دانلود زیرنویس فیلم God’s Country 2022 وسترن مونتانا مکانی وحشی، پر از زیبایی و متروک است، اگرچه «کشور خدا» بیشتر در مورد دومی ساکن است. در تصویر مهجور خود از این جاروی وسیع کوهستانی، زمین یخ زده و سخت است و مردمی که در آنجا زندگی می کنند تقریباً مشابه هستند.
براي دانلود زيرنويس اينجا کليک کنيد
زیرنویس فیلم God’s Country 2022 در اوایل اولین فیلم عمیق و دلهره آور جولیان هیگینز، در روز جمعه، استاد دانشگاه، ساندرا (تاندیو نیوتن) شاهد ناپدید شدن جعبه کاج در کوره انتظار کوره کوره کوره مرده سوز است. صورتش فرسوده، حکاکی شده با حسرت. او با یک کلنگ خاکستر را در نزدیکی خانه اش در دره ای پوشیده از برف دفن می کند. نزدیک به هشت دقیقه می گذرد که صدای ساندرا را می شنویم. بیشتر طول می کشد تا بفهمیم که آن مرحوم مادر بیمار او بوده است و قبل از اینکه دلیلی که مادر و دختر برای اولین بار به این دشت های بی آب آمده اند، “کشور خدا” نیمه تمام گذشته است.
پس از بازگشت به خانه، ساندرا یک وانت قرمز رنگ را می بیند که در ملک او پارک شده است. او یادداشتی را پشت شیشه جلو می گذارد و به متجاوزان هشدار می دهد که به جای دیگری بروند. در عوض، روز بعد، آنها برمی گردند. ساندرا یادداشت را در برف مچاله شده در کنار لاشه خون آلود یک پرنده پیدا می کند. در مقابل، جفت – ناتان (جوریس جارسکی) و ساموئل (جفرسون وایت، از “یلواستون”) – ادعا می کنند که یادداشت ساندرا را ندیده اند اما توضیح می دهند که ملک او بهترین نقاط پرش را برای شکار در جنگل های اطراف فراهم می کند.
آنها نمی پرسند. سرنوشت، او هم نیست. ساندرا کامیون آنها را یدک می کشد. صبح روز بعد، او تیری را می یابد که به درب ورودی خانه اش شلیک شده است. و به این ترتیب، نبرد شوم ارادهای بین ساندرا و شکارچیان تشدید میشود، جنگی که هر لحظه تهدید میکند که به منظره خشونتی منتهی شود که مدتهاست به صورت افسانهای با غرب آمریکا مرتبط بوده است که مفاهیم استعماری عدالت مرزی و سرنوشت آشکار.
زیرنویس God’s Country 2022 اما اینطور نیست، حداقل در ابتدا. هیگینز و اندرو ویلر، فیلمبردار، حالتی از سکون باردار را حفظ میکنند که تصاویر تلخ آنها را آغشته میکند – سیگاری که در برف میسوزد، خانهای ویران در میان ناکجاآباد – با وزن و شعر اساسی، و ما را دعوت میکند تا نبرد قدرت در مرکز فیلم را تامل کنیم. چیزی وجودی تر از اختلاف بر سر قلمرو.
در یکی از تداعیهای «نور زمستان»، داستان کوتاه جیمز لی برک که «کشور خدا» از آن گرفته شده است، نماهای بلند قاب میشود تا بر کوچکی ساندرا و انزوا در درون بسیاری از ساختارها – خانهها، کلیساها، مناظر – که کوتوله هستند تأکید کند. او در دیگری، زمین مقدس به ساندرا و ناتان زمان و مکان می دهد تا ارتباطی را کشف کنند که بی سر و صدا تمام زندگی آنها را به هم مرتبط کرده است. او از او و خودش می پرسد: “آیا همان چیزی هستی که برایت اتفاق افتاده است؟”
هیگینز قبلاً «نور زمستان» را به عنوان یک فیلم کوتاه اقتباس کرده بود. او و شای اوگبونا، نویسندهاش، شخصیت اصلی داستان را از یک مرد سفید پوست شصت ساله به یک زن سیاهپوست در چهل سالگی تغییر دادند، تصمیمی که به شدت زیرمتن سیاسی-اجتماعی روایت را تحریک میکند و دامنه آن را گسترش میدهد.
