اخبار 33

حکم ساختگی قائم‌مقام قالیباف

حکم ساختگی قائم‌مقام قالیباف

میراث آخرین معاون دست‌ودل‌باز محمدباقر قالیباف، یعنی جعفر تشکری‌ هاشمی و سایر مدیرانش در حوزه منابع انسانی، چندین هزار نیروی مازادِ روی دست شهرداری و ابراهیم شیخ مانده است و او این روزها تبدیل به نقطه اصلی فشارها برای جذب سفارشی‌ها در دوره مدیریت اصلاحات بر شهر است.

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: معاونت منابع انسانی شهرداری تهران از آن بخش‌های پرچالش و پررفت‌وآمد در سال‌های اخیر بوده است که آغوشش در دوره‌ای یک‌باره برای عده‌ای خاص باز و در دوره‌ای دیگر ازجمله همین روزها آغوشش بسته و حتی مشغول به حذف نیروها شده است. اگرچه استخدام‌ها اختیاری و از سر لطف‌های مگو و سفارش‌های درگوشی و وعده‌های انتخاباتی بوده اما حالا تعدیل‌ها و محدودیت در استخدام با اجبار و از سر بی‌پولی است. بارها در گزارش‌های رسمی وزارت کشور از عدم تناسب سمت و صندلی و عدم تناسب شغل و مسئولیت و رشته تحصیلی در شهرداری‌های بزرگ ازجمله شهرداری تهران صحبت شده اما در این سال‌ها شهرداری تهران نه‌تنها به سمت اصلاح این سیستم و چابک‌سازی بدنه خود نرفت بلکه با استخدام‌های فله‌ای نشان داد بسیاری از حرف‌هایی که پشت سرش می‌گویند، درست است. حالا میراث آخرین معاون دست‌ودل‌باز محمدباقر قالیباف، یعنی جعفر تشکری‌هاشمی و سایر مدیرانش در حوزه منابع انسانی، چندین هزار نیروی مازادِ روی دست شهرداری و ابراهیم شیخ مانده است و او این روزها تبدیل به نقطه اصلی فشارها برای جذب سفارشی‌ها در دوره مدیریت اصلاحات بر شهر است.

آن بخش از حرف‌های شیخ که او حذف کرده، در این گفت‌وگو نیست و آنچه می‌خوانید نشان می‌دهد انتظار از نشستن سر سفره شهرداری اصولگرا و اصلاح‌طلب نمی‌شناسد و همه می‌خواهند به‌نوعی نفرات موردحمایت خودشان را در جایی از شهرداری مشغول به کار کنند. گفت‌وگو با ابراهیم شیخ ابعاد مختلفی دارد؛ از حدود سه‌هزارنفری که حقوق می‌گرفتند اما حتی کارت ورود و خروج هم نمی‌زدند تا قائم‌مقام شهردار که حتی حکمی هم برای سمتش وجود ندارد اما با همین حکم شفاهی چه تصمیم‌ها که نگرفته است.

از اتفاقات چند سال آخر در معاونت منابع انسانی و بروبیاها بگویید و اینکه دوست قدیمی و معاون مورد اعتماد محمدباقر قالیباف در دو سال آخر در منابع انسانی چه کرد؟

