رؤسای دانشگاه چه شیوههای نوین رهبری را میتوانند به کار گیرند؟
ایسنا/خراسان رضوی دانشیار گروه آموزشی مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد گفت: هنگامی که صحبت از رهبری هوشمند در دانشگاهها میشود، در واقع حرکت از سمت یک فرد به عنوان کارمند به سمت کارمندی باهوش است و به عنوان فردی که در جهت توسعه خود حرکت میکند، مانند یک سلول خود سامانی را انجام میدهد و این خودسامانی اعضاء یک دانشگاه منجربه ساماندهی سیستم دانشگاه و در نهایت محیط و جامعه در سطح کلان میشود.
دکتر آذر کفاش پور در گفتوگو با ایسنا، در خصوص شیوههای رهبری روسای دانشگاهها، اظهار کرد: اگر به کتابها و منابع معتبر دانشگاهی در رابطه با دستهبندی سبکهای رهبری مراجعه کنیم، شاهد تنوع در سبکهای رهبری خواهیم بود که میتوان به رهبری مراودهای، تحول آفرین، رهبری اثربخش دانشگاهها، اقتدارگرایانه، بروکراتیک، کاریزماتیک، مشارکتی، تفریظی و رهبری دیگری که اخیرا به خصوص برای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باب شده که رهبری هوشمند است، اشاره کنیم.
وی در خصوص رهبری هوشمند، اضافه کرد: یکی از تئوریهای بحث رهبری هوشمند که اخیرا مطرح شده، همه نکته کلیدی این سبک رهبری، منطقه نفوذ رهبر است که نفوذ رهبر از تیم به سطح سازمان و جامعه گسترش پیدا کند و افراد در این رهبری هوشمند باید بتوانند در جهت توسعه کسب و کار، وظایف و همچنین توسعه جامع خودشان به عنوان موجود زنده به سیستم کمک کنند. بدین معنا که قاعدتا رهبر باید کارکنان را به سمت ایجاد تیمهای خودگردان سوق دهد که این مسئله مهمی است.
این دانشیار گروه آموزشی مدیریت دانشگاه فردوسی افزود: زمانی که کارکنان در این سبک رهبری به سمت تیمهای خودگردان سوق پیدا میکنند؛ مسلما سیستم هم به سمت پویایی و رشد سوق داده و تصمیمات به موقع و اثربخش اتخاذ میشود. در نتیجه رهبر و کارکنان به یک بینش مشترک میرسند و به عبارتی دیگر ارزشهای مشترک و فرهنگ مشارکتی که به منظور ایجاد محیط کلان صنعتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی است، اثر خود را میگذارد.
در رهبری هوشمند باید از سازمانهای وظیفهمدار به سمت سازمانهای فرآیندمدار حرکت کنیم
وی تصریح کرد: هنگامی که صحبت از رهبری هوشمند در دانشگاهها میشود، در واقع حرکت از سمت یک فرد به عنوان کارمند به سمت کارمندی باهوش است و به عنوان فردی که در جهت توسعه خود حرکت میکند، مانند یک سلول خود سامانی را انجام میدهد و این خودسامانی اعضاء یک دانشگاه منجربه ساماندهی سیستم دانشگاه و در نهایت محیط و جامعه در سطح کلان میشود. بنابراین ما در رهبری هوشمند قرار است از سازمانهای وظیفهمدار به سمت سازمانهای فرآیند مدار حرکت کنیم که به هر حال مبتنی بر پارادایم فرا صنعتی است.
کفاشپور خاطرنشان کرد: به هر حال اگر قرار باشد که مدل رهبری هوشمند در اداره دانشگاهها مورد توجه قرار گیرد، مجدد وظایف خود را تعریف میکند و نوع تفکر از جنس منعطف راهبردی میشود. معمولا این مدل، مبتنی بر مدل رهبری جهانی خواهد بود. مسلما هنگامی که در این سیستم مدل یا سبک رهبری هوشمند پیاده میشود، مدیران قابلیت خاص خود را باید داشته باشند زیرا مدیر نمیتواند با قابلیتهای سبک رهبری سنتی مانند اتوکراتیک یا بروکراتیک این وظایف را انجام دهد. بنابراین مدیران بایستی فن مذاکره را قوی کنند و تعامل را به عنوان یکی از مهارتهای تفکر راهبردی در فعالیتهای خود داشته باشند. همچنین تفکر انتقادی و از همه مهمتر استعدادهای تیم را بتوانند به خوبی رهبری کنند.
