صندلیهایی که نفس بازیگران را میگیرند
صندلیهای خالی، اشیایی بیآزار نیستند، این صندلیها با آن خالی بودنشان بدجوری نفس بازیگر تئاتر را میگیرند. بازیگری که میداند خبری از پول و شهرت نیست ولی برای او شیرینترین اتفاق، همنفس شدن با تماشاگر است.
کرونا اما این همنفسی را به شماره انداخته. مدتهای طولانی در سراسر دنیا، صندلیهای تئاترها خالی مانده و حالا هم که مدتی است بار دیگر درهای تئاتر به روی هنرمندان و تماشاگران باز شده، مشکلات گوناگونی، دیدار بازیگر و تماشاگر را سخت کرده است.
صندلیهای خالی در دوره پیش از کرونا هم بلای جان بازیگران تئاتر بودند اما حالا به ضرورت سلامت و برای رعایت پروتکلهای بهداشتی، تئاتریها سرمای این صندلیهای خالی را به جان خریدهاند، به امید آنکه دیگر صندلیها با حضور تماشاگران و همکارانشان گرم شود.
به گزارش ایسنا، بازگشایی دوباره تئاتر و سینما در آستانه دهه فجر سبب شد تا بار دیگر تعدادی از گروههای نمایشی، دل به دریا بزنند و روی صحنه بروند. آنها طبیعتا در هر اجرا این پرسش را دارند که چند صندلی خالی مانده است ولی این تنها پرسش آنان نیست. پرسش مهمتر شاید این است که دوستان و همکارانشان در این بزنگاه سخت، چقدر از آنان حمایت میکنند تا صندلیهای کمتری خالی بماند.
در چند ماه گذشته بارها در گپ و گفتهای دوستانه و گاه در گفتگوهای رسمی این موضوع مطرح شده که چرا خانواده تئاتر بویژه چهرههای مشهوری که ریشه در این خانه دارند، از تبلیغ و اطلاعرسانی نمایشهای همکاران خود دوری گزیدهاند. البته در این میان دیدگاههای گوناگونی وجود دارد ولی طبیعتا گروهی که با هزار بیم و امید روی صحنه رفته است، از همراهی این چهرهها دلگرم خواهد شد.
با این حال هر از چندی برخی از چهرههای شناخته شده، گوشهچشمی هم به تئاتر داشتهاند و چندی پیش هم پرویز پرستویی که خود تهیهکنندگی نمایش «غرب حقیقی» را بر عهده دارد، با انتشار بیانیهای در صفحه شخصی خود، دیگر همکارانش را برای حمایت از این هنر دعوت کرد.
مجموعه این عوامل سبب شد با چند تن از گروههای نمایشی درباره حمایتهای همکارانشان گفتگو کنیم.
حامی ما خداوند است
امیر دژاکام، نویسنده و کارگردان نمایش «ایوب خان» که این روزها در تالار چهارسو تئاتر شهر روی صحنه است، در این زمینه میگوید: اگر قرار بود هنرمندان در فضای مجازی و دیگر فضاها از اجرای همکارانشان حمایت کنند، انفجاری صورت میگرفت.
او ادامه میدهد: متوجه شدم در چند وقت اخیر آقای پرویز پرستویی چنین حمایتی را انجام دادند ولی اطلاعی ندارم که دیگران این موضوع را پیگیری کرده باشند. مرکز هنرهای نمایشی هم قول حمایت داده است ولی یاریگر اصلی خداوند است. سالهاست تئاتر کار میکنم اما هرگز آن را تجارت (بیزنس) ندیدهام بلکه تئاتر برای من عین زندگی است.
نیمچه طوفانی در فضای مجازی
محمدرضا مالکی، بازیگر و کارگاردان نمایش «زندگی در لانگشات یا مرگ در کلوزآپ» هم در این زمینه به ایسنا میگوید: این حرف تکراری است ولی همه ما متعلق به یک خانواده هستیم. اگر آسیبی به من برسد، قطعا فردا روز، دامن دیگر اعضا را هم خواهد گرفت.
او که نمایش خود را در سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی روی صحنه میبرد، توضیح میدهد: از یک اثر نمایشی که روی صحنه است، میتوان به شکلهای گوناگونی حمایت کرد؛ اطلاعرسانی در فضای مجازی و صفحات شخصی، تعریف چند هشتگ، خریدن بلیت، کاری که همیشه خانم گلاب آدینه انجام میدهند و هرگز به شما اجازه نمیدهند برایشان بلیت مهمان در نظر بگیرید و … دوستانی هم که آموزشگاه هنری دارند، میتوانند هنرجویان خود را به صورت گروهی به تماشای تئاتر بیاورند و بلیت یک سانس از نمایش را خریداری کنند. اینها همه امکانهایی است که هنرمندان میتوانند برای حمایت از نمایشهای همکاران خود به کار بگیرند و همین کارهای به ظاهر کوچک، در آن گروه نمایشی ایجاد انگیزه میکند.
مالکی ادامه میدهد: بعد از رونمایی پوستر نمایش ما نیمچه طوفانی در فضای مجازی رخ داد و افراد بسیاری از ما حمایت کردند. جالب است که تعداد زیادی از آنان را اصلا نمیشناختم ولی لطف و محبت آنان چیزی از کمتر از همراهی چهرههای آشنا نبود و از آنان هم مانند دوستان شناختهشده و چهرههای مشهور قدردانی کردم و کوشیدم از تک تک آنها به طور مستقل تشکر کنم.
تنها، همچون کودکان بد سرپرست
آیه کیانپور، بازیگری که در دوران کرونا با نمایش «جوادیه» روی صحنه رفته است، نیز می گوید: گاهی همکاران ما حتی پوستر نمایشمان را در صفحات خود نمیگذارند. آنان معتقدند چون در این مدت همواره مردم را به قرنطینه خانگی و خانهنشینی تشویق کردهاند، درست نیست حالا آنان را به تماشای تئاتر و رفتن به سالن تئاتر ترغیب کنند. به هر حال در این وضعیت پیچیده هر کسی دیدگاه و دلایل خاص خود را دارد ولی مساله اصلی این است که هنرمندان تئاتر عموما از حمایتی برخوردار نیستند و این مساله، ریشهایتر از اینهاست.
به اعتقاد او، جامعه تئاتری مانند کودکان بد سرپرستی است که سهمی از میراث پدری ندارد و برای به چنگ آوردن نانی، باید تقلا کند.
انگار دست به کشتن ما زدهاند
امیر کربلاییزاده که این روزها با نمایش «گرگاسها یا روز بخیر جناب وزیر» در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه است، نیز نظر خود را این گونه بیان میکند: تئاتر ما با رعایت همه پروتکلهای بهداشتی روی صحنه میرود ولی همین که دوستان و همکاران و دیگر تماشاگران به دیدن آن نمیآیند مانند این است که دست به کشتن ما زده باشند همانطور که ما در موضوعی مانند استفاده از ماسک، مسئولیت داریم در قبال کار فرهنگی اقشار هنری هم مسئولیم.
او اضافه میکند: تئاتر با رعایت همه پروتکلها روی صحنه میرود، سالنها تهویه دارد و صندلیها ضدعفونی میشود و فاصلهگذاری هم به خوبی انجام میشود. بنابراین جای نگرانی نیست.
با حمایت بزرگترها، حس میکنیم تنها نیستیم
عادل عزیز نژاد، کارگردان نمایش «چرک» هم در این زمینه میگوید: اگر افتخار عضویت در خانواده تئاتر را داشته باشم، باید بگویم که در شرایط سخت همه ما مانند یک خانوادهایم. بزرگان و کسانی که مردم بیشتر به آنان اعتماد دارند و بیشتر خطشان را میخوانند، میتوانند حمایت گستردهای از جوانترهای تئاتر داشته باشند.
او اضافه میکند: آقای پرستویی و دیگران این حمایت را انجام دادهاند ولی تئاتر برای زنده ماندن به حمایت بیشتر، گستردهتر و زندهتری نیاز دارد. این سبب میشود که هم مردم دلگرمتر شوند و با آرامش و امنیت بیشتری به تئاتر بیایند و هم تئاتریها با دیدن پشتیبانی بزرگترهایشان که خاک صحنه را خوردهاند، انگیزه بیشتری پیدا می کنند و خوشنودند که دوستان و همکاران، تنهایشان نگذاشتهاند.
این کارگردان تئاتر که نمایش خود را در تئاتر شهرزاد روی صحنه میبرد، اضافه میکند: در شرایط سخت، حمایتهای روانی و عاطفی به جوانان تنهایی که قرار است ریسک کنند و با تمام این سختیها روی صحنه بروند، خیلی کمک کننده است. امیدوارم بزرگان، بیشتر پشت این حرفه باشند و تئاتر با وجود این خانواده همیشه زنده بماند.
انتهای پیام
منبع:ایسنا