در دهه اخیر دو موج جذب در سال‌های ۹۲ و ۹۶ داشته‌ایم و جالب است که بعد از هر دو موج سیاست‌های انقباضی درباره جذب نیرو اتخاذ شده است. مثلاً بعد از موج جذب سال ۹۲ می‌بینیم که آقای داریانی از سازمان امور استخدامی معاون منابع انسانی شهرداری می‌شود و متخصص امور اداری است و در قانون برنامه دوم توسعه شهر تهران هم ذکر می‌شود که شهرداری باید سالانه چهار درصد از منابع انسانی غیرکارشناسی را کاهش دهد. سیاست‌های گذشته شهرداری تهران در بلندمدت مبتنی بر واقعیت‌های سازمان نبوده و به همین دلیل در بسیاری از مواقع مثل سال ۹۵ و ۹۶ برای واحدهای تابعه سهمیه جذب می‌گذاشتند و آنها را به جذب تشویق می‌کردند. در صورتی که اصلاً پست سازمانی موجود نبوده است. طبق قانون استخدامی سال ۵۸ جذب تنها باید زمانی صورت گیرد که پست سازمانی خالی باشد ولی هیچ‌گاه این‌گونه رفتار نشده است.
این جذب‌ها غیر از آن آزمون استخدامی است که در سال ۹۶ انجام شد؟
بله خارج از آن است. به‌نظر می‌رسد در برخی مواقع که تحولات اجتماعی- سیاسی در حال وقوع بوده، درهای شهرداری هم باز می‌شده و جذب‌های انبوه و فله‌ای صورت می‌گرفته و بلافاصله سازمان دچار مشکل و عدم تأمین بودجه جاری و چالش بهره‌گیری مناسب از نیروها می‌شده و مهم‌تر اینکه این نیروها فاقد پست سازمانی هستند و حتی امکان اختصاص فضا برای آنها میسر نیست. یکی از رویکردها در دوره مدیریت جدید که عقلایی انتخاب شد، این بود که سازمان را از همان ابتدا با نگرش انبساطی همراه با جذب نیرو ندیدیم و سعی کردیم به حقوق شهروندی و پول عوارض مردم متعهد باشیم تا بیهوده آنها را صرف هزینه‌های جاری نکنیم.
جزئیاتی بیشتر از این دو موج جذب نیرو وجود دارد؟ مثلاً اینکه بیشتر در کدام مجموعه‌ها بوده است؟ ما در این مدت زیاد شنیدیم که فلان منطقه شهرداری یا سازمان برای فلان فامیل است و سامانه اخیر شهرداری این تجمع افراد را تا حدودی نشان داد.
همین‌طور است. کافی است شما در همین سایت شفاف، فامیل یک فرد با نام پدرش را سرچ کنید تا وضعیت افراد را ببینید. ما مناطقی را داریم که بیش از ۲۰۰ نفر با هم قوم و خویش هستند. در این جذب‌های انبوه عدم تناسب شغل و شاغل هم مشاهده می‌شود و از آنجایی که جذب‌ها بر اساس ملاحظات اجتماعی –‌سیاسی بوده و نه نیاز سازمان، توجهی به کیفیت افراد نشده و مهم، توصیه‌ها و پایگاه افراد توصیه‌کننده بوده و به همین دلیل ۴۰ درصد نیروهای شهرداری تهران فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند و بیش از ۲۰ درصد نیروها تحصیلاتشان در دانشگاه‌های علمی- کاربردی و بعد از جذب در شهرداری بوده است. کیفیت تحصیلات مسئله مهمی است که در شهرداری با آن روبه‌رو هستیم. هر چه به سمت مناطق مرفه‌تر می‌رویم با تراکم بیشتر، نیروی انسانی مازاد و غیرمرتبط با تحصیلات و پست سازمانی، مواجه هستیم. به عنوان نمونه در منطقه یک شهرداری بیش از هزار و ۳۰۰ نفر مشغول به کار هستند اما در مناطق ۱۶ و ۱۵ بین ۵۰۰ تا ۹۰۰ نفر مشغول هستند.
دلیلش به گستردگی و مسئولیت‌های منطقه است یا مسئله‌ای دیگر است؟
