یک دکترای روانشناسی گفت: هر مشکلی از قبیل از دست دادن فردی، شکست عشقی یا مشکلات اقتصادی، مدت زمانی برای مقابله دارد و اصولاً شش ماه در روانشناسی عددی مقدس است.
دکتر عفت آی اظهار کرد: روانشناسان در رابطه با سلامت روان میگویند، فردی میتواند از لحاظ سلامت روان، سالم و عادی باشد که توانایی رویارویی با مشکلات و مدیریت و کنترل خود را داشته باشد.
وی ادامه داد: به عنوان مثال در مشاوره قبل از ازدواج، فرد اگر بخواهد با فرد دیگری آشنا شود و نسبت به او به شناخت نسبی برسد شش ماه زمان نیاز دارد یا وقتی شخصی عزیزی را از دست میدهد تا شش ماه حال وی مساعد نخواهد شد یا به عبارتی تا سطح شش ماه تعداد ساعتهایی که شخص حال مطلوبی ندارد زیاد است، اما بعد از آن از شدت درد کاسته میشود و فرد کم کم به روتین زندگی خود باز میگردد.
آی با بیان اینکه والدین، افرادی هستند که میتوانند سلامت روان را در خانواده ایجاد یا از بین ببرند، تصریح کرد: فرزندان با والدینشان زندگی میکنند و کودکان با نگاه کردن به رفتار یا گفتار پدر و مادر از طریق یادگیری مشاهدهای میآموزند که هنگام ایجاد مشکل چگونه آن را حل کنند.
وی ادامه داد: یادگیری مشاهدهای در بستر و محیط خانواده است و شکل گیری شخصیت در پنج سال اول زندگی رخ میدهد؛ شخصیت والدین بر شکل گیری شخصیت فرزندان به دلیل گرایش و کشش مخصوصاً به مادر خانواده بسیار تاثیر گذار است.
این دکترای روانشناسی بیان کرد: برای اینکه یک مادر شویم، باید قبل از تولد برای تربیت بهتر فرزند خود تلاش کرده، سطح آگاهی را به میزان مطلوب رسانیده و بیاموزیم که چگونه با فرزندان رفتار کنیم چراکه والدین، آیینه تمام نمای فرزنداناند، پس خواهشمندیم با رفتار و گفتارشان سلامت روان را نشان دهند؛ همانطور که پدر خانواده در تربیت فرزندان نقش کلیدی دارد، مادر خانواده نیز نقش متاثرتری دارد.
آی اظهار کرد: مادر به دلیل اینکه مدت زمان بیشتری را با فرزند خود سپری میکند و به دلیل ۹ ماهی که فرزند در شکم مادر رشد میکند و تاثیرات عمیقی را از مادر خود در آن هنگام دریافت میکند و از طرفی مادر مرکز و کانون توجه در خانواده است، میتواند نسبت به پدران در تربیت فرزندان سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد؛ هر چند که پدران هم سهم ارزشمندی در این امر دارند.
غیبت را فراموش کنید
این کارشناس و مشاوره خانواده با اشاره به نشانههای حال بد در ما، بیان کرد: هنگامی که ما از کسی غیبت میکنیم یعنی آن فرد در ذهن ما یک درگیری را ایجاد کرده که موجب حسادت، سرکوب یا یادآوری خاطرات بد در ما شده است، پس با یادآوری خاطرات بد، سلامت روان خود را تحت تاثیر قرار میدهیم.
آی ادامه داد: یادآوری خاطرات تلخ، از خودِ خاطرات تلخ میتواند ضربات سنگین تری به فرد وارد کند و تکرار آن خاطره به معنای این است که آن اتفاق مجدد رخ میدهد؛ پس به خاطر خودمان نیز غیبت دیگران را فراموش کنیم که در این آمنوزههای دینی ما نیز وجود دارد.
احساسات خود را بیان کنید
وی با بیان اینکه یکی از فاکتورهای بسیار مهم سلامت روان، ارتباط موثر با دیگران است، بیان کرد: کسی که بتواند ارتباط موثری با دیگران برقرار کند دارای سلامت روان است؛ هنگامی که فرد ارتباط موثری نداشته باشد و در غار تنهایی خویش به سر برد دائم در حال مرور خاطراتی است که میتواند شادی را از او بگیرد.
وی ادامه داد: خانواده کوچکترین و مهم ترین نهاد اجتماع است و باید در محیط خانواده قوانینی حکم فرما باشد تا روابط بهبود پیدا کند؛ یکی از قوانینی که در خانواده باید به آن پایبند باشیم، گفتمان در خانواده است چراکه عمده علل خراب شدن رابطهها عدم گفتمان موثر بین زوجین است.
آی در پاسخ به این سوال که هرگاه میخواهیم گفت وگوی موثری داشته باشیم، باید چه کنیم، گفت: در این حالت باید ارتباط چشمی برقرار کرده و فقط در مورد یک موضوع بحث و متمرکز باشید.
