح کرد و به همه شرایط و تضییقات و تعهدات بسیاری که برایش تعیین می کنند تن در می دهد ولی در نهایت پس از چند ماه مکاتبه و معطلی، ساواک اجازه ورود او به ایران را نمی دهد.
در تاریخ ۲۲خرداد ماه ۱۳۴۴ حجج اسلام سید مهدی گلپایگانی، پسر بزرگ آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی و شیخ مهدی صفایی از طرف ایشان به ترکیه سفر کرده و در شهر استانبول به دیدار امام رفتند. در این دیدار امام با اشاره به مسئله تبعید گفتند: «با هر تصمیمی که آقای گلپایگانی بگیرند موافقت خواهم کرد.»
در نهایت در تاریخ سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۴۴ هواپیمای حامل امام و حاج آقا مصطفی از ترکیه به سوی عراق به پرواز درآمد و در ساعت ۲ بعد از ظهر در فرودگاه بغداد به زمین نشست. امام و پسرش به گمان اینکه ماموران عراقی آنان را تحویل خواهند گرفت دقایقی در فرودگاه منتظر ماندند و چون خبری از ماموران نشد خود با تاکسی راهی کاظمین شدند.
منابع:
ترجمه تحریر الوسیله، ج۱، ص۷
صحیفه نور، جلد اول، صص ۴۱۰ و ۴۱۶
بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج ۱، ص۱۰۵۵
بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج ۲، ص۱۲۷ و ۱۵۹
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی ۸۲۶، ص ۷۶-۷۵
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی ۸۲۳، ص ۷۰-۷۲ و ۷۴
اسدالهی، مسعود، احیای کاپیتولاسیون و پیامدهای آن، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی تهران، ۱۳۷۳، صص ۸۸-۹۲
منبع:ایسنا