علتش جذابیت آن مناطق و عدم توزیع مناسب نیروی انسانی و البته سفارش‌هایی بوده که نیروی انسانی را بر آن مناطق تحمیل کرده است. به همین دلیل است که در سیاست‌های اخیر، مناطق یک تا شش و ۲۲ جز مناطق قرمز هستند و به‌شدت سخت می‌گیریم و سعی می‌کنیم نیروی انسانی را متوازن کاهش دهیم تا توازنی را برقرار کنیم. اما در سازمان‌های و شرکت‌ها هم باید گفت که در حوزه حمل‌ونقل و فرهنگی و اجتماعی بیشترین تورم نیروی انسانی را داریم. در حمل‌ونقل هم به‌ویژه شرکت بهره‌برداری مترو و اتوبوس‌رانی وضعیت تورم نیروی انسانی نامناسبی داریم. علاوه براین، در سازمان ورزش و برخی از سازمان‌های فرهنگی با افزایش نیروی انسانی مواجه هستیم و استانداردترین سازمان ما از نظر نیروی انسانی، سازمان آتش‌نشانی است چون بر اساس استانداردهای جهانی کار می‌کند و در حال مقایسه خود با سازمان‌های جهانی است. به همین دلیل هم سازمان آتش‌نشانی یکی از سازمان‌هایی است که بیشترین توجه و اهمیت را به آن می‌دهم و به مسائل نیروی انسانی‌شان مستقیم رسیدگی می‌کنم. به عنوان نمونه حدود ۲۰۰ نفر از نیروهای عملیاتی‌شان را تقویت کردیم و برنامه‌هایی را برای ارتقای انگیزه و توانمندی آنها طراحی و اجرا کردیم که نتایج مثبتی داشته است؛ از طرف دیگر به دلیل نبود نیروی پشتیبانی، امور داخلی مثل غذا پختن و امور نظافتی و… را خودشان انجام می‌دادند که اقدامات لازم برای تجهیز نیروی انسانی‌شان را به انجام رساندیم.
درباره آن نیروهای مازادی که کاری ندارند اما حقوق می‌گیرند یا کاملاً غیرمرتبط هستند، تصمیم جدی حذف یا حداقل ساماندهی گرفته نمی‌شود؟ به عنوان نمونه از آنچه در شرکت بهره‌برداری مترو که افتتاح‌های جدیدی داشته است، گویا آن دو هزار و ۷۰۰ نفر در جای مناسبی به‌کارگیری نشده‌اند!
قاعدتاً چاره‌ای جز کاهش نداریم و حتی اگر لازم باشد نیروهای با عملکرد ضعیف و افراد خطاکار را اخراج می‌کنیم، چون شهرداری بنگاه خیریه نیست و باید به حق‌الناس که در دست ماست توجه کنیم. نیروهای قراردادی همواره ارزیابی عملکرد می‌شوند و نیروهای پیمانی هم اگر عملکردشان مورد قبول نباشد، عذرشان را می‌خواهیم. در این دوره جدید چند سیاست جدی را در پیش گرفتیم؛ یکی از مهم‌ترین آنها این بود که عذر نیروهایی که سر کارشان حاضر نمی‌شوند اما حقوق می‌گیرند را بخواهیم و در این راستا دو هزار و ۷۴۳ نفر شناسایی شدند که کارت نمی‌زدند اما حقوق می‌گرفتند. پس از شناسایی، حقوق‌ها را قطع کردیم و از آنها خواستیم مراجعه کنند، برخی آمدند و توضیح دادند و در پروتکل اداری قرار گرفتند و کار به آنها تفویض شد و فعال شدند، تعدادی هم در شهرهای دیگر یا خارج کشور یا دوشغله بودند.
چطور دو هزار و ۷۴۳ نفر کارت نمی‌زدند اما حقوق می‌گرفتند؟ نیروی مدیریتی یا عملیاتی یا مأمور بودند؟
خیلی ساده از کارت‌زدن مستثنا شده بودند. مدیریتی نبودند و فقط کارت نمی‌زدند و حضورشان ثبت نمی‌شد. یکی دیگر از کارهایمان هم این بود که عذر افرادی را که مسئله انضباطی یا مسائل مالی و رشوه و… داشتند، حتی‌المقدور خواستیم که تعداد قابل‌ملاحظه‌ای بودند. کمیته انضباط کاری ما هر هفته تشکیل می‌شود و عملکردها را بررسی می‌کند. پایان هر سال کارکنان ارزیابی عملکرد می‌شوند و اگر تطبیق اولویت‌های تحصیلی و شغلی نداشته باشند و عملکردشان مطلوب نباشد، عذرشان را می‌خواهیم و این حق ماست که قرارداد مجدد نبندیم. بخش دیگر هم سخت‌گیری روی مسئله بازنشستگی بود تا تعداد قابل توجهی طبق قاعده در