وی با بیان اینکه احترام به یکدیگر یکی از قوانینی است که باید رعایت و به نسلهای بعد آموخته شود چرا که با نگه داشتن حرمت و احترامها روابط سالم تر است، تصریح کرد: ابراز احساسات موضوعی دیگری است که باید در خانواده به آن پرداخت؛ فرد باید شادی یا غم خود را بروز دهد و اعضای خانواده را در چند و چون ماجرا قرار دهد؛ حتی اگر فرد از بروز احساسات خود تمیکن کند، ماهیچههای صورت او طوری تعبیه شدهاند که غم یا شادی در چهره او نمایان میشود.
این دکترای روانشناسی با بیان اینکه پس باید احساسات بیان شود چرا که انسان از گفتار یک برداشت و از رفتار هزار نوع برداشتی میکند، افزود: میتوانیم به طور کلی علت ناراحتی خود را با خانواده در میان بگذاریم فارغ از بیان جزئیات، تا شفاف سازی صورت بگیرد در نتیجه حمایت خانواده را نیز دریافت خواهید کرد و وقتی برای یکی از اعضا مشکلی پیش آمد میشود به جای سرزنش، حامی او باشید و در رفع مشکل به کمک او بشتابید.
لطفا ناجی و قربانی نباشید
این کارشناس و مشاوره خانواده اظهار کرد: یکی از مشکلات افرادی که قصد ازدواج دارند این است که میخواهند نقش ناجی را برای طرف مقابل خود ایفا کنند، به طور مثال فردی که میخواهند با او ازدواج کنند دارای افسردگی یا اعتیاد است، فرد میخواهد با ازدواج به او کمک کند تا مشکلش حل شود.
وی ادامه داد: اما بعد از ازدواج مشکلاتی رخ میدهد که با خود فکر میکنند اشتباه کردند که میخواستند نقش ناجی را بازی کنند؛ برای ازدواج صحیح هر دو فرد باید قبل از ازدواج از لحاظ فردی خود، درونشان را اصلاح کنند و سپس تن به رابطه دهند.
آی خاطرنشان کرد: هنگام تصمیم گیری برای ازدواج، باید به حل مشکلات خود بپردازیم مثلا ازدواج با شخصی که اعتیاد دارد برای ترک دادن او اصلا توصیه نمیشود با او ازدواج کرده و قربانی ماجرا شوید؛ اگر میخواهید با چنین فردی ازدواج کنید باید مطمئن شوید اعتیاد را ترک کرده و حداقل مدت شش ماه از این موضوع گذشته باشد.
منبع: ايسنا
وی ادامه داد: به عنوان مثال در مشاوره قبل از ازدواج، فرد اگر بخواهد با فرد دیگری آشنا شود و نسبت به او به شناخت نسبی برسد شش ماه زمان نیاز دارد یا وقتی شخصی عزیزی را از دست میدهد تا شش ماه حال وی مساعد نخواهد شد یا به عبارتی تا سطح شش ماه تعداد ساعتهایی که شخص حال مطلوبی ندارد زیاد است، اما بعد از آن از شدت درد کاسته میشود و فرد کم کم به روتین زندگی خود باز میگردد.
آی با بیان اینکه والدین، افرادی هستند که میتوانند سلامت روان را در خانواده ایجاد یا از بین ببرند، تصریح کرد: فرزندان با والدینشان زندگی میکنند و کودکان با نگاه کردن به رفتار یا گفتار پدر و مادر از طریق یادگیری مشاهدهای میآموزند که هنگام ایجاد مشکل چگونه آن را حل کنند.
وی ادامه داد: یادگیری مشاهدهای در بستر و محیط خانواده است و شکل گیری شخصیت در پنج سال اول زندگی رخ میدهد؛ شخصیت والدین بر شکل گیری شخصیت فرزندان به دلیل گرایش و کشش مخصوصاً به مادر خانواده بسیار تاثیر گذار است.
این دکترای روانشناسی بیان کرد: برای اینکه یک مادر شویم، باید قبل از تولد برای تربیت بهتر فرزند خود تلاش کرده، سطح آگاهی را به میزان مطلوب رسانیده و بیاموزیم که چگونه با فرزندان رفتار کنیم چراکه والدین، آیینه تمام نمای فرزنداناند، پس خواهشمندیم با رفتار و گفتارشان سلامت روان را نشان دهند؛ همانطور که پدر خانواده در تربیت فرزندان نقش کلیدی دارد، مادر خانواده نیز نقش متاثرتری دارد.
آی اظهار کرد: مادر به دلیل اینکه مدت زمان بیشتری را با فرزند خود سپری میکند و به دلیل ۹ ماهی که فرزند در شکم مادر رشد میکند و تاثیرات عمیقی را از مادر خود در آن هنگام دریافت میکند و از طرفی مادر مرکز و کانون توجه در خانواده است، میتواند نسبت به پدران در تربیت فرزندان سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد؛ هر چند که پدران هم سهم ارزشمندی در این امر دارند.
غیبت را فراموش کنید
این کارشناس و مشاوره خانواده با اشاره به نشانههای حال بد در ما، بیان کرد: هنگامی که ما از کسی غیبت میکنیم یعنی آن فرد در ذهن ما یک درگیری را ایجاد کرده که موجب حسادت، سرکوب یا یادآوری خاطرات بد در ما شده است، پس با یادآوری خاطرات بد، سلامت روان خود را تحت تاثیر قرار میدهیم.
آی ادامه داد: یادآوری خاطرات تلخ، از خودِ خاطرات تلخ میتواند ضربات سنگین تری به فرد وارد کند و تکرار آن خاطره به معنای این است که آن اتفاق مجدد رخ میدهد؛ پس به خاطر خودمان نیز غیبت دیگران را فراموش کنیم که در این آمنوزههای دینی ما نیز وجود دارد.
احساسات خود را بیان کنید
وی با بیان اینکه یکی از فاکتورهای بسیار مهم سلامت روان، ارتباط موثر با دیگران است، بیان کرد: کسی که بتواند ارتباط موثری با دیگران برقرار کند دارای سلامت روان است؛ هنگامی که فرد ارتباط موثری نداشته باشد و در غار تنهایی خویش به سر برد دائم در حال مرور خاطراتی است که میتواند شادی را از او بگیرد.
وی ادامه داد: خانواده کوچکترین و مهم ترین نهاد اجتماع است و باید در محیط خانواده قوانینی حکم فرما باشد تا روابط بهبود پیدا کند؛ یکی از قوانینی که در خانواده باید به آن پایبند باشیم، گفتمان در خانواده است چراکه عمده علل خراب شدن رابطهها عدم گفتمان موثر بین زوجین است.
آی در پاسخ به این سوال که هرگاه میخواهیم گفت وگوی موثری داشته باشیم، باید چه کنیم، گفت: در این حالت باید ارتباط چشمی برقرار کرده و فقط در مورد یک موضوع بحث و متمرکز باشید.
وی با بیان اینکه احترام به یکدیگر یکی از قوانینی است که باید رعایت و به نسلهای بعد آموخته شود چرا که با نگه داشتن حرمت و احترامها روابط سالم تر است، تصریح کرد: ابراز احساسات موضوعی دیگری است که باید در خانواده به آن پرداخت؛ فرد باید شادی یا غم خود را بروز دهد و اعضای خانواده را در چند و چون ماجرا قرار دهد؛ حتی اگر فرد از بروز احساسات خود تمیکن کند، ماهیچههای صورت او طوری تعبیه شدهاند که غم یا شادی در چهره او نمایان میشود.
این دکترای روانشناسی با بیان اینکه پس باید احساسات بیان شود چرا که انسان از گفتار یک برداشت و از رفتار هزار نوع برداشتی میکند، افزود: میتوانیم به طور کلی علت ناراحتی خود را با خانواده در میان بگذاریم فارغ از بیان جزئیات، تا شفاف سازی صورت بگیرد در نتیجه حمایت خانواده را نیز دریافت خواهید کرد و وقتی برای یکی از اعضا مشکلی پیش آمد میشود به جای سرزنش، حامی او باشید و در رفع مشکل به کمک او بشتابید.
لطفا ناجی و قربانی نباشید
این کارشناس و مشاوره خانواده اظهار کرد: یکی از مشکلات افرادی که قصد ازدواج دارند این است که میخواهند نقش ناجی را برای طرف مقابل خود ایفا کنند، به طور مثال فردی که میخواهند با او ازدواج کنند دارای افسردگی یا اعتیاد است، فرد میخواهد با ازدواج به او کمک کند تا مشکلش حل شود.
وی ادامه داد: اما بعد از ازدواج مشکلاتی رخ میدهد که با خود فکر میکنند اشتباه کردند که میخواستند نقش ناجی را بازی کنند؛ برای ازدواج صحیح هر دو فرد باید قبل از ازدواج از لحاظ فردی خود، درونشان را اصلاح کنند و سپس تن به رابطه دهند.
آی خاطرنشان کرد: هنگام تصمیم گیری برای ازدواج، باید به حل مشکلات خود بپردازیم مثلا ازدواج با شخصی که اعتیاد دارد برای ترک دادن او اصلا توصیه نمیشود با او ازدواج کرده و قربانی ماجرا شوید؛ اگر میخواهید با چنین فردی ازدواج کنید باید مطمئن شوید اعتیاد را ترک کرده و حداقل مدت شش ماه از این موضوع گذشته باشد.
منبع: ايسنا