فرصتی غم انگیز و تلف شده؛ خروج خفت بار استرالیا از افغانستان
“آیا دو دهه شرکت استرالیا در جنگ افغانستان ارزش هزینههای جانی و مالی و رنجهای مداومش را داشت؟ بستگی دارد به اینکه شما این سوال را از چه کسی بپرسید.”
به گزارش ایسنا، روزنامه گاردین در تحلیلی به قلم پل دالی و بن دوهرتی به ارزش شرکت استرالیا در جنگ افغانستان و نتایجش با تیتر “یک فرصت غم انگیز و تلف شده؛ خروج خفت بار استرالیا از افغانستان” پرداخته است.
در این مطلب آمده است: در طول دو دهه درگیر بودن استرالیا در یک جنگ غیرقابل برد بعد از دنبال کردن آمریکا در ورود به افغانستان، رهبران سیاسی متوالی این کشور با اطمینان از اینکه افغانها را رها نخواهند کرد صحبت کردند.
جولیا گیلارد، نخست وزیر اسبق استرالیا در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد: ما افغانستان را رها نخواهیم کرد.
تونی ابوت، جانشین او در نخست وزیری هم گفت: ما هرگز نباید “زود جا بزنیم”.
با این حال استرالیا بدون اعلام رسمی نهایتا در اواسط ژوئن از افغانستان بدون سروصدای چندانی خارج شده و آخرین بخش از تعداد ۸۰ پرسنل نظامی خود را قبل از خروج نهایی سربازان آمریکا از افغانستان در اواخر اوت، بیرون کشید.
نویسندگان این مطلب با اشاره به هزینههای شرکت استرالیا در جنگ افغانستان از جمله با اشاره به کشته شدن ۴۱ سرباز استرالیایی و زخمی شدن جدی تعداد ۲۶۰ تن دیگر در این جنگ و همچنین رقم سرسام آور خودکشی ۵۰۰ تن دیگر و سرمایه گذاری بیش از ۱۰ میلیارد دلاری این کشور در این جنگ می نویسد: ماجراجویی استرالیا در افغانستان به شکلی خفت بار پایان می یابد. طالبان در حال احیا بوده و به تصرف پایگاه های ارتش افغانستان و تهدید بسیاری از کسانی که با آمریکا و همپیمانانش و ناتو همکاری کردند از جمله صدها مترجمی که به نیروهای استرالیایی کمک کردند پرداخته است.دولت مرکزی مورد حمایت آمریکا در افغانستان که یک دولت درگیر در تفرقه و فساد است، قادر به دفاع مناسب از خودش با یک ارتش چند تکه و بی انضباط نیست. ترس از یک آینده نامطئن گریبان افغانستان را گرفته است.
به نظر می رسد گرفتن این نتیجه که استرالیا در دنباله روی از آمریکا در مسیر خروج، افغانستان را رها کرده، اجتناب ناپذیر است. ظواهر امر رقت بار و حتی شرم آور هستند.
باقی مانده نظامیان ارتش استرالیا بی تشریفات از افغانستان خارج شدند و تنها نشانه علنی آن یک گزارش خبری در دو هفته بعد از آن بود.
جوانب خروج آمریکا ننگین تر بوده است. نیروهای آمریکایی در روزهای اخیر در پوشش شب پایگاه عملیاتی اصلی خودشان در بگرام را در تاریکی فرو بردند، برق را قطع کردند و این مقر را در ضمن بیرون خزیدن از درب پشتی که دیگر قفل نبود، در دسترس غارتگران قرار دادند. آمریکاییها به خودشان زحمت ندادند به فرمانده افغانی که در بگرام مانده بود بگویند که او اکنون مسئول پایگاه است.
دریادار بازنشسته کریس باری زمانی که استرالیا به حمله آمریکا در اواخر ۲۰۰۱ به افغانستان تحت رهبری طالبان پیوست، رئیس ارتش استرالیا بود. باری میگوید: ما همچون آمریکاییها با یک شتاب بیشرمانه خارج میشویم. ما برای ورود از آمریکاییها پیروی کردیم و قصد نداریم حتی یک ساعت بیشتر از آنها آنجا بمانیم. ما واقعا افغانستان را رها ساختهایم. ۲۰ سال تلاش به تقریبا هیچ چیز نرسیده است.
هدف ابراز شده این حمله پاک کردن افغانستان از پایگاههای تروریستی القاعده و دستگیر کردن یا کشتن اسامه بن لادن بود.
باری می گوید: این یک کشور فقیر است که زیر ساختش در بسیاری از جاها از بین رفته است. تعداد زیادی نان آور در تعداد زیادی خانواده توسط تعداد زیادی از نیروهای ائتلاف از جمله نیروهای ما کشته شدهاند. طالبان در حال ظهور است و من از رخدادهای در حال وقوع ناخرسند هستم.
او ادامه داد:اما ما واقعا آنجا برای خیر رساندن به مردم افغانستان نبودیم. ما آنجا بودیم تا به آمریکا کمک کنیم و این سوال پیش می آید که ما چه نقشی در روند تصمیم گیری در واشنگتن بر سر پیگیری کمپین داشتیم؟
این مطلب در ادامه با اشاره به مراحل مختلف مداخله نظامی استرالیا در افغانستان عنوان میکند: در استراتژی استرالیا برای بازسازی تحت عنوان استراتژی “ذهن ها و قلبها” زیرساختهای زیادی شامل جادهها، بیمارستانها و مدارس ایجاد شد که به دختران برای دریافت آموزشی که طالبان از آنها سلب کرده بود، کمک میکرد. آنها حالا احتمالا اگر که تا الان نابود نشده باشند، توسط طالبان نابود خواهند شد.
