فرهنگ و هنر

عکس ماه – مهر ۱۴۰۰

عکس، ثبت لحظه‌هاست. این جمله کلیشه‌ای، تعریفی بارها شنیده‌شده از عکس و عکاسی است؛ اما گاه در پس هر کدام از این لحظات، قصه‌ و روایتی نهفته است؛ روایتی که گاه ماجرای عکس را بازگو می‌کند و گاه تکنیک یا انگاره‌های پیدا و پنهان عکس را آشکار می‌سازد. عکاسان ایسنا در یک ماه اخیر، هفت عکس خود را به عنوان عکس‌های منتخب ماه انتخاب کرده‌اند و حالا در اینجا، تجربیات خود در زمان عکاسی را نقل می‌کنند.

خشکسالی بیخ گوش دماوند – سد «لار» / مرتضی زنگنه

 

وضعیت خشکسالی در کشور از حد بحران فراتر رفته است؛ با این وجود، نه‌تنها اقدامات چشمگیر، آنی و موثری از سوی دستگاه‌های ذیربط صورت نگرفته، بلکه اثری از جدیت در اطلاع‌رسانی این موضوع در رسانه‌های کشور هم دیده نمی‌شود. در صورت بی‌توجهی بیشتر، بحران آب و مدیریت منابع آبی به اتفاقات بسیار نگران‌کننده‌تری منجرخواهد شد. با در نظر گرفتن این موضوع و برای انجام گوشه‌ای از رسالت حرفه‌ای خود به عنوان عکاس خبری، برای ثبت وضعیت خشکسالی راهی منطقه دماوند شدم. پس از گردش بسیار در منطقه و حوالی سد لار، با صحنه‌ای مواجه شدم که به وضوح نشان‌دهنده حجم خشکسالی منطقه بود. نتیجۀ این مواجهۀ تلخ من، عکسی است که شاید بتواند گوشه‌ای از آن تلخی و خشکی را نشان دهد. پس از گفت و گو با پرسنل سد متوجه شدم که سد لار تنها به اندازه یک ماه ذخیره آب دارد و این یعنی خشکسالی، پایتخت را هم فتح کرده است.

 

*********

 

ارسال محموله بشردوستانه هلال احمر ایران به افغانستان / محمدرضا بلندی

 

از در پشتی وارد محوطه فرودگاه مهرآباد شدیم. سوار بر یک ون دسته جمعی به سمت باند حرکت کردیم. 5 دقیقه در مسیر بودیم. در همین مدت اندک، هر کسی هر چه را درباره افغانستان و طالبان بلد بود و نبود به بغل دستی‌اش گفت. به باند پرواز که رسیدیم خورشید آخرین تلاش‌هایش را برای روشنایی می‌کرد. با گوش‌هایی سنگین، چشمایمان را خوب باز کردیم. هواپیمای غول‌پیکر باربری برابرمان بود اما سوژه‌هایمان 2 هزار کیلومتر دورتر از ما بودند. در ذهنم آن‌ها را جست‌وجو کردم. صدای موتور هواپیما که بلند شد، به سرعت جا به جا شدم. می‌خواستم طوری قاب‌بندی کنم که نماد محکم‌تری از رفتن در تصویر باشد. برای آن‌ها که تازه آمده بودند کسی در ذهنم می‌خواند:
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست   گرد سم خران شما نیز بگذرد.

 

********

 

امدادرسانی به زلزله‌زده‌های قلعه خواجه خوزستان / علیرضا محمدی

 

شب بود که به اندیکا رسیدم؛ بخش چلو روستای سرشط. آنجا زلرله آمده بود اما گویا چهره محروم اندیکا تغییر نکرده بود و فقط انباشت محرومیتش بعد از زلزله خودنمایی کرده بود. اندیکا محروم ترین شهرستان کشور با بیشترین جمعیت روستایی در ایران، بعد از زلزله محرومتر از قبل شد تا آن شب‌ و سیاهی مطلقی که به اندیکا رسیدم، گواه حال و روز مردم این منطقه و زندگی آن ها باشد.

