سهراب سپهری میراث دار ادبیات عرفانی است
یک پژوهشگر ادبیات فارسی گفت: سهراب سپهری میراثدار ادبیات عرفانی است چراکه خیلی از مفاهیم عمیق شعر سهراب سپهری در آثار عطار سنایی، سعدی، حافظ و مولوی متجلی میشود.
سوگل مشایخی، شامگاه (پنجشنبه_ ۲۲ مهر) در آیین بزرگداشت سهراب سپهری در مشهد اردهال کاشان اظهار کرد: این شاعر با ادبیات کهن و مفاهیم فلسفی و ادبی و بنمایههای عرفانی آن، آشنایی عمیق داشته و آن را به زبان امروزی بیان کرده است و چه لذت بخش است که این اشتراک ها را بدانیم.
وی افزود: در حالی که برخی فکر میکنند هر شعر بدون وزن و قافیه مدلی از شعر سهراب سپهری است اما گاهی یک خط از شعر سهراب چند صفحه توضیح دارد و باید مبانی فلسفی و عرفانی آن را بدانیم تا بتوانیم از شعر او رازگشایی کنیم.
به گزارش ایسنا، این پژوهشگر ادبیات فارسی، تصریح کرد: در مثنوی معنوی، دریا نماد حقیقت و ماهی نیز نماد عارفی است که در پی حق و حقیقت است، همانطور که حیات ماهی به وجود دریاست، حیات عارف نیز به وجود حقیقت است.
مشایخی به بیتی از مولانا اشاره کرد و گفت: “هرکه جز ماهی ز آبش سیر شد، هر که بی روزیست روزش دیر شد” همه موجودات اگر به آب بروند باید از آن بیرون بیایند اما حیات ماهی به آب بستگی دارد و عارف نیز جز در هوای حق و حقیقت نمی تواند زندگی کند که این مقام در عرفان، مقام استغنا و بی نیازی از غیر است.
این حافظ شناس گفت: مقام استغنا در شعر سهراب نیز وجود دارد، آنجا که می خوانیم، “دچار یعنی عاشق، دچار یعنی حیران بودن و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد” عارف طالب حقیقت است و دریای بیکران همان دریای هستی است و این دو مفهوم بر هم منطبق است.
وی گفت: حریم عشق در شعر حافظ بسیار تُرد و شکننده است و معشوق هم انتظار رفتار خوب و لطیف را دارد هر چند که در عشق توقع را جایی نیست.
مشایخی افزود: سهراب میگوید “آینه و هر چیزی صیقلی مثل نقره با هر کلمه که در برابر آن گفته شود، غباری روی آن مینشیند و لطافت عشق را صدای فاصله ها می داند که غرق ابهام است مثل نقره تمیز است و با شنیدن کلمه هیچ، کدر میشود، که نظیر آن در شعر حافظ نیز هست، “من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف، تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد”.
این پژوهشگر ادبیات فارسی، تصریح کرد: طبع لطیف فضای بین عاشق و معشوق را بیان میکند یا آنجا که حافظ میگوید “صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت، ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت، گل بخندید که از راست نرنجیم ولی، هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت”.
وی تاکید کرد: خداشناسی و هستی شناسی سهراب سپهری نیز زیباست آنجا که میگوید “و خدایی که در این نزدیکی است، لای این شب بوها” و شب بو، گلی است که در شب دیده نمی شود اما بوی آن همه جا پیچیده میشود و حضور خدا برای سهراب نیز اینگونه است و همه جا وجود دارد.
مشایخی گفت: کاج بلند نماد وحدت و سرسبزی و جاودانگی است و خدا همه جا دیده میشود در قانون گیاه، در جاری آب، در تپش پنجره ها و آمد و رفت نور، که برای عارف زمان ها معانی مختلفی دارد و هر تغییر در زمان یک وضو دارد.
وی افزود:در قول سهراب، نمازِ من و عبادت من چنان شفاف است که انگار ماه و طیفی از رنگ ها پیداست و هر ذره نماز، تبلوری از عشق است و نماز یک کار معمولی و عادی نیست.
مشایخی تصریح کرد: در شعر سهراب سپهری تمام ذرات هستی در حال ستایش پروردگار هستند. سرو به گلدسته بلندی تشبیه شده است که باد بر سر آن اذان میگوید و ذرات هستی در ستایش خدا هستند و علف صاف، همچون موجودی است که برای نماز ایستاده است و موج نیز به رکوع و سجود تشبیه شده شده است.