اگر طبق گفته باری همه این تلاشها به “تقریبا هیچ چیز” نرسیدند، یک سوال مهم بر دو دهه گذشته سایه میاندازد: آیا شرکت در این جنگ ارزش هزینههای مالی و مهمتر از همه هزینه جانی و درد و رنجهای مداومش را داشت؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید.
فرماندهان ارتش استرالیا همواره موکدا گفتهاند که بله ارزشش را داشت. انگوس کمپبل، رئیس سابق ارتش استرالیا و رئیس فعلی نیروی دفاعی این کشور در سال ۲۰۱۶ گفت: من می گویم فداکاری افراد ما یک فداکاری است که ارزشش را دارد و یک ضایعه وحشتناک است اما موضوع آن کمک به افغانستان است نه کمک به دره یا استانی که آنها در آنجا ممکن است جانشان را از دست داده باشند بلکه نهایتا موضوع درباره افغانستان است.
اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا در آوریل گذشته در پاسخ به سوالی درباره این که آیا شرکت در جنگ افغانستان ارزشش را داشت گفت: بله آزادی همیشه ارزشش را دارد . استرالیایی ها همواره به آن باور داشتهاند.
نویسندگان این تحلیل در ادامه نوشتهاند: پسر ۲۳ ساله هیو پوآت که از سربازان ارتش استرالیا بود، اوت ۲۰۱۲ در افغانستان جانش را پس از آن که یک عضو خودسر ارتش افغانستان آتش گشود از دست داد؛ اتفاقی که در آن علاوه بر رابرت پوآت دو تن دیگر نیز کشته شدند.
پدر رابرت پوآت گفت: من اصلا نمی توانستم باور کنم که کمپبل چنین حرفی زد. من پشت سر هم دوباره این حرف را می خواندم. نمی توانستم بفهمم چطور شخصی در یک چنین سطح بالایی در فرماندهی در نیروی دفاعی استرالیا می تواند با توجه به تعداد کشتهها و این حقیقت که هیچ چیز به دست نیامده، چنین بیانیهای بدهد. و در این جا یکی از مسائل این فرماندهان هنگامی که آنها به این سطح می رسند نهفته است – آنها به جای آنکه رهبران یک نیروی مسلح باشند تبدیل به شبه سیاستمداران میشوند.
او در کتاب اخیرش درباره مرگ رابرت با اسم “شکستهای فرماندهی” به بی کفایتی رهبران ارشد ارتش و تزویر آنها پیرامون مرگ پسرش میپردازد.
پوآت و باری هر دو می گویند که مرحله نخست عملیاتهای ضد تروریستی در افغانستان موفقیت آمیز بود.
پوآت اظهار کرد: دلیل رفتن ما به این جنگ صراحتا در آن زمان از سوی جان هووارد اعلام شد – از بین بردن کمپهای آموزشی القاعده و کشتن یا دستگیر کردن اسامه بن لادن. ماموریت، اینها بودند. هر دو مورد تا سال ۲۰۱۱ انجام شدند. بعد از ماموریت نهایی، استرالیا همچنان در آنجا بود و ما تعداد ۱۸ نفر دیگر را از جمله پسر من از دست دادیم.
دیوید سویج، افسر سابق پلیس و محقق جنایات جنگی به هنگام کار در یک پروژه امدادرسانی استرالیا در سال ۲۰۱۲ در استان اروزگان افغانستان، توسط یک کودک بمبگذار انتحاری شدیدا معلول شده و تقریبا تا نزدیکی مرگ رفت.
سویج حالا میگوید: ما برخی کارهای خوب را انجام دادیم. ما توانستیم یک نسل و نصفی یا شاید دو نسل از افغانها را در معرض تحصیلات عالی قرار دهیم که بعد از آن به کشورهایی مثل استرالیا بیایند تا آموزشهای بعد از فارغ التحصیلی را طی کنند و به عنوان آینده افغانستان در نظر گرفته شوند. اما حالا با بازگشت طالبان، آیا شما حاضر هستید اگر که اینجا دورههای ارشد یا پی اچ دی را به پایان رساندهاید به افغانستان برگردید؟ من اینطور فکر نمی کنم.
سویج همچون پوآت منتقد “وادادگی ماموریت” و “اهداف نامشخص” و تمایل سبکسرانه آن برای پیروزی از واشنگتن در ورود به یک بن بست نظامی غیرقابل برد است.
سویج گفت: فکر نمی کنم کسی چیزی به جز این فکر کند که چه فرصت غم انگیز، تلف شدهای برای ما بود. ما این قابلیت و فرصت انبوه را داشتیم تا این جا را برای مردم افغانستان بهتر سازیم. اما تقریبا انگار وضعیت به این صورت است که باید پرسید، اصلا ما آنجا بودیم؟ فقط چند پایگاه و ساختمان باقی ماندهاند. همه چیز این طور به نظر می رسد که انگار این تلاش اساسا برای هیچ بوده است.
منبع:ایسنا