اخبار

سوال و جواب

دختربچه پرسید: «برق‌ها چرا می‌ره؟» مرد گفت: «به دلیل پاره‌ای از مشکلات.» دختربچه پرسید: «تا کی می‌ره؟» مرد گفت: «تا اطلاع ثانوی.» دختربچه پرسید: «کی درست می‌شه؟» مرد گفت: «در اسرع وقت.»

به گزارش ایسنا، سروش صحت در روزنامه اعتماد نوشت: «زنی که با دختر چهار، پنج ساله‌اش عقب تاکسی نشسته بود، گفت: «ظهرها که برق می‌ره، هلاک میشیم از گرما، خیلی هوا گرم شده.»

دختربچه به مادرش نگاه کرد و گفت: «مامان چرا برق‌ها می‌ره؟»

مادر گفت: «نمی‌دونم مامان جون.»

دختر پرسید: «تا کی برق‌ها می‌ره؟»

مادر گفت: «نمی‌دونم.»

دختربچه پرسید: «کی درست می‌شه؟»

مادر گفت: «اون رو هم نمی‌دونم.»

دختر گفت: «هیچ کس نمی‌دونه؟»

مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، گفت: «چرا عزیزم من می‌دونم.»

دختربچه خوشحال شد و پرسید: «برق‌ها چرا می‌ره؟»

مرد گفت: «به دلیل پاره‌ای از مشکلات.» دختربچه پرسید: «تا کی می‌ره؟» مرد گفت: «تا اطلاع ثانوی.»

دختربچه پرسید: «کی درست می‌شه؟»

مرد گفت: «در اسرع وقت.»

دختربچه به مرد نگاه کرد؛ مرد لبخند زد. دختربچه هم خندید. بعد مادر و راننده تاکسی هم خندیدند.

دختر گفت: «باز هم بپرسم؟»

مرد گفت: «آره عزیزم، هر چی دوست داری بپرس.»

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *