دروغی که کمر سینمای مستند را میشکند!
مدتی است جسته و گریخته، آشکار و نهان در محافل مختلف از نشستهای خبری گرفته تا کارگاههای آموزشی و پیچینگهای رویدادها از شیوع خطری مهم و قابل توجه در سینمای مستند خبر میدهند. خطری که به گفته برخی اگر جلوی آن گرفته نشود، تبدیل به بحرانی جدی در سینمای مستند خواهد شد.
به گزارش ایسنا، مستندهای ساختی، مستندهای دروغین، مستندهای کاذب یا هرچه آن را بنامید ویروسی شده به جان سینمای مستند! پیر و جوان و تازهکار و باتجربه هم ندارد. گاه به بهانه جشنواره پسند شدن، گاه برای کوتاه کردن راه رسیدن به موفقیت و شهرت یا حتی کم کردن هزینه ساخت و تولید و گاه به تشویق تهیهکننده و پخشکننده فیلم آثاری به نام مستند تولید میشود اما…
عناوین و اصطلاحات بسیاری برای این نوع فیلمها به کار رفته است ولی با وجود اخطارهای دغدغهمندان سینمای مستند، مرز مستند و سینمای داستانی کجاست؟ نقش قصه و روایت در آثار مستند چیست؟ تخیل، داستانپردازی و استفاده از بازیگران و نابازیگران و داشتن یک سناریو مشخص در ساخت مستند چه جایگاهی دارد؟
علیرضا سعیدی کیاسری، فیلمنامهنویس،روزنامهنگار و منتقد سینما در گفتوگو با ایسنا درباره مستندهای ساختگی با بیان اینکه “یکی از مشکلاتی که در سالهای اخیر به جان سینمای مستند افتاده همین مسئله است”، توضیح داد: تولید، پخش و نمایش این آثار مشکل بزرگی است که نه مدیریت میشود، نه آسیبشناسی میشود و نه کسی جلوی آن را میگیرد. مستندساز در روز روشن آدمها را جابهجا کرده و قصهای فانتزی وارد فضای مستند میکند و به راحتی سلامت و اصالت مستندسازی را زیر پا گذاشته و به جشنوارهها وارد شده و جایزه میگیرد. در جشنوارههای خارجی اصل بر اعتماد است و به فیلمساز اعتماد میشود زیرا او در کشور خودش پروانه ساخت و نمایش میگیرد، پس حتماً اصالت دارد ولی مایی که اینجا زندگی میکنیم از نزدیک شاهد هستیم که در کارهایشان مسائلی وجود دارد. همین موضوع نسل جدید و علاقهمندان سینمای مستند را به انحراف میکشاند و وانمود میکند، میشود در سینمای مستند هم دست بُرد و کارهایی انجام داد تا اثر بهتر دیده شود، مورد توجه قرار بگیرد و از این طریق احساسات مخاطب را تحریک نموده و نظر منتقدان را به خودشان جلب کنند. باید آگاه باشیم زیرا این انحراف درآینده کمر سینمای مستند را خواهد شکست!
این نویسنده سینمایی درباره نقش کارگردان و مرز فیلم داستانی و مستند توضیح داد: در سینمای مستند، فیلمهای دو رگه یا هیبرید قابلیت فیلم مستند برای ترکیب یا پیوند با فیلم داستانی است که قاعده و قانون تعریف شده خاص خودش را دارد. در سالهای اخیر تجربه نشان داده برخی از مستندسازان با پرچم فیلم هیبرید مرزهای گونههای معین سینمای مستند را رد کردهاند. از سویی در حیطه داکیودرام هم پایبندی از خود نشان ندادند. داکیودرام برخلاف مستند اصیل که از افراد و رخدادهای واقعی بهره میگیرد، در کار دراماتیزه کردن رخدادهای واقعی با استفاده از بازیگر است. براساس این تعریف، درام مستند، تلفیقی از داستانپردازی و رخدادهای واقعی است. درواقع تکلیف با مخاطب مشخص میشود و مستندساز اذعان دارد تمامی کاراکترها بازیگر هستند اما داستان بر مبنای واقعیت ساخته شده است.
سعیدی کیاسری اظهار داشت: سینمای مستند مبتنی بر واقعیت است. اگر یک ترجمه تحتاللفظی هم داشته باشیم میفهمیم جایگاه و خاستگاه سینمای مستند واقعیاتی است که در دنیای پیرامون ما رخ میدهد. این بدان معناست که هیچ کارگردانی حق ندارد در واقعیت موجود دست ببرد و چیزی را جایگزین یا تحریف کرده و تغییر دهد. مستندساز برای حفظ زیباییشناسی در سینما و برای اینکه قالب کار هنری از نظر ارزشگذاری، وجاهت خود را داشته باشد، میتواند از فرم و تکنیکهای به روز سینما استفاده کند اما حق ایجاد انحراف را ندارد، یعنی نباید واقعیت را تغییر دهد و حقیقت را نادیده بگیرد و هر آنچه که دلش میخواهد رقم بزند.
استناد میآورند اگر کارشان در مدیوم مستند نیست، پس چگونه توانستهاند جایزه بگیرند!
