عید، سیل، بچهها و …
اول بهار بود، بعد بركت… صدايي آمد و غرشي كرد و ما را ياد زمستان انداخت، نه در زمستان اينگونه بهاري ديده بوديم نه در بهار چنين زمستاني. به گزارش ایسنا منطقه فارس، همه چيز با هم بود، آب، باران، بركت، بلا، سيل، جيغ و فرياد همه بدون هيچ بعدي از هم ميگذشتند. باران خشمگين
اول بهار بود، بعد بركت… صدايي آمد و غرشي كرد و ما را ياد زمستان انداخت، نه در زمستان اينگونه بهاري ديده بوديم نه در بهار چنين زمستاني.
به گزارش ایسنا منطقه فارس، همه چيز با هم بود، آب، باران، بركت، بلا، سيل، جيغ و فرياد همه بدون هيچ بعدي از هم ميگذشتند.
باران خشمگين روي زمين در ميان كوچههاي ما روان و وارد خانه هايمان شد، ما بوديم و خشم باران و زمين، كوه، خانههايمان، بهار و از همه مهمتر، عيد …. عيد امسال شهر ما را گل آلود كرد و گلهاي بر در و ديوار نشسته، سرجايش ماند .
حالا یكي از ما ميخندد، يكي ناراحت است، يكي بغض دارد، يكي خيره مانده؛ ما هر كدام در جاهاي ديگر تكرار شدهايم، در اهواز، شوشتر، خرم آباد، كرمانشاه، پل دختر، معمولان و هر جا كه باران خشمگين حواسش نبود ما آنقدر كوچك هستيم كه به زمين و آسمان آسيبي نزديم! ما در بهار ٩٨ همه فرزند بارانيم، فرزند باراني كه نه تنها گل و لاي را از كوچه هايمان نبرد، آنها را بر ديوارهاي دل ما كشيد و رفت…
اما باران بدان كه؛ زكوي سعدي شيراز بوي عشق ميآيد هنوز …. منبع: ايسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0