آیین بزرگداشت و رونمایی از سنگ مزار سهراب سپهری، به مناسبت ۱۵ مهرماه، زادروز این شاعر کاشانی در آرامگاه او در مشهد اردهال کاشان با حضور جمعی از دوستداران ادب فارسی برگزار شد.
منبع: ايسنا
وی افزود: در حالی که برخی فکر میکنند هر شعر بدون وزن و قافیه مدلی از شعر سهراب سپهری است اما گاهی یک خط از شعر سهراب چند صفحه توضیح دارد و باید مبانی فلسفی و عرفانی آن را بدانیم تا بتوانیم از شعر او رازگشایی کنیم.
به گزارش ایسنا، این پژوهشگر ادبیات فارسی، تصریح کرد: در مثنوی معنوی، دریا نماد حقیقت و ماهی نیز نماد عارفی است که در پی حق و حقیقت است، همانطور که حیات ماهی به وجود دریاست، حیات عارف نیز به وجود حقیقت است.
مشایخی به بیتی از مولانا اشاره کرد و گفت: “هرکه جز ماهی ز آبش سیر شد، هر که بی روزیست روزش دیر شد” همه موجودات اگر به آب بروند باید از آن بیرون بیایند اما حیات ماهی به آب بستگی دارد و عارف نیز جز در هوای حق و حقیقت نمی تواند زندگی کند که این مقام در عرفان، مقام استغنا و بی نیازی از غیر است.
این حافظ شناس گفت: مقام استغنا در شعر سهراب نیز وجود دارد، آنجا که می خوانیم، “دچار یعنی عاشق، دچار یعنی حیران بودن و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد” عارف طالب حقیقت است و دریای بیکران همان دریای هستی است و این دو مفهوم بر هم منطبق است.
وی گفت: حریم عشق در شعر حافظ بسیار تُرد و شکننده است و معشوق هم انتظار رفتار خوب و لطیف را دارد هر چند که در عشق توقع را جایی نیست.
مشایخی افزود: سهراب میگوید “آینه و هر چیزی صیقلی مثل نقره با هر کلمه که در برابر آن گفته شود، غباری روی آن مینشیند و لطافت عشق را صدای فاصله ها می داند که غرق ابهام است مثل نقره تمیز است و با شنیدن کلمه هیچ، کدر میشود، که نظیر آن در شعر حافظ نیز هست، “من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف، تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد”.
این پژوهشگر ادبیات فارسی، تصریح کرد: طبع لطیف فضای بین عاشق و معشوق را بیان میکند یا آنجا که حافظ میگوید “صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت، ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت، گل بخندید که از راست نرنجیم ولی، هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت”.
وی تاکید کرد: خداشناسی و هستی شناسی سهراب سپهری نیز زیباست آنجا که میگوید “و خدایی که در این نزدیکی است، لای این شب بوها” و شب بو، گلی است که در شب دیده نمی شود اما بوی آن همه جا پیچیده میشود و حضور خدا برای سهراب نیز اینگونه است و همه جا وجود دارد.
مشایخی گفت: کاج بلند نماد وحدت و سرسبزی و جاودانگی است و خدا همه جا دیده میشود در قانون گیاه، در جاری آب، در تپش پنجره ها و آمد و رفت نور، که برای عارف زمان ها معانی مختلفی دارد و هر تغییر در زمان یک وضو دارد.
وی افزود:در قول سهراب، نمازِ من و عبادت من چنان شفاف است که انگار ماه و طیفی از رنگ ها پیداست و هر ذره نماز، تبلوری از عشق است و نماز یک کار معمولی و عادی نیست.
مشایخی تصریح کرد: در شعر سهراب سپهری تمام ذرات هستی در حال ستایش پروردگار هستند. سرو به گلدسته بلندی تشبیه شده است که باد بر سر آن اذان میگوید و ذرات هستی در ستایش خدا هستند و علف صاف، همچون موجودی است که برای نماز ایستاده است و موج نیز به رکوع و سجود تشبیه شده شده است.
آیین بزرگداشت و رونمایی از سنگ مزار سهراب سپهری، به مناسبت ۱۵ مهرماه، زادروز این شاعر کاشانی در آرامگاه او در مشهد اردهال کاشان با حضور جمعی از دوستداران ادب فارسی برگزار شد.
منبع: ايسنا