اخبار 18

درس‌های آموختنی از بحران کرونا

درس‌های آموختنی از بحران کرونا

احساس همبستگی اجتماعی نمی‌تواند به طور گزاف دوام داشته باشد. برای ثمربخشی و نهادینه‌شدن آن در درجه نخست ذهنیت حکمروایی در این کشور لازم است به طور اساسی ویراسته بشود. همبستگی اجتماعی مستلزم آن است که سیاستگذاران در عمل بکوشند اعتماد فرسایش یافته گروه‌های مختلف اجتماعی را به ساختارها و قوانین ترمیم ببخشند. شکاف‌های به وجود آمده میان دولت و ملت را علاج بکنند. به حقوق‌شان واقعاً احترام بگذارند و زمینه‌های مؤثری برای مشارکت مردم فراهم بیاورند. این را مردم نه در خلأ و با تبلیغات بلکه در عمل و در تغییر سیاست‌ها ببینند و لمس کنند.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «بی تردید دیر یا زود بیماری کرونا نیز همانند هزاران بیماری ویروسی شایع در جهان از بین خواهد رفت اما همان طور که این بیماری خطرناک در زمان شیوع پیامدهای بسیاری را به همراه داشته است، جهان پس از کرونا نیز دستخوش تغییرات بسیاری خواهد شد.

هر چند هنوز نمی دانیم بخش عمده پیامدها و تغییرات چه خواهد بود اما می توان گفت که قطعاً تمام ابعاد اجتماعی اقتصادی سیاسی و فرهنگی همچنین روابط بین افراد جامعه و سبک زندگی انسان ها تغییر خواهد یافت. به اعتقاد برخی از جامعه شناسان و متخصصان علم رفتار، همدلی، مودت، همبستگی و انسجام اجتماعی می تواند دستاورد عبور از بحران ناشی از شیوع بیماری کرونا باشد در زیر دیدگاه‌ها و نظرات مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و استاد برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی را درباره دوران پساکرونا می‌خوانید:

درس‌های آموختنی از بحران کرونا

مردم این سرزمین با رنج آشنایند. تاریخی پرحادثه به رغم زخم‌های بزرگی که بر پیکر اجتماعی ما وارد کرده است اما احساسی از همدردی و غمخواری نیز به اقوام متنوع ایرانی داده است. نشان آن را در روحیات مهمان‌نوازی و انواع سنت‌ها و آیین‌های گرم اجتماعی و همیاری می‌بینیم. شیوع بیماری کرونا فارغ از همه غم‌ها و غصه‌ها و مصائبش که البته باید با شفافیت و عقلانیت و رجوع به متخصصان امر و با مشارکت خود مردم با کمترین خسارت‌های انسانی و اجتماعی و ملی رفع و رجوع بشود، ممکن است دلالت‌ها و آثاری نیز با خود داشته باشد. مردم از این بحران درس‌های فراوان می‌آموزند. یک تجربه بزرگ، شاید ارتقای سطح درک ما از اصلِ اصیلِ به هم پیوستگی سرنوشت اجتماعی باشد. چگونه سلامت و زندگی ما به هم تنیده است. چگونه وقتی عضوی به درد می‌آید دگر عضوها را  قرار نمی ماند. امروز این را حتی فراتر از مرزهای ملی‌مان در مقیاس جهانی تجربه می‌کنیم. این می تواند در نسل‌های ما فکر همبستگی اجتماعی را تقویت بکند. مردم از هم دور مانده‌اند و آمادگی خواهند داشت قدر یکدیگر را بیشتر بدانند. نه‌تنها همسایه‌ها، همکاران، دوستان، آشنایان، شوق دیدار و گفت‌وگوی و همیاری مشترک از نزدیک و حضوری پیدا خواهند کرد بلکه حتی هم‌محله‌ای‌ها معنای محله را و همشهریان معنای شهر را و عموم هموطنان ما معنای میهن را بیشتر و ملموس‌تر حس می‌کنند.

ما می‌فهمیم که هر چند نیز از طریق تلفن و اسکایپ و واتس اپ و شبکه‌های مجازی تا حد زیادی همدیگر را می‌توانیم ببینیم، به همدیگر بنویسیم و با همدیگر صحبت کنیم اما عمیقاً دوست داریم و نیازمندیم بدون وساطت تکنولوژی همصحبتی و همکاری و همیاری داشته باشیم. دوست داریم حضوراً به عیادت بیماران‌مان برویم، دوست داریم برای تسلی دادن به سراغ خانواده‌هایی که عزیز جگر گوشه خود را در این بلیه از دست دادند برویم. دوست داریم دور هم جمع بشویم و تبادل نظر کنیم و درمان دردهای‌مان را با هم پیدا کنیم و برای کاهش مرارت‌های‌مان همکاری و مشارکت کنیم و شادی‌های‌مان را با هم به اشتراک بگذاریم.

احساس همبستگی اجتماعی اما نمی‌تواند به طور گزاف دوام داشته باشد. برای ثمربخشی و نهادینه‌شدن آن در درجه نخست ذهنیت حکمروایی در این کشور لازم است به طور اساسی ویراسته بشود. همبستگی اجتماعی مستلزم آن است که سیاستگذاران در عمل بکوشند اعتماد فرسایش یافته گروه‌های مختلف اجتماعی را به ساختارها و قوانین ترمیم ببخشند. شکاف‌های به وجود آمده میان دولت و ملت را علاج بکنند. به حقوق‌شان واقعاً احترام بگذارند و زمینه‌های مؤثری برای مشارکت مردم فراهم بیاورند. این را مردم نه در خلأ و با تبلیغات بلکه در  عمل و در تغییر سیاست‌ها ببینند و لمس کنند.

همیشه در ایران بلیات و فجایعی که روی داده است، روح همبستگی را بیدار کرده است اما دریغا که بندرت این همبستگی، بعد از فاجعه، نهادینه شده و توسعه یافته است. بلکه بعد از مدتی دوباره فروکش کرده و هدر داده شده است. یک علت عمده ایرادهای سیاستی مدیریتی و ساختاری بود. فقدان بسترهای حقوقی برای مشارکت آزاد گروه‌های اجتماعی و خلاقیت‌های درون‌جوش آنها و ضعف‌های ساختاری و قانونی در حمایت مؤثر و پایدار از سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای مدنی و شهری و محله‌ای، بی‌گمان بزرگ‌ترین مانع همبستگی اجتماعی ما بوده است. بلکه درس آموخته‌های یک اپیدمی بتواند آن را برطرف سازد.

انتهای پیام

منبع:ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *