شبیه اینها بودن را امتحان کنید
چیزی که از آن سردرنمیآوریم، این همه اصرار و پافشاری به محترمنبودن است. از این جماعت باید پرسید چرا فقط یک بار نوع دیگری از رفتار را امتحان نمیکنید؟ چرا سعی نمیکنید «آدم حسابی» باشید؟ اتفاقا در همین فوتبال هم الگوی خوب در این زمینه داریم. این چند نفر را که همین حالا در حوزه باشگاهی و ملی فعالیت دارند دستچین کردهایم. پایگاه اجتماعی اینها، ارج و قرب و حرمت عمومیشان را ببینید و فکر کنید چرا شما نباید از طایفه محترمین باشید؟
به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «هر روز شاهد بیاحترامی گروه کثیری از هواداران فوتبال نسبت به هم هستیم. اتهامزنی، هتاکی و بیانیهنویسی رواج پیدا کرده است. لازم نیست به جدیدترین مصداقهای این داستان اشاره کنیم و مثلا از آن بازیکن ملیپوشی سخن بگوییم که پشت خودروی آخرین مدلش، آشکارا به هواداران رقیب توهین میکند. چیزی که از آن سردرنمیآوریم، این همه اصرار و پافشاری به محترمنبودن است. از این جماعت باید پرسید چرا فقط یک بار نوع دیگری از رفتار را امتحان نمیکنید؟ چرا سعی نمیکنید «آدم حسابی» باشید؟ اتفاقا در همین فوتبال هم الگوی خوب در این زمینه داریم. این چند نفر را که همین حالا در حوزه باشگاهی و ملی فعالیت دارند دستچین کردهایم. پایگاه اجتماعی اینها، ارج و قرب و حرمت عمومیشان را ببینید و فکر کنید چرا شما نباید از طایفه محترمین باشید؟
وحید امیری
دوست و دشمن او را تایید و تحسین میکنند. سرش پایین است و فقط کارش را انجام میدهد. خطا میکند و زیاد هم روی او خطا میشود اما هرگز بدرفتاری از این بازیکن دیده نشده است. وحید امیری نماد تیپ «حلالخورها» در فوتبال ایران است؛ از همانهایی که هر چقدر پول بگیرد، مردم خواهند گفت: نوش جانش! در تیم بدون هوادار نفت تهران برای علیرضا منصوریان با همان حرارتی بازی میکرد که در پرسپولیس برای برانکو مایه میگذاشت. در پیراهن تیم ملی هم برای او فرقی بین کارلوس کیروش و دراگان اسکوچیچ نیست. او سرآمد طایفه محترمین فوتبال است که در مورد هواداران رقیب هم هرگز یک کلمه حرف نامربوط نزده است. شبیه وحید امیری بودن چه اشکالی دارد که خیلیها امتحانش نمیکنند؟
شیخ دیاباته
به فراز و فرودهای فنیاش مخصوصا در لیگ بیستم کاری نداریم اما از زمان حضور در فوتبال ایران همه را شیفته ادب و متانت خودش کرد. مهاجم مالیایی استقلال زمانی وقارش را نشان داد که آن کارمند بیادب فرودگاه زیر پایش لگد انداخت اما هیچ واکنشی نشان نداد و رفت. شیخ یک بار برای مصاحبه تلویزیونی راهی صداوسیما شد و آن قدر مهرورزانه سخن گفت که خودی و غیر خودی به وجد آمدند. زمانی که او در داربی تهران غایب بود، علی علیپور برای پرسپولیس گل زد و شادی مخصوص این بازیکن را انجام داد. آن روز خیلیها ناراحت شدند اما یادتان هست خود دیاباته در واکنش به این داستان چه گفت؟ حرفش این بود: «علیپور داداش من است و حرکت او کاری است که در یک خانواده انجام شده است.»