زمان خودش از سیستم خارج شوند و من روی این موضوع فشار زیادی را تحمل کردم تا افراد دیگر به سیستم برنگردند. غیر از این موارد برخی برنامه‌های انگیزشی هم داریم تا نیروها خودشان تمایل به بازخرید داشته باشند. در این راستا برای هر منطقه و شرکت و سازمان هم برنامه کاهش نیرو گذاشتم، یعنی برای مثال، اگر در منطقه یک شهرداری در سال ۹۷ باید ۳۸ نفر کاهش نیرو می‌داشتیم، این تعداد در منطقه ۱۶ چهار نفر است. در مجموع زمانی که وارد شهرداری شدم تعداد نیروهای شهرداری تهران ۶۸ هزار و ۲۵۷ نفر بود و امروز ۶۵ هزار و ۸۳۳ نفر است و فقط حدود ۲۰۰ نفر در مشاغل مدیریتی و کارشناسی در سراسر شهرداری جذب داشتیم.
این نیروهایی که می‌روند قاعدتاً نیروهای قراردادی هستند! اما بیشتر آن نیروهایی که غیرمجاز جذب شدند، رسمی هستند و شما نمی‌توانید اخراجشان کنید. ضمن اینکه عموماً این نیروهای پیمانی و قراردادی هستند که بیشترین بار مجموعه‌ها را بر عهده دارند.
اگر نیرویی با حساب‌وکتاب جذب شده باشد، لزوماً این‌طور نیست؛ طرف حرف من نیروهایی است که در کوچه، خیابان، مسجد و بازدید دوشنبه شهردار و بر اساس توصیه افراد جذب شده‌اند.
حرف من هم همین است که شما با این افراد که جذب و رسمی شده‌اند و کار هم نمی‌کنند، چه می‌کنید؟
کسانی که در نظم اداری رسمی می‌شوند، باید چند مؤلفه داشته باشند؛ یکی از آنها داشتن تحصیلات مرتبط است و حتی اگر جز افراد سفارشی و جذب فله‌ای هم باشند، باید این مورد را رعایت کنند و چندین آزمون را می‌گذرانند و سلسه‌مراتبی دارند. البته برای این نیروها در ابتدای سال آینده طرحی داریم و نظام جبران خدماتشان را به ارزیابی عملکردشان وصل می‌کنیم و اگر عملکردشان خوب نباشد و کار نکنند، دیگر حقوق و مزایای غیرمستمر را دریافت نمی‌کنند. درعین‌حال ما در این دوران با رسمی‌ها نیز خیلی جدی بوده‌ایم و مثلاً بازنشستگی به‌موقع نیروهای رسمی جز سیاست‌ها بود و علاوه برای نظارت بر آن، هیئت‌های تخلفات اداری فعال هستند. در شهرداری تهران حقوق پایه کم است و بخش درخور توجهی از حقوق مربوط به مزایا و اضافه‌کار است و اگر این موارد هم در اختیار مدیران باشد و عملکردشان خوب نباشد، حقوقشان کم می‌شود که این انگیزه خوبی برای کار کردن نیروهای رسمی می‌شود.
این تبدیل‌شدن به اهرم فشار و اختلاف شرایط بین نیروها نیست؟ شما با عامل انسانی مواجه هستید و مدیر می‌تواند اشتباه کرده یا غرض‌ورزانه رفتار کند.
این مسئله‌ای ثابت‌شده در دنیاست که ما به مدیر مسئولیت می‌دهیم و درعین‌حال اختیار عمل باید با مدیر باشد و طبق عملکردها رفتار کند و حقوق و پاداش بدهد. البته دراین‌باره استانداردهای زیادی وجود دارد.
یکی از اعتراض‌های کارکنان شهرداری در این سال‌ها، همین تفاوت‌ها بوده که افرادی با سابقه، تحصیلات و عملکرد مناسب تنها به دلیل نگاه مدیریتی ارتقای کاری نداشته‌اند و برخی دیگر تنها به واسطه ارتباط با مدیریت، مشمول بسیاری از بندها می‌شوند؛ یعنی راه اجحاف باز است.
همیشه و همه‌جا این‌طور نیست، اما ما هم شواهدی برای این موارد داریم و تلاشمان این است که کل طرح طبقه‌بندی مشاغل شهرداری تهران را بازیابی کنیم و همه آدم‌ها و جایگاه‌ها را بررسی می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم دیگر هیچ مدیری حتی معاون منابع انسانی، شخصاً تصمیم به آمدن احدی از افراد بدون برخورداری از شرایط مورد نیاز خارج از سیستم بگیرد.