این روزنامهنگار گفت: در واقع لوکیشن و فضا وجود دارد، اتمسفر و آدمها هستند، طبیعت بکری که آدمهایی با فرهنگ و آیین خاص زندگی میکنند وجود دارند اما کارگردان در همان شرایط چیزی زاییده تخیل خودش میسازد که متعلق به سینمای داستانی است اما به آن چاشنی مستند میافزاید با این تصور که شانسی برای خودش قائل میشود تا در جشنوارهها و رقابتهای سینمای مستند اقبال بیشتری برای کسب داشته باشد.
سعیدی کیاسری تاکید کرد: مشخص نیست در سالهای اخیر چه قرائتی از سینمای مستند شکل گرفته که به این سمت و سو میرود حتی عدهای از پخش کنندهها و تهیهکنندهها این مسیر را به کارگردانان نشان میدهند تا به چنین فضا ورود کنند. شرایط تا جایی پیش رفته که این روند کاملا مرسوم شده و مثلا باید برای یک مستند مشاهدهگر از نوجوان کارگری که پدرش محکوم به اعدام شده، فیلمنامه کامل داستانی به تهیهکننده ارائه شود در صورتی که چنین امکانی وجود ندارد و نمیتوان پایان یک مستند مشاهدهگر را پیشبینی کرد.
این فیلمنامهنویس همچنین گفت: برای جلوگیری از این اتفاقات، تنها راه موجود، نظارت مستمر و موثر سیاستگذاران سینمایی است. سازمان سینمایی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی میتوانند نقش مهمی در این حوزه داشته باشد و جهتدهی درستی انجام دهند. این بین تعارفاتی شکل گرفته است و یا آن که مدیران چشمهایشان را به روی آن بستهاند. از آن مهمتر خود فیلمسازان هستند و زمانی که به آنها اعتراض و انتقاد میشود فرار رو به جلو دارند و به گونهای برخورد میکنند که گویی منتقد اشتباه میگوید و آنها خطایی نکردهاند و استناد میآورند که اگر کارشان درست نبوده و در مدیوم مستند قرار نمیگیرد، پس چگونه در چندین جشنواره توانستهاند جایزه بگیرند! این در حالی است که ما جشنوارههای کاغذی، وبلاگی و پولی بسیاری داریم که هیچکدام اعتبار و درجه ارزشمندی بالایی ندارند.
جشنوارهزدگی، آفت بزرگ سینمای ما / با دقت بیشتری به فیلمهای راه یافته به جشنواره نگاه کنید
او ادامه داد: جشنوارهزدگی خود یک آفت بزرگ سینمای ما شده و خوشبختانه پخشکنندههای شناخته شده اخیراً به این مسئله توجه نشان داده و معتقدند که نباید فیلمها به هر جشنواره ارائه شود و رتبه و اعتبار آن بسیار مهم است. اگر بخواهیم بر اساس تعداد جایزه سینمایی کشورها را مقایسه کنیم شاید بتوانیم بگوییم سینمای افغانستان از نظر تعداد شرکت و دریافت جایزه جلوتر از سینمای ما است درصورتیکه مساله مهم اعتبار و اهمیت آن جشنواره است!
سعیدی با بیان اینکه “باید راه حلی پیدا شود تا جلو این اتفاق گرفته شود” تصریح کرد: اگر جلوی این اتفاق گرفته نشود در دراز مدت بیاعتمادی در جشنوارههای بینالمللی نسبت به فیلمهای ایرانی شکل میگیرد و به راحتی جشنوارههای معتبر میتوانند فیلمهای مستند ایرانی را تعلیق کنند و بگویند حق ندارند به این جشنواره وارد شوند.
این مستندساز ادامه داد: باید به صراحت بگویم که حتی به جشنوارههایی نظیر «ایدفا»، «هات داکس» یا «بیگ اسکای» با دقت بیشتری نگاه کنید. به این نکته توجه کنیم که گاهی فیلمساز با فضاسازی کاذب و رسانهای کردن فعالیتهای خود یک جلب اعتماد عمومی ایجاد میکنند، همین مسئله باعث میشود نظر منتقدان مورد قبول واقع نشود و حق به جانب میگویند “من که جایزه گرفتهام و حضور فعال داشتهام درست میگویم یا این شخص و رسانه؟” و به این شکل به راحتی فضاسازی میکنند.
او در پایان صحبتهای خود گفت: این اتفاق بسیار دردناکی است که از یک فرد محلی و بومی بازی بگیرند و او را مجبور به انجام کارهایی یا گفتن حرفهایی جلوی دوربین کنند که شبیه زندگی او نبوده! دقیقا همینجا مستند رنگ میبازد و از طرف دیگر برای سوژه فیلم سوال میشود که چرا باید چنین کارهایی را انجام دهد یا چنین حرفهایی بزنند. این اتفاق جالبی خواهد بود اگر بعد از ساختن فیلمی به سراغ سوژه بروید و پای درد دلهایش بنشینید، آن وقت تاثیر ساخت این فیلم را بر زندگی او مشاهده خواهید کرد که چه بر سرش آمده است!
منبع: ايسنا