مجتبی خورشیدی، تنها صدور حکم به این نام برای نشستن روی نیمکت تیم ملی فوتبال، فارغ از اینکه او در روزهای آتی با فشارهای اهالی فوتبال به این جایگاه می رسد یا نه ، تکلیف ما را با مدیریت و توان اجرایی شهاب الدین عزیزی خادم و تیم اطرافیانش روشن کرده است.
او که بر آمده از مجمع دهم اسفند ۹۹ است و با شعارهایی همچون تغییر ، مبارزه با فساد، بهینه سازی و نجات به فوتبال ایران آمده حالا برای ویترین فدراسیونش انتخابی داشته که غیر از افسوس ، چیزی برای مان باقی نمی گذارد.
مجتبی خورشیدی که در رزومه اش از راه آهن تا پاس همدان و ماشین سازی ، سابقه کار به عنوان نفر دوم یا سوم و دستیاری مربیانی از جنس فیروز کریمی تا مهدی پاشازاده را داشته با حکم عزیزی خادم قرار است مرد شماره یک پیشانی نیمکت تیم ملی باشد. یعنی گل ویترین انتخاب های فدراسیون او!
برای اینکه بیشتر و بهتر به اهمیت این جایگاه در تیم های ملی آشنا شوید کافی است جست و جویی کوتاه در کشورهای مختلف کنید. یا همین در فوتبال خودمان هم در دوره صفایی این جایگاه در اختیار بزرگی چون سرهنگ رنجبر بود.
پستی که در دوره دادکان به مردی قابل احترام چون همایون شاهرخی رسید. قلعه نویی این جایگاه را به مهدی مناجاتی سپرده بود و در زمان فدراسیون های کفاشیان و تاج هم اگرچه به اشتباه ولی شان این پست را در حد مهدی محمد نبی و محمدرضا ساکت رسانده بودند که اقلا دبیرکل های فدراسیون فوتبال بودند.
جایگاهی که بر اساس حرف های انتخاباتی عزیزی خادم به نظر می رسید برایش به سراغ امثال علی دایی، علی کریمی، کریم باقری، محمد خاکپور یا نادر محمدخانی بروند.
آنها که سابقه بازی در بالاترین سطح فوتبال ملی، اقبال عمومی ، آشنایی با حساسیت های مسابقات رسمی اینچنینی ، آن هم در کشور پر تنشی چون بحرین ، آن هم در شرایط مرگ و زندگی برای فوتبال ایران را داشته باشند.
اما انتخاب یک در نهایت هماهنگ کننده درجه دو یا سه برای چنین جایگاه مهمی از سوی رئیس جدید فدراسیون فوتبال که احتمالا چرایی انتخابش را باید به روزهای گرفتن رای از هیات ها پیوند داد و دنبال پاسخش گشت، تنها یک حقیقت را آشکار می کند.
اینکه با فدراسیونی طرف هستیم که برای مهمترین رخداد دو دهه گذشته فوتبال مان ، توان انتخابش می شود کسی مثل خورشیدی . و این یعنی یک فاجعه بیایید لحظاتی را تجسم کنیم که چنین فردی قرار است برای وحید هاشمیان تا لژیونرهای بزرگ و کوچک و ستاره های ملی مان تصمیمات مدیریتی اعمال کند و گیرنده تصمیم نهایی باشد. قرار است با چنین فرمانده میدانی به جنگ منامه برویم؟
کاش اقلا جای چنین انتخاب هایی سراغ گزینه هایی که تجربه بازی سطح بالای ملی داشته اند می رفتید. حتی شده یکی مثل اکبر استاد اسدی.