دیگر صرفاً در مورد مبارزه اخلاقی یک مرد برای مقاومت در برابر خشونت نهفته در درون او نیست، “کشور خدا” همچنان چرخه های پرخاشگری مردانه را بررسی می کند، به ویژه در یک سکانس پر تنش که در آن کلانتر بازیگر (جرمی باب) در این دشمنی دخالت می کند. نتایج تقریباً فاجعهبار این تلاش برای تنشزدایی نیز نشان میدهد که بسیاری از مردم محلی – اعم از سفیدپوست و بومی – از مجریان قانون و شناسایی یک مؤسسه شکستخورده دیگر که ساندرا نمیتواند روی آن حساب کند، محفوظ است.
اما «کشور خدا» به همان اندازه در به تصویر کشیدن بار انباشته تجربیات ساندرا ماهرانه است که یک زن سیاهپوست مصمم است در این بخش روستایی و ناآرام کشور فضایی برای خود بسازد و به همین دلیل حاضر به واگذاری حتی یک اینچ زمین نیست. در تعاملاتش با مردم محلی ناتان، که ابتدا با او روبرو میشود، در نهایت به این انعطافپذیری با تحسینی ناامیدکننده پاسخ میدهد، اگرچه بعداً میبینیم که توسط تربیت او آلوده شده است. ترسناکتر ساموئل است که توسط وایت با گرسنگی ضعیف و گرگ بازی می شود که می تواند چیزی بیش از یک تاکتیک ارعاب باشد. وقتی ساندرا به دنبال او می رود و می پرسد: “چرا اینطوری؟” در تلاش برای به دست آوردن برتری، نگاه تیره در چشمان او را مجبور به شکست دادن یک عقب نشینی عجولانه می کند.
این فیلم همچنین پیامدهای قرار گرفتن ساندرا در معرض تهدیدهای دیگر و اشکال خشونت نژادی و خشونت مبتنی بر جنسیت را نشان میدهد که دائماً هوا را آلوده میکند، از جمله در دانشگاه او، جایی که رئیس دپارتمان (کای لنوکس) تنها یک نکته را در نظر میگیرد. افشاگری مربوط به دانش آموزی که او پرورش داده است (تانایا بیتی) ساندرا را به نقطه شکست می رساند.
در هر لحظه قدرت دراماتیک این داستان را نیوتن بزرگ میکند، بازیگری با ظرافت و ظرافت استثنایی که میتواند احساسات بیشتری را در یک نگاه آرام و آهسته منتقل کند. (در واقع، نقش مرکزی نیوتن در «Westworld» شبکه HBO اغلب برای نشان دادن این ابداع شده است.) او در تمام صحنههای «کشور خدا» حضور دارد و با اجرای قدرت و آسیبپذیری وحشیانه، بهترین عملکرد حرفهایاش، به این موقعیت میپردازد. گرچه خلق و خوی شدید فیلم نیز کار او را مشخص می کند، نیوتن کشمکش درونی ساندرا را بین نافرمانی های زیسته و ناامیدی آموخته شده به عنوان مبارزه زندگی اش آشکار می کند.
و بنابراین، پیشرفت خستگی عمیق شخصیت او – سخت شدن خشم، قدرت و اعتقادات او به یک خشم سرد و نابودکننده که فیلم را به پایان می رساند – ناگزیر بودن یک طوفان جمع آوری، یک حساب و کتاب است. یک تراژدی. ساندرا به دانشآموزانش میگوید: «گاهی اوقات این احساس میشود که همه چیز هرگز تغییر نمیکند. اما من به شما قول می دهم که انجام دهند. مجبورند.»
در حالی که «کشور خدا» به آخرین صحنه هیجانانگیز تاریک خود میرسد، ما باید این سؤال را بپرسیم که برای شکستن چرخههای خشونت و ظلم سیستمی که اطلاعات زیادی از تاریخ، جامعه و خودشناسی آمریکا داشته است، چه فداکاریهایی لازم است. این سوالی است که در همان صحنه اول فیلم که در یک کلاس درس تاریک اتفاق میافتد، به گونهای دیگر پرسیده میشود، در حالی که یک اسلاید پروژکتور تصویر پس از فتح آمریکا را در برابر یک صفحه نمایش میدهد – قفسهای از گلولههای گاومیش کوهان دار، دو مرد سفیدپوست که بالای سر یک بومی خودنمایی میکنند. مرد قبیلهای، زنی سیاهپوست با یک چشمش کبود شده است – حالا دیگر کسی جز ما واضحتر آن را نمیبیند.