صدای تولیدکنندهها چه زمانی به گوش مسئولین میرسد؟
ایسنا/قزوین صدای دستگاهها باعث شده صدا به صدا نرسد و احدی از مسئولین فریادهای این تولیدکننده را نشوند؛ اما اگر دستگاهها خاموش شوند آیا مسئولی هست که صدای این تولیدکننده و امثال او را که قلبشان برای این مرزوبوم میتپد را بشنود!!
آدرس کارگاه را از همسایهها میپرسیم، همه کارگاهی که نبش خیابان است را به ما نشان میدهند، زیرزمین است چند پله پایین میرویم صدای دستگاهها بلند است خانمی جلو در میآید سراغ مدیر کارگاه را میگیریم، آن طرف مردی است که در حال صحبت با یک خانم و همسرش است، خودمان را معرفی میکنیم.
دستانش در اثر کار ترک برداشته و سیاه شده است، رمقی برایش نمانده اما حاضر است با ما صحبت کند، میگوید تمام تلاشش را کرده و دیگر گزارش و خبر کار کردن فایدهای ندارد و از هفته آینده کارگاه تعطیل میشود. ناراحت است، پیش از اینکه مصاحبه را شروع کنیم با ناراحتی میگوید: برای این مجموعه بیمه، عوارض، مالیات، دارایی و شهرداری را پرداخت میکنیم اما دریغ از ذرهای حمایت!
وی اضافه میکند: تمام سرمایه خود را در این کارگاه هزینه کردم، سه ماشین باری و کلی مواداولیه در این واحد خوابیده است اگر اینها را خودرو و مسکن میخریدم چندین برابر سود کرده بودم اما خواستم چند نفر از این راه سر سفره خود نان ببرند ولی متأسفانه هیچ کسی نیست که به ما کمک کند!
به گزارش ایسنا، اینها بخشی از صحبتهای یک تولیدکننده است که در یک کارگاه ۷۰ متری مشغول تولید و کارآفرینی است و تلاش کرده با ایده نو محصول تولید کند تا برای چند نفر اشتغالزایی شود.
یکی از بانوان شاغل در کارگاه مشغول ساخت کلبهای چوبی است و انگار با چسباندن قطعات کلبه، آرزوهای خود را یکبهیک به هم میچسباند، شاید یکی از آرزوهایش این باشد که درب این کارگاه تخته نشود و بتواند کمک خرج خانوادهاش باشد. سراغش میروم میگوید که سه ماهی است در این کارگاه مشغول به کار شده است و اگر کارگاه تعطیل شود خانهنشین خواهد شد.
خودش را کیمیایی معرفی میگند و میگوید: این کار را در منزل انجام میدهم به گونهای است که میتوانم با برنامهریزی هم به امورات خانه و هم به امورات و تحصیل فرزندم رسیدگی کنم و در کنار آن درآمد هم داشته باشم.
وی ادامه میدهد: این کار از لحاظ اقتصادی خیلی به خانوادهها کمک میکند؛ اغلب خانمها از این طریق امرار معاش میکنند و بسیاری از همکاران من تنها منبع درآمدشان از این راه است و اگر این کارگاه بسته شود خیلی از افراد با مشکل مواجه خواهند شد.
به اطرافم نگاه میکنم، ما آمده بودیم بهعنوان تولیدکننده موفق با صاحب این کسب و کار مصاحبه کنیم اما با موضوع دیگری مواجه شدیم؛ همه چیز برعکس بود و کارگاه در حال تعطیلی!
هوشنگیان، مدیر این کارگاه با همان دستهای پینه بسته و سیاه شده در اثر کار، از روزهای نخست فعالیت کارگاه چنین میگوید: از سال ۹۴ کار را با سه نفر نیرو شروع کردیم که دائما در کارگاه حضور داشتند و پنج نفر خانم نیز قطعات را سرهم میکردند؛ با توجه به وسعت کار و بازاری که به وجود آمد و اینکه خیلی از آنان متأهل بودند و یا برخی همسر بیمار داشتند به این نتیجه رسیدیم که کار را به منازل ببریم و از خانمها خواهش کنیم کار در داخل خانهها انجام شود.
در قزوین بودیم اما با آموزش و پرورش سایر استانها همکاری میکردیم
وی ادامه میدهد: در ابتدا به سمت تولید بازیهای فکری و آموزشی رفتیم، با آموزش و پرورش قزوین رایزنی کردیم ولی نتیجهای حاصل نشد به همین جهت با اداره کل آموزش و پرورش سایر استانها همکاری کردیم. برای تولید محصولات فکری چند معلم که بالای ۲۰ سال سابقه، معایب آن را بررسی و برطرف کردند و بعد از رفع معایب شروع به تولید محصول کردیم.