 

********

 

شرکت دامداری تلیسه نمونه / محمدعلی اسدی

 

از همان ابتدا که برای تهیه ی گزارش وارد دامداری شدم برخورد خوب کارکنان مجموعه و رفتار آنها با گاوها توجه من را به خود جلب کرد. با پرس و جو فهمیدم گاوها بر خلاف تصور بسیاری از ما، حیواناتی حساس هستند و  تأثیرپذیری بالایی از شرایط محیطی خود دارند. زمانی که دسته ای از گاوها را به سمت سالن شیردوشی هدایت می‌کردند یکی از گاوها برای خوردن غذا از بقیه جدا شد، کارکنان دامداری برای جلوگیری از ایجاد استرس قبل از شیردوشی گاو را به حال خود رها کردند و این عکس نیز در همین لحظه به ثبت رسید.

 

********

 

مسابقات گلف قهرمانی کشور / علیرضا معصومی

 

من همیشه علاقمندم در حین عکاسی جزئیات بیشتری را در کادر اضافه کنم، به خاطر همین هم بیشتر مواقع از سوژه اصلی فاصله می‌گیرم و یا در اطراف آن بیشتر جستجو می‌کنم تا زاویه‌ای بهتر یا عنصر دیگری که میتواند منجربه درک بهتر تصویر شود و از لحاظ بصری هم جذاب باشد را پیدا کنم. در زمین گلفی به وسعت ۴۷ هکتار، در بین افراد شرکت کننده که در گروه‌های ۴نفره پراکنده بودند به دنبال ثبت تصویر دل‌خواهم بودم. در جایی منتظر ماندم تا گروهی از شرکت‌کنندگان بیایند. در نهایت وقتی المان مورد نظر را دیدم چند دقیقه‌ای پشت پای مسابقه‌ دهندگان نشسته بودم تا این عکس را بگیرم.

 

********

 

مرز شلمچه در آستانه اربعین / علیرضا محمدی

 

برای تهیه گزارش تصویری به مرز شلمچه رفته بودم. حدود ۲ساعت پیاده روی کردم تا به مرز رسیدم. روزهای نزدیک به اربعین بود و مرز شلمچه مملو از جمعیت. سالن پایانه مرزی شلمچه پر از زائر و در آن جمعیت حتی نفس کشیدن هم سخت بود. از لا به لای جمعیت خودم را به سختی به گیت های خروجی مرز رساندم تا از هجوم‌ جمعیت زائرانی که پشت گیت ها قصد خروج داشتند، عکاسی کنم. شب بسیار سختی بود، عکاسی در میان جمعیتی که در شرایط کرونایی فشرده در یک فضای سربسته بودند. به دلیل شرایط کرونایی، کشور عراق ۳۰ هزار سهمیه برای زائران ایرانی در نظر گرفته بود ولی بعد از هماهنگی‌های انجام شده بیش از ۸۰ هزار نفر برای حضور در مراسم اربعین از کشور خارج شدند.

 

**********

 

در حاشیه؛ «خط چهار حصار» / معصومه علی‌اکبر

 

برای عکاسی به محله خط چهار حصار رفتیم، بعد از پیاده شدن از تاکسی تا خودمان را به ابتدای محله برسانیم بخاطر شیب زیاد خیابان از همان ابتدا نفسمان به شمارش افتاد، تقریبا تمام خیابان‌های محله به همین شکل بود. بعضی اهالی با تصور اینکه از طرف شهرداری آمده‌ایم و قرار است کاری برای وضعیت نامناسب محله انجام شود از ما استقبال می‌کردند، عده‌ای هم ناراضی بوده و حتی اجازه عکاسی از کودکان را به ما نمی‌دادند. سعی کردم بی‌نظمی خیابان‌ها، شیب‌های زیاد و پله‌های خراب و نامنظم کوچه‌ها، سقف‌ها و دیوارهای پر از وصله و پینه و خانه‌های خراب شده‌ای که قبلاً پاتوق معتادان بوده (و گویا همچنان هست) را در کنار کودکانی که در این کوچه‌ها مشغول بازی بودند عکاسی کنم، اما افسوس که نمی‌توان تاثیر منفی حاشیه‌نشینی و محرومیت بر روی فرهنگ و سرنوشت این کودکان را به تصویر کشیده و نشان داد.

منبع: ايسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *