استان هافرهنگ و هنر

روایت تاسوعای خونین ۷۲ اسیر اردوگاه تکریت ۱۱

روایت تاسوعای خونین ۷۲ اسیر اردوگاه تکریت ۱۱ 
عکس تزئینی است

 روزهای آخر مرداد ماه همواره یادآور بازگشت پرافتخار آزادگان مظلومی است که روزهای زیادی را در مشقت، سختی و غربت سپری کردند.بزرگمردانی که آنطور که باید ایثار و فداکاریشان برای حفظ آرمان‌های انقلاب و ادامه دادن راه عاشورا در جامعه بیان نشده است همان‌ها که غربت و مظلومیتشان در دوران اسارت تداعی کننده اسارت، کاروان اسراء کربلاست.

 وقتی پای درد و دل آنان بنشینی کلامی جز عاشورا، انقلاب، عشق به وطن و فداکاری نخواهی شنید، آنان که با قناعت و صبوری در تمام سالهای اسارت خود دل به دیدار دوباره با رهبر خویش و روضه‌های سیدالشهدای بسته بودند و برای رسیدن به این آرزو، استخوان در گلو گذاشتند و امروز در گوشه کنار این شهر گاه به فراموشی سپرده می‌شوند.

یکی از آزادگان همدانی با بیان اینکه در دی ماه سال ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۴ به اسارت نیروهای بعثی درآمدم، بیان کرد: ابتدا در توضیح شرایطمان در اسارت باید بگویم تمام اسرایی که تا قبل از سال ۶۵ اسیر گشته بودند تحت نظارت و سرکشی مستمر صلیب سرخ بودن اما از این تاریخ به بعد یعنی از دی ماه سال ۶۵ اسراء جدید تحت عنوان اسرای مفقودی در اردوگاهی مخفی نگهداری می‌شدند.
سید جعفر دعوتی در گفت‌وگو با ایسنا، ادامه داد: اردوگاه ما یعنی تکریت ۱۱ شرایط خاصی داشت و با توجه به نگاه مغرضانه عراقی‌ها به غواصان و خاطره تلخ آن‌ها از غواصان عملیات والفجر ۸ سال ۶۴  و آزادسازی شهر فاو رفتار بسیار تلخی با ما داشتند اما در کل این اردوگاه به عنوان یکی از بدترین اردوگاه‌ها شناخته می‌شود که شکنجه‌های وحشیانه نیروهای بعثی در آن موجب شهادت بسیاری از اسراء در آن زمان شد و هنوز نیز در بسیاری از آزادگان آثار شکنجه‌های آنان مانده است.

این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه در ابتدا دوران اسارت حتی اقامه نماز در آن ایام ممنوع بود چه برسد به اقامه نماز جماعت و مراسم عزاداری محرم اما پس از گذشت یکسال در محرم سال ۶۶ مبادرت به اقامه عزاداری کردیم، ادامه داد: شرایط بسیار سختی بود و در نهایت با هماهنگی بین تمام اردوگاه و اسرا مقرر شد تا در شب تاسوعا و زمانی مشخص تمام آزادگان شروع به مراسم عزاداری بدون ایجاد سر و صدا و جلب توجه نمایند برای امنیت بیشتر نیز تعدادی از بچه‌ها به عنوان نگهبان تعیین شدند تا در صورت حضور نگهبانان عراقی در نزدیکی آسایشگاه‌ها به بقیه خبر دهند.

وی ادامه داد: هنگام شروع عزاداری به حدی دلتنگ عزاداری بودیم که آن نگهبانان نیز محو و غرق عزاداری، از خود غافل شدند و فراموش کردند که باید مراقبت رفت و آمد نگهبانان بعثی باشند متأسفانه یکی از نگهبانان عراقی اتفاقی متوجه عزاداری ما شد و تمام اردوگاه را خبر کرد آن شب برای اینکه از عزاداری ما جلوگیری کنند اقدام به پخش آهنگ‌های لهو و لعب در تمام آسایشگاه‌ها کردند و خطاب به عزاداران گفتند” که فردا قیامت خواهد شد”.

دعوتی بیان کرد: صبح روز بعد شروع به شناسایی عزاداران در آسایشگاه‌ها کردند که در نهایت ۷۲ نفر شناسایی شدند که همین عدد ۷۲ و یادآوری غربت امام حسین(ع) و ۷۲ تن از یارانش، باعث ایجاد روحیه‌ای مضاعف برای تحمل شکنجه‌های آنان شد و تنها دلیلی که موجب شد تا همگی در برابر آن حجم از شکنجه مقاومت کنیم، یادآوری مظلومیت سیدالشهدا (ع) و یارانش بود.

وی ادامه داد: نیروهای بعثی از ساعت ۷ صبح تا یک و نیم بعد از ظهر با تمام ابزارآلات شکنجه مانند کابل تلفن، چوب و غیره ما را شکنجه دادند که این شکنجه‌ها به حدی سخت و شدید بود که حتی برخی تا مرز شهادت نیز رفتند و در نهایت اعلام شد دیگر اجازه هیچگونه عزاداری در آسایشگاه‌ها را نداریم.

رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: اولین عزاداری ما در دوران اسارت بدین صورت سرکوب شد اما در سال‌های بعد و در این‌گونه مناسبت‌ها بچه‌ها به‌صورت گروه‌های سه نفره و مشخص کردن نگهبانانی زیر پتو به عزاداری می‌پرداختند همچنین دومین واقعه عزاداری ما به زمان ارتحال حضرت امام(ره) برمی‌گردد که به‌دلیل شدت سختی داغ ابتدا به ما اجازه عزاداری دادند ولی بعد از آن به شدت تنبیه و شکنجه شدیم.

دعوتی ابراز کرد: در دوران اسارت تنها یک قرآن در هر آسایشگاه‌ها وجود داشت و ما هیچ‌گونه کتاب ادعیه مانند مفاتیح‌الجنان نداشتیم برای حل این مشکل اسرایی که بیمار یا زیر شکنجه مجروح می‌شدند به‌صورت پنهانی از روی مفاتیح‌الجنان بیمارستان شهر تکریت بر روی کاغذ پاکت‌های سیگار ادعیه یا زیارت عاشورا می‌نوشتند و در یقه لباس‌ خود یا آتل و باند دست و پای خود جاسازی می‌کردند.

وی اضافه کرد: اردوگاه تکریت ۱۱ در نزدیکی شهر سامرا قرار دارد که اهالی آن‌ها اغلب وفادار به صدام بودند که نگاهی بسته، تعصبانه و به دور از انصاف به حرم اهل بیت(ع) داشتند زمانی که به اسارت درآمدیم ما را به‌عنوان کاروان شکست‌خورده در شهر به گردش آوردند و مردم نیز به تحریک حزب بعث که ما را دشمن و خارجی خطاب می‌کردند با سنگ، میوه‌های پلاسیده، چوب و تخم مرغ از ما استقبال کردند که همین مسئله نیز برای ما یادآور کاروان اسراء و شهدا کربلا بود و نشان می‌دهد این انقلاب و جنگ ادامه‌دهنده نهضت شهدای کربلا است.

آزاده میهن اسلامی‌ایران با بیان اینکه مرداد ماه ۶۹ اولین گروه آزادگان صلیب سرخی آزاد شدند سپس در پنجم شهریور ۶۹ اولین گروه اسرای مفقودی که من نیز شامل آن بودم در جریان مبادله اسرا به خاک میهن بازگشتم، خاطرنشان کرد: آرزوی ما در زمان اسارت شرکت در مراسم‌های محرم یا اهل بیت(ع) بود که اولین مراسمی که پس از آزادی در آن شرکت کردم مراسم هیئت رزمندگان ثارالله سپاه بود که تداعی‌کننده جمع و رزمندگانی بود که در آن سالها با آنها همرزم بودم‌ که تعداد زیادی از آنها به شهادت رسیده بودند به همین دلیل برای همه حس و حال متفاوتی ایجاد کرده بود.

دعوتی ضمن تأکید بر اینکه باید شجاعت و فداکاری آزادگان و شهدا اسیر در کشور بازگو شود، ابراز کرد: پس از پایان دوران اسارت تنها گروه اسرای ایرانی هستیم که هر سه ماه جلسه فصلی داریم با ایجاد مؤسسه به نام شهید “اکبر قاسمی” که در دوازدهم تیرماه سال ۶۶ زیر شکنجه‌های سنگین مزدوران بعثی به شهادت رسید اقدام به شناسایی شهدایی که به‌صورت مظلومانه و غریبانه در دوران اسارت به شهادت رسیدند، می‌کنیم که تا الان ۵۵ شهید در سطح کشور شناسایی شده است.همچنین در امتداد این طرح پس از ریشه‌کن ویروس کرونا به صورت ملی کنگره شهدای غریب اسارت را برگزار خواهیم کرد.

منبع: ايسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *