عاشورا فریاد علیه سلطه نیرنگ
عاشورا تنها یک حادثه و واقعه تاریخی نیست بلکه فرهنگ و جریانی مستمر است تا سرمشق و سرلوحه دائمی برای امت اسلام باشد.
همانگونه که امام حسین (ع) هدف از نهضت عاشورا را احیای دین جدش رسول الله (ص) و سیره امام علی (ع) بیان میکند میتوان گفت عاشورا صحنه هنرنمایی انسانهای وارستهای است که تلاش دارند با تزکیه نفس و حمایت از امام زمان خود به درجه عالی انسانیت برسند. عاشورا، تنها شهید شدن در راه خدا نبود بلکه صحنه پیچیدهای از حماسه، عزت، عاطفه، منطق و عقل بود.
عاشورا، حماسهای خونرنگ و واقعهای حماسهساز علیه بدعت و تحریف بود و پیش از آنکه بهانهای برای عزاداری باشد، تلنگری است برای بیداری انسانها در برابر ظلم، مکتبی رهاییبخش و فرهنگی جریانساز است که میتوان از آن به عنوان دانشگاه انسانسازی یاد کرد.
عاشورا تراژدی عمیق برای تمام انسانهای عالم هستی است چرا که در شب عاشورا امام حسین(ع) به یارانش آزادی عمل برای ماندن یا رفتن داد و آنهایی ماندند که میدانستند مرگ در انتظارشان است اما از ولایت و امام خود دست نکشیدند تا برای همیشه در تاریخ جاودان بمانند و این عنصر عقل و منطقی است که در مقوله عاشورا خود را نمایان میکند.
عاشورا صحنه تبلور عشق و عرفان است و امام حسین (ع) در این واقعه با هدف دستیابی به جامعهای عزتمدار و پرورش انسانهای در خور شایسته مکتب اسلامی قیام کرد و این امام بزرگوار به همراه خانواده و یارانش به عنوان یک مصلح اجتماعی و سپس مصلح دینی توانست رسالت خود را به نحو احسن به انجام برساند و جریانی ایجاد کند که پس از گذشت قرنها باعث حرکت و تکاپو و تحول در جوامع مختلف شود.
روا نیست واقعه عاشورا را تنها در روضهخوانی و گریه بر مصیبتهایی که بر سالار شهیدان(ع) و اهلبیتش وارد شد خلاصه کنیم؛ البته این اشکها نشان از عشق و ارادت به امام حسین (ع) و یاران و خانوادهاش دارد اما نگاه حقطلبانه، عزتطلبانه و آزادیخواهانه از جمله دیدگاههای عاشورا و از اهداف امام سوم شیعیان بود که پیروان خویش را نیز به این مسیرها دعوت کرد و البته در واقعه عاشورا موضوعات متعددی نهفته است که باید به آنان نگاه ویژه داشت و از آنها برای استفاده در زندگی فردی و اجتماعی بهره برد.
در عصر عطشآلود عاشورا، هنگامیکه برق شقاوت خنجری بر حنجره آخرین شهید کربلا نشانده شد و صدای شکستن استخوان زیرسم اسبان در گوش فلک پیچید و خیمهها در رقص شعلهها محو میشدند، جلادان و شمرها قافیهها را برده میدانستند و زنان و کودکان در ازدحام آتش، خون، عطش، نیزه و شمشیر از ساحل گودالی که همه هستیشان را در آنجا به جا گذاشته بودند گذشتند و با تازیانههای شقیترین انسانها تحقیر شدند. در این میان گریه نازدانههایی در قهقههای پستترین انسانها گره خورده و گستره شعلهها را دو چندان کرده بود، اما دشمن به خیال پیروزی خود به هلهله و شادی پرداخت و مردمان آن روزگار با پایکوبی و هلهله و با کوچههای آذین بسته شده، منتظر ۷۲ عشق و ۷۲ لاله با بازماندگانی دل شکسته و پاهای تاول زده بودند تا به ضیافت تمسخر و جفا حاضر شوند و با خنده و پایکوبی خاکروبه بر روی بازماندگان کربلا بریزند، دشمن به زعم خود میپنداشت غبار و گرد این قیام، جهاد و حماسه، با حیلهها، ترفندها و فرافکنیهایش برای همیشه در آن دیار مدفون خواهد ماند، اما خروش رعدگونه زینب کبری (س) با همراهی امام چهارم شیعیان (ع) و قرائت قرآن امام مظلومان بر سر نیزه، ورق را برگرداند و شهر یکپارچه غرق در اشک، اندوه، آه و شیون شد، کلام علیگونه زینب (س) جانها را جلا بخشید و آفتاب را از پس پردهها و غبارها به میهمانی چشمان بسته و گوشهای کر شده آورد و امروز پس از گذشت ۱۴ قرن از این حماسه و قیام، همچنان شعلههای عشق به حسین بن علی (ع) در جانها شعلهور است و تا قیام قیامت خاموش نخواهد شد.
هرچند زبان از توصیف این حماسه عاجز و قلم در تحلیل و تفسیر آن ناتوان است اما هرچه میگوییم و مینویسیم، به اندازه تشنگیمان است. صلیالله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع).
منبع: ايسنا