وی بیان کرد: زمانی صحبت از رابطه سبک رهبری با عملکرد میشود؛ باید تکلیف خود را مشخص کنیم که کدام عملکرد، مد نظر است. گاهی اوقات ما عملکرد شغلی، سازمانی، فردی یا همه این موارد را ملاک قرار میدهیم. بسیاری از مواقع سبک رهبری با عملکرد ما چنان رابطهای دارد که اثر مستقیمی روی عملکرد میگذارد و گاهی سبک رهبری اثر غیر مستقیم روی عملکرد میگذارد و این نکته مهمی است. گاهی سبک رهبری اثر مثبت برای عملکرد و گاهی اثر آن برای عملکرد منفی است.
دانشیار گروه آموزشی مدیریت دانشگاه فردوسی اضافه کرد: به عنوان مثال، اکنون بسیاری از سازمانهای ما متاسفانه دچار سکوت سازمانی شدهاند و این سکوت سازمانی در رابطه با منابع انسانی به دلیل آن سبک رهبری است که افراد احساس میکنند بایستی محافظهکارانه رفتار کنند. بنابراین هنگامی صحبت از عملکرد میشود باید منظور خود را از عملکرد مورد نظر مطرح کنیم. به عنوان مثال، در عملکرد شغلی، اگر منابع انسانی دانشگاهها را به دو دسته اعضاء هیات علمی و سایر کارکنان تقسیم کنیم مسلما اعضاء هیات علمی یک وظایف آموزشی، پژوهشی، اداری و فرهنگی دارند و برای سایر کارکنان هم آن وظایف اداری و ستادی پررنگتر است.
سبک رهبری باید باعث افزایش ارتقاء روحیه و انگیزه، کارایی و اثربخشی و بهرهوری شود
وی عنوان کرد: معمولا سبک رهبری به گونهای است که گاهی عملکرد کارکنان و اعضاء هیات علمی را اثربخش و گاهی روحیه را متزلزل و انگیزه را کم میکند بنابراین بایستی سبک رهبری به گونهای باشد که باعث افزایش ارتقاء روحیه و انگیزه، کارایی و اثربخشی و بهرهوری شود. در رابطه با سبکهای دیگر رهبری مانند سبک رهبری اخلاقی؛ بسیار بر عملکرد فردی اثر میگذارد و رابطه مستقیمی دارد اما ممکن است که بر عملکرد شغلی نیز اثر بگذارد.
کفاشپور اظهار کرد: بنابراین میتوان گفت یک رابطه مستقیمی بین سبک رهبری و عملکرد وجود دارد، اما این رابطه مستقیم میتواند با توجه به نوع رهبری و نوع رویکرد رهبری اثرات مستقیم و غیرمستقیم، مثبت و منفی بر عملکرد داشته باشد. در نتیجه عملکرد مقولهای جز اینکه میتواند در رابطه با اهدافی که تعریف کردیم سیستمی داشته باشد، نیست.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه مدل رهبری اثربخش چگونه مدلی است، بیان کرد: به نظر من مدل رهبری اثربخش مدلی است که بتواند با توجه به مقتضیات زمانی، مکانی و به عبارتی محیط انطباق لازم را بین سبک رهبری و ارتقاء سطح عملکرد مبتنی بر چشمانداز یک سازمان فراهم کند. در حال حاضر ما نمیتوانیم نگرش سنتی را خیلی اثربخش بدانیم به این دلیل که در نگرش سنتی رابطه رهبر پیرو کاملا بروکراتیک تعریف میشود و پاسخگوی نیازهای امروز دانشگاهها و جوامع نیست.
دانشیار گروه آموزشی مدیریت دانشگاه فردوسی ادامه داد: در نگرش سنتی رابطه رهبر پیرو، نمیتواند ضامن اجرای رسالت دانشگاه و سایر سازمانهای مشابه شود. به هر حال دانشگاههای کنونی که ما در آن زندگی میکنیم پیچیدگی بسیار بالایی دارد و نیازمند به نوآوری است. بنابراین لزوم انعطافپذیری در دانشگاهها بسیار احساس میشود و رهبری بایستی به سمت رهبری جمعی، تیمسازی و کار گروهی حرکت کند و اگر سازمانها بتوانند تفکر رهبریشان را یک تفکر راهبردی منعطف کنند و قابلیتهای منطبق با آن را هم داشته باشند، بهتر میتوانند اثربخش عمل کنند.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه امروزه چقدر از روسای دانشگاه به شیوه نوین رهبری دست یافتهاند، خاطرنشان کرد: با توجه به آمار سال ۱۳۹۵ که تعداد کل دانشگاهها و موسسات آموزش عالی وابسته حدود ۲۳۹۰ مجموعه بوده؛ اهم رسالات دانشگاه همان ۱۰ ماده است که مهمترین آن بحث رهبری را مطرح میکند که ضامن اجرای رسالت است.
کفاشپور گفت: به هر حال هنگامی که صحبت از سبکهای رهبری نوین میشود نمیتوان گفت که رهبران در دانشگاهها سایر سبکهای رهبری را که در گذشته استفاده میکردند اکنون تاریخ مصرف آنها گذشته است بلکه سبکهای اقتدارگرایانه و دیگر سبکها بنا به مقتضیات استفاده میشود و گاهی هم ترکیبی از اینها لازم است که مورد استفاده قرار بگیرد اما ضروریات جامعه امروز و پیچیدگی بسیار زیاد و به عبارتی بستر متغییر و متحولی که جامعه امروز دارد، این الزام را برای رهبران و مدیران موسسات آموزش عالی به وجود میآورد که دانشگاهها و سایر سیستمها در جامعه به سمت رهبری هوشمند پیش بروند.
وی با بیان اینکه ابعاد رهبری هوشمند میتواند رهبری عقلایی، عاطفی، معنوی، جمعی و فضای مجازی باشد، افزود: ما باید همه این ابعاد را پیاده کنیم و در رابطه رهبر پیرو، بُعد رهبری عقلایی پررنگتر احساس میشود. سازمانها و دانشگاههای ما فاصله زیادی با رهبری عقلایی نداشته و ندارند و چه بسا بیشتر از آن حدی که لازم است عقلایی رفتار کردند. بنابراین در این زمینه گپی وجود ندارد. مولفههای رهبری عقلایی بیشمارند و میتوان به مواردی مانند هدفگذاری استراتژیک، برنامهریزی، تصمیمگیری عقلایی، نظارت و بازخورد اشاره کرد.
دانشیار گروه آموزشی مدیریت دانشگاه فردوسی تصریح کرد: مواردی که مطرح شد، معمولا در سازمانها و در زیر سیستمهای جامعه مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما یکی از ابعاد در رهبری هوشمند همان رهبری عاطفی است. به نظر من در بحث رهبری عاطفی آن گپ وجود دارد بدین معنا رهبران و مدیرانی که رهبری میکنند بسیار کم به مولفههای رهبری عاطفی مانند بحثهای خودآگاهی، خود مدیریتی، خود انگیزگی، آگاهی اجتماعی و در جهت توسعه جامعه یا کارکنان چه هیات علمی و چه غیر هیات علمی به عنوان یک موجود زنده توجه کردند.
وی اظهار کرد: در عین حال رهبری معنوی از جمله ابعاد رهبری هوشمند در بستر اسلامی است و دانشگاهها، مجموعههایی هستند که در جامعه اسلامی فعالیت میکنند و به مباحثی مانند تعهد سازمانی، رهبری، عملکرد و ارشدیت معناداری توجه میشود به خصوص در سازمانهایی که از سطح بالای پژوهشی برخوردار هستند. به عبارتی دیگر در رده سازمانهای صنعتی نیستند بلکه بیشتر با نیروی انسانی سر و کار دارند.
کفاشپور عنوان کرد: در مورد رهبری جمعی هم تصور میکنم که همان گپ وجود دارد و شاید فرهنگ فرد گرای ایرانی باعث شده که کمتر در رهبری جمعی موفق عمل کنیم و هنوز جا دارد که بیشتر به این سمت پیش برویم تا رهبران شبکههای ارتباطی را توسعه دهند. بنابراین باید به ارتباطات به عنوان یکی از مولفههای رهبری جمعی از زاویه دیگری نگاه کنیم. زمانی صحبت از ارتباطات میشود نباید به ارتباطات بروکراتیک از بالا به پایین یا ارتباطات سازمانهای رسمی و غیر رسمی حتی روابطی مانند روابط عمومی که در مرز میان سازمان و بیرون از سازمان دارند انجام وظیفه میکنند، خلاصه شود.
دانشیار گروه آموزشی مدیریت دانشگاه فردوسی با اشاره به اینکه باید ارتباطات باز تعریف شود عنوان کرد: باز تعریف مجدد شبکههای ارتباطی برای تبادل رهبر گروه، رهبر پیرو، رهبر و کارکنان باعث فاصله کم میان یکدیگر میشود و در جهت رهبری هوشمند تاثیرگذار است. باید از انواع روشها و ابزارهای ارتباطی استفاده شود به این دلیل که اکنون این شرایط فراهم است. هنگامی که ما رهبری هوشمند را به کار میبریم در واقع میخواهیم سیستم را به سمت پویایی و رشد سوق دهیم و این پویایی و رشد زمانی اتفاق میافتد که فاصله کم باشد و رهبر و کارکنان به دلیل نبود فاصلهها به یک بینش مشترک برای تحقق اهداف دانشگاه و سیستم برسند.
منبع:ایسنا