این تولیدکننده مطرح میکند: در ابتدا میخواستیم اسباببازیها بهصورت پازل بستهبندی شود که باید با چسب مخصوصی به هم چسبانده میشد و تهیه چسب کوچک توسط شرکتهای تولیدی با تعداد پایین میسر نبود به همین دلیل تصمیم گرفتیم این قطعات توسط بانوان و در منازل سر هم شود و به صورت اسباببازی عرضه کنیم.
وی ادامه میدهد: یک سالونیم با قدرت کار کردیم و ۴۸ خانم در این کارگاه به ما کمک کردند اما با شیوع کرونا تعداد کارکنان به مرور کاهش پیدا کرد و الان فقط چهار نفر خانم با ما همکاری دارند که احتمالاً به زودی مجموعه ما تعطیل خواهد شد.
تولید ما بیش از ۹۰ درصد کاهش پیدا کرده است
هوشنگیان خاطرنشان میکند: تا ۶ ماه پیش اینجا ۲۴ ساعته کار میکردیم و شیفت شب هم داشتیم در چند روز اخیر روزی چهار ساعت کار میکنیم و میتوان گفت که عملاً تعطیل هستیم. تولید ما بیش از ۹۰ درصد کاهش پیدا کرده است چون در ماه حدود ۲۰ تا ۲۲ هزار قطعه فروش داشتیم و الان این رقم به ۱۵۰۰ قطعه رسید.
وی با ناراحتی میگوید: این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم فروش داشته باشیم مشکلاتی که دولت به وجود میآورد ما را اذیت میکند؛ از سپاه آمدند و به اندازه توانی که داشتند به ما کمک کردند که جای تشکر دارد، از بخشداری، شهرداری، استانداری و کمیته امداد نیز اینجا آمدند که توقع بیشتری از آنها داشتیم اما چیزی که باید انجام میشد نشد.
این کارآفرین به فضای ۷۰ متری کارگاه و تولید ۳۰ هزار عددی محصول در ماههای گذشته اشاره میکند و میگوید: بسیاری از کارها را برونسپاری و با دیگر هنرها تلفیق کرده بودیم تا برای افراد و مجموعههای دیگر اشتغالزایی داشته باشیم و در این اوضاع کرونا مشاغل دیگر نیز حفظ شوند.
برخی مسئولین آمدند و عکسهای یادگاری خود را گرفتند
وی متذکر میشود: این مجموعه تا به حال ریالی تسهیلات بانکی دریافت نکرده است و برای دریافت کارتخوان به خیلی از بانکها مراجعه کردیم که ندادند و مجبور شدیم که کارتخوان شخصی خریداری کنیم. از کوچکترین کمکها به این مجموعه دریغ شده است. برخی از مسئولین اینجا آمدند و عکسهای یادگاری خود را گرفتند و رفتند.
هوشنگیان به امتحان کردن تمامی راهها اشاره میکند و میگوید: چند سرمایهگذار اینجا آمدند اما برای سرمایهگذاران مواد اولیه استفاده شده مهم نیست و تنها روی ماشین حساب برآورد دارند که چه میزان سرمایهگذاری کرده و چقدر سود میکنند؛ ما در این کارگاه به جز سود جزئی اندک به فکر اشتغالزایی بودیم.
وی اضافه میکند: به شهردار پیشین محمدیه گفتم اگر پنج میلیارد تسهیلات پرداخت شود وثیقه آن را تأمین میکنم و نمیگذارم یک جوان بیکار در شهر محمدیه وجود داشته باشد. با دستگاه برش لیزر میتوان محصولات متنوعی مانند دفتر و حتی ماکت تولید کرد حتی توسط این دستگاه میتوان چرم، نمد و پارچه را برش زد و حکاکی چهره هم انجام داد.
تنها خواسته ما حمایت مسئولین بود
این تولیدکننده میگوید: فضاهای فیزیکی بسیاری در این شهر به حال خود رها شده است حمایتهایی که ما لازم داشتیم در خصوص مواد اولیه نبود، بلکه فضای فیزیکی بود، در حال حاضر بسیاری از سولههای شهرداری و برخی از ارگانها بلااستفاده به حال خود رها شده است و هیچ استفادهای از آن نمیشود و گفتیم با آنان مشارکت کنیم حتی یک نفر از مسئولین نیامد به ما بگوید منظورتان از مشارکت چیست؟
وی ادامه میدهد: گسترش این فعالیت به معنای اشتغالزایی و درآمدزایی است و افراد بهجای هدر دادن زمان و هزینه خود در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میتوانند کمک خرج خانواده باشند؛ حتی کارکنان ایدههای خوبی را مطرح میکردند و ما برای پیشبرد بهتر امور و تولید محصول از آن ایدهها استفاده میکردیم.
هوشنگیان در خصوص تجهیزات کارگاه تشریح میکند: دستگاهها خارجی است و سفارشی تهیه کردیم که یکی ۱۶۰ و دیگری ۱۲۰ میلیون تومان قیمت دارد. در حال حاضر ام دی اف که همان مواد اولیه است حدود ۶۷۰ میلیون تومان خریداری کردهایم. این کارگاه بالغ بر یک میلیارد تومان سرمایه در قالب مواد اولیه و تجهیزات دارد اما به زودی تعطیل میشود. بعد از ۵ سال تلاش که میتوانستیم خیلی رشد کنیم باید در را ببندیم و برویم.
وی اضافه میکند: ما چند دستگاه پراید وانت مسقف خریداری کردیم تا مواد اولیه و محصولات تولیدی را به منازل برده و محصول را دریافت کنیم تا افراد همکار ما هزینه حمل و نقل متحمل نشوند، حتی هزینه موبایل آنان را نیز پرداخت میکردیم. سعی کردیم حداقل درآمدها برایشان ایجاد شود و درآمدها از ۴۵۰ هزار تومان تا ۱میلیون ۶۰۰ هزار تومان بود.
این تولیدکننده تأکید میکند و میگوید: لطفاً به گوش مسئولین برسانید، من تحقیق کردم که چرا چین اینقدر موفق است اولین چیزی که با آن برخورد کردم مسئولین با کفایت و مدیران مدبر بود که حمایت لازم را از کارآفرینان دارد، بعد تلاش و خلاقیت کارآفرینان است؛ در چین فرهنگ کار و تلاش و کوشش وجود دارد و من نیز تلاش داشتم این فرهنگ را در شهرم ایجاد کنم و خیلی خوب جلو میرفتم از مهرگان، شریف آباد، بیدستان و قزوین نیرو داشتیم.
با افتخار میگویم محصولم ساخت ایران است
وی تصریح میکند: با افزایش نرخ ارز ام دی اف گران و کمیاب شد ولی با این وجود به قدری ام دی اف دپو داریم که تا ۲ سال آینده نیاز به خرید نداشته باشیم. سرمایهای که اینجا گذاشتیم با نگاه دلالی نبود چون اگر مواد اولیهام را میفروختم بیش از تولید سود میکردم من با آرمانهایی که داشتم جلو آمدم. مشابه محصول ما در بازار که ساخت چین است قیمت بالایی دارد؛ این دستگاه ما قابلیت این را دارد که ساخت چین و هر کشوری را روی آن حک کنم ولی با افتخار میگویم محصولم ساخت ایران است اما مسئولین فقط در حد شعار حرف میزنند.
هوشنگیان به شیوع کرونا اشاره کرده و میگوید: از زمانی که زمزمه تعطیلات و قرنطینه مطرح شد میزان فروش ما نیز به نصف کاهش پیدا کرد. مسئولین دیگر حالا کاری از دستشان برنمیآید. تنها میتوانند لطف کنند بیمه و مالیات ما را بگیرند! دیگر جواز را باطل خواهم کرد و کارگاه را تعطیل میشود.
وی ادامه میدهد: اینجا بهجای ۴۰ نفر، ۱۰۰ نفر میتوانستند مشغول به کار شوند. استان قزوین پتانسیل بالایی دارد و حتی امکان راهاندازی ۲۰ مجموعه مشابه این کارگاه در استان وجود دارد، آیا مسئولین با خود اندیشیدهاند که در این کارگاهها چند خانم میتوانند کمک حال اقتصادی خانواده خود باشند؟
این تولیدکننده با تأکید بر اینکه تا به امروز هیچ چشمداشتی نداشته است میگوید که پدرش جانباز نیروی دریایی است اما خود و خواهران و برادرانش هیچ کدام از سهمیه جانبازی پدرشان استفاده نکردهاند، هوشنگیان از این موضوع ناراحت است که مشاور چند شرکت بزرگ تولیدی قزوین بوده و مشاورههایش موجب افزایش تولید محصول در آنها شده ولی خودش امروز مجبور به تعطیلی کارگاهش شده است.
به گزارش ایسنا، در سال جهش تولید بهجای اینکه دست در دست هم دهیم تا تولید افزایش پیدا کند متأسفانه با بیتدبیری برخی مسئولین شاهد تخته شدن درب کارگاهها هستیم که در پی آن خانوارهای بسیاری در این وضعیت سخت معیشتی مشکلاتشان افزون خواهد شد.
انتهای پیام
منبع:ایسنا