مجوز پنج هزار نفری که معاون شهردار بعد از سال‌ها گرفت، چطور اتفاق افتاد؟ معمولاً در چه شرایطی این مجوز را می‌دهند و با چه تعدادی؟
من هم یک بار همین سوالات و جزئیات و دلایل آن را از رئیس سازمان امور اداری و استخدامی پرسیدم. بر اساس نظام اداری ایران، هر سازمان تعدادی پست و کارمند دارد که بر اساس پست‌های بدون تصدی، مجوز رسمی‌کردن به آنها داده می‌شود. شهرداری تهران ۱۵ هزار و ۹۰۰ پست زنده دارد و در آن زمان مجوز را از سازمان امور اداری و استخدامی گرفت و آزمون تنها از میان نیروهای قراردادی گرفته شد.
در این دوره چند بار بوده است؟
تا جایی که می‌دانم، دو یا سه بار بوده و هیچ دوره‌ای این تعداد نبوده است و به این زودی‌ها دوباره اتفاق نمی‌افتد و سال‌ها باید منتظر بمانیم تا پست‌ها خالی شوند و بعد اگر مجوز بدهند، دوباره اقدام شود.
درباره طرح منع به‌کارگیری بازنشستگان گفته شد که کامل اجرا شده است؛ می‌توانید آماری بگویید که چه تعداد واقعاً رفتند و تبدیل به مشاور و… نشدند و دوباره برنگشتند؟
می‌دانید که در نظام اداری ایران و این قانون جدید، اگر بازنشسته‌ای بیش از سه سال اسارت یا بیش از ۵۰ درصد جانبازی نداشته یا فرزند شهید نباشد، نمی‌تواند به همکاری خود با مجموعه ادامه دهد. نمی‌توانیم استثنا قائل شویم؛ چون نهادهای نظارتی مانیتور می‌کنند و ذی‌حسابان حقوق پرداخت نمی‌کنند. درحال‌حاضر معدودی از افراد هستند که این استثناهای قانونی را دارند؛ افرادی که ۱۰ سال اسارت دارند و چند جانباز که روی ویلچر هستند یا نابینا هستند. یکی از آنها آقای تقی‌پور، رئیس موزه صلح واقع در پارک‌شهر هستند و تعدادشان واقعاً زیاد نیست؛ هفت جانباز ویلچری داریم با چند جانباز دیگر؛ شاید ۱۰ یا ۱۲ نفر باشند که لزوماً در سطوح مدیریتی نیستند. در سطوح مدیریتی دیگر مدیری را نداریم. درباره برخی از افراد که اسامی آنها تکرار می‌شود، باید گفت اینها هنوز بازنشسته نشده‌اند تا مشمول این قانون شوند. البته بدیهی است که قانون باید برای همگان یکسان اجرا شود.
چطور در سن بازنشستگی هستند و سابقه هم کامل شده، اما بازنشسته نمی‌شوند؟
بازنشستگی یک فرد خاص باید با تأیید مقام مافوق انجام شود و کارفرما باید ایشان را بازنشسته کند که پس از آن مشمول این قانون بشوند. هیچ‌کدام از شهرداران دوران گذشته از اواخر دهه ۷۰ تاکنون با بازنشستگی این مدیر موافق نبوده‌اند، گرچه ما باید تلاش کنیم قانون اجرا شود.
سمت قائم‌مقامی که حذف شد، چند نفر در این سمت بودند؟
۲۲ قائم‌مقام در ۲۲ منطقه داشتیم، اما از اندکی پیش جلوی انتصاب این پست را گرفته بودیم و در واقع فقط ۱۷ قائم‌مقام داشتیم. در ۹ معاونت هم ۹ قائم‌مقام داشتیم و برخی از سازمان‌ها و شرکت‌ها هم در چارت سازمانی داشتند و در مجموع کمتر از ۴۰ سمت قائم‌مقامی داشتیم.
سمت قائم‌مقام شهردار تهران چطور؟
اصلاً چنین سمتی در ساختار شهرداری نداشتیم. ما هرچه در اسناد و منابع اداری نگاه کردیم اصلاً حکمی با عنوان قائم‌مقامی ایشان نداشتیم و ایشان در شکل اداری و رسمی تنها معاون هماهنگی امور مناطق بودند و به نظر می‌رسد به‌طور غیررسمی فقط قائم‌مقام شهردار بوده‌اند.