کریم باقری
سمبل آقامنشی در فوتبال ایران و کسی که اگر شکنجهاش هم کنید، حاضر نیست به دیگران اهانت کند. آقاکریم تافته جدابافته این فوتبال است. زمستان ۸۸ زمانی که طلسم شش تساوی یک – یک پیاپی در داربی تهران با شوت دقایق پایانی او شکست، در میکسدزون ورزشگاه آزادی از هواداران استقلال بابت به ثمر رسیدن این گل عذرخواهی کرد(!) و گفت امیدوار است روزی هم آنها برنده شوند. بیهوده نیست که باقری به چنین جایگاه اجتماعی رفیعی دست پیدا میکند. بیخود نیست که هیچکس به خودش اجازه جسارت به او را نمیدهد و حتی بعضا وساطتهای خشن کریم در درگیریها تحمل میشود. او برای ساختن این تصویر درخشان از خودش سالها مردمداری کرده؛ حیف نیست که امروز پیراهن شماره شش او بر تن کنعانیزادگان باشد؟
محرم نویدکیا
سالها به عنوان یکی از باکیفیتترین بازیکنان فوتبال ایران در اوج رقابت بود اما هرگز بیحرمتی از او دیده نشد. محرم البته خلقیات خاصی داشت اما آن قدر نجیبانه و باوقار با سایرین برخورد میکرد که بقیه هم احترامش را تمام و کمال نگه میداشتند. این همه سال در مسابقات حساس سپاهان با پرسپولیس و استقلال درگیری به وجود آمد؛ کدام قاب بیربط را از محرم به یاد میآورید؟ او امسال در نخستین فصل سرمربیگریاش هم با همان ادب و متانت از همه دلبری کرده است. حتما دستیابی به نخستین قهرمانی لیگ برتر برای نویدکیا از عسل شیرینتر است و حتما او در این ماهها استرس زیادی تحمل کرده، اما کی دیدید از کوره دربرود، با داور درگیر شود یا در مورد تیم حریف بد حرف بزند؟
وحید هاشمیان
از دیگر مصادیق محترمبودن در فوتبال ایران، مربی فعلی تیم ملی است. وحید هاشمیان سالها در پاس و تیم ملی بازی کرد، گل زد و افتخار آفرید، به بایرنمونیخ آلمان رسید و لقب «هلیکوپتر» را از رسانههای آن کشور گرفت اما حتی قویترین حافظههای فوتبالی در ایران هم به یاد نمیآورند که وحید یک کار ناشایست در زمین بازی کرده باشد یا بیرون از میدان، یک اظهار نظر دور از شأن از او منتشر شده باشد. هاشمیان روزهای آخر فوتبالش به پرسپولیس پیوست و همین اواخر در مورد آن تجربه گفته: «صادقانه بگویم اگر استقلال هم پیشنهاد میداد ممکن بود آنجا بروم.» این صداقت برای مردم هزار بار خوشایندتر از دکان و دستک دغلکارانی است که تا با سرخابیها قرارداد میبندند، میگویند از بچگی عاشق سینهچاک این تیمها بودهاند!
علیرضا جهانبخش
با همه افت و خیزهای فنیاش، او با فاصله قابل توجه گرانترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران به شمار میرود اما این پسر همچون درختی پربار افتاده است. همه کسانی که علیرضا را از نزدیک میشناسند، گواهی میکنند که او بسیار با ادب، خوشمشرب و متواضع است. سالها پیش زمانی که جهانبخش در لیگ هلند به عنوان جوان اول فوتبال ایران میدرخشید، فرهاد مجیدی در برنامه نود مدعی شد اصلا بازیکنی به این نام را نمیشناسد. این اظهارات واکنشهای منفی فراوانی به همراه آورد اما علیرضا با انتشار مطلبی به ستایش از مجیدی پرداخت و نوشت: «حتما آقا فرهاد در آن لحظه حضور ذهن کافی نداشته، اما ایشان برای من بسیار قابل احترام است.» میتوانید جهانبخش فوتبالیست را دوست نداشته باشید اما نمیتوانید جهانبخش جنتلمن را نادیده بگیرید.»
انتهای پیام
منبع:ایسنا