ولی آقای شریفی به نام قائم‌مقام شهردار همه‌جا معرفی می‌شد و به همین سمت در هیئت‌مدیره‌ها و جلسات به‌جای شهردار حضور داشت و چه‌بسا دستورات و نامه‌های اداری داشته باشد؟ جایگاه لفظی بوده، ولی دامنه اختیاراتش که دیگر لفظی نبوده، حتی اعضای شورا ایشان را با این سمت معرفی می‌کردند!

بله. همه این را می‌گفتند، ولی اساساً جایگاهی نبوده که حکمی وجود داشته باشد. آقای شریفی معاون امور مناطق بوده، قدرت بالایی داشته و شهردار هم به ایشان اختیار داده بوده، اما حکمی ندیدیم. هم شهردار و هم خودشان و هم شورا این موضوع را قبول داشته‌اند و درعین‌حال ما مدارکی مبنی بر مأمور بودن ایشان از دستگاه مبدأ هم پیدا نکردیم که البته در تمام این سال‌ها حقوق هم دریافت نمی‌کرده است. افراد زیادی بودند که با قالیباف از نیروی انتظامی و سپاه به شهرداری تهران آمدند!

یعنی شرایط شریفی مثل بقیه نبوده است؟

ما سوابقی پیدا نکردیم. ایشان مورد خاصی بوده‌اند. البته همان‌طورکه می‌دانید عملکردشان هم در دوران شهرداری تهران متفاوت بوده است.

درباره سمت مشاوران شهرداران که از ابتدای دوران قالیباف زیاد بودند، تجدیدنظر کردید؟ درحال‌حاضر چند نفر هستند؟

بر اساس ساختار سازمانی شهرداری تهران، شهردار تهران ۱۰ مشاور، معاون امور مناطق شش مشاور و سایر معاونت‌ها هرکدام می‌توانند سه مشاور داشته باشند. ممکن است افرادی با مدیری کار کنند؛ اما لزوماً حقوق یا جایگاهی ندارند.

درباره حدود ۲۰۰ نفری که گفتید در مجموع در این یک‌سال‌ونیم مدیریت جدید شهری جذب شده‌اند، حرف‌وحدیث زیاد و انتقادهایی بود!

کاری به این قضاوت‌ها ندارم.

قضاوت خودتان این است که همه این افراد صلاحیت داشته‌اند؟ مجبور شده‌اید کسی را بدون صلاحیت قبول کنید؟

بسیار گفته می‌شود که شیخ جلوی جذب جوانان و نیروهای اصلاح‌طلب را گرفته است. خیلی‌ها به‌همین‌دلیل، دشمنی دارند و تخریب می‌کنند؛ اما باید با صدای بلند بگویم سیاست جذب در شهرداری تهران به‌خاطر وجود انبوه نیروهای مازاد و هزینه‌های سرسام‌آور جاری واقعاً باید انقباضی باشد و این سیاست، سیاست من نیست، سیاست همه شهرداران دوران مدیریت شهری جدید بوده و هست و شورای شهر هم در مصوبات رسمی از شهرداری خواسته برای چابک‌سازی نظام اداری شهرداری تهران اقدام کند؛ برای مثال در روزهای آخر سال ۹۶ رئیس محترم شورا در نامه‌ای مکتوب از شهرداری می‌خواهند سیاست کاهش چهار درصدی نیروی انسانی را اعمال کنند و به شورا گزارش عملکرد بدهند و علاوه بر آن در برنامه سوم سیاست کاهش شش درصدی نیروی انسانی را قرار می‌دهند؛ بنابراین سیاست جذب سیاست من نیست، سیاست شهری است و من در جایگاه مدیر ارشد اجرایی مجری بوده‌ام. درعین‌حال همه جذب‌های اخیر هم با دستور و هماهنگی شهردار بوده است. ضمن آنکه در مقایسه با میانگین سرمایه انسانی شهرداری تهران، نیروهای باکیفیت همسو با مدیریت شهری وارد سازمان شده‌اند؛ برای مثال بیش از ۱۱ درصد نیروهای واردشده دارای تحصیلات دکترا از دانشگاه‌های خوب کشور و در رشته‌های مرتبط و بیش از ۱۵ درصد هم دانشجوی دکترا هستند؛ درحالی‌که میانگین دارندگان مدرک دکترا در شهرداری تهران، چهار نفر در هزار نفر است، یعنی حدود ۳۰ برابر ارتقای مدرک تحصیلی در این دوره جدید شاهد بوده‌ایم.

در این مدتی که سایت شفاف اطلاعات کارکنان را منتشر کرد، برخی در گزارش‌هایی اعلام کردند اسامی برخی افراد که در شهرداری جذب شده‌اند، در این فهرست نیست؟

صحیح نیست؛ هر فردی که کارمند شهرداری است و هرکدام از انواع قرارداد را دارد، در آن سامانه ثبت شده است. در این سامانه امکان نظارت عمومی مهیا شده، از جمله اسم یک نفر اعلام شده بود که در محل کار حضور ندارد، ما آن را بررسی می‌کنیم و اگر موضوع مطرح‌شده درست باشد، برخورد می‌کنیم.

شما برای جذب جوانان یا نیروهای اصلاح‌طلب تحت فشار هستید؟

بله، به‌شدت! دغدغه آنها را درک می‌کنیم، من خودم این شرایط را تجربه کرده‌ام. البته برای نیروهای باکیفیت و نخبه کشور باید شرایط کار مهیا باشد ولی سیاست مدیریت شهری و نه بنده این است که اگر نیروهای مشابه داریم از حجیم‌تر کردن سازمان اداری شهرداری خودداری شود. به‌خاطر فشار بی‌کاری در کشور من به‌شدت در ۵۳۰ روز قبل تحت فشار بودم و حتی برخی احزاب بیانیه اعتراضی دادند.

مگر نمی‌گویید همه جذب‌ها با دستور شهردار بوده است، چرا این فشار را به شهردار وارد نمی‌کنند؟

مسئولیت کار خودم را خودم می‌پذیرم. در عین حال شهردار هم حتماً در معرض این فشارهاست. در شهرداری تهران تصمیم‌گرفتن کار سختی است و کوچک‌ترین تصمیم اثرات زیاد اجتماعی و سیاسی دارد.

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *