اخبار 37

قاتل: تراول‌ها را که دیدم وسوسه شدم

روز یک‌شنبه ۲۶‌بهمن امسال مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی عمه‌اش خبر داد.

به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه «جوان»، وی در توضیح ماجرا گفت: من همراه خانواده‌ام در شهر زنجان زندگی می‌کنم، اما عمه ۶۲‌ساله‌ام به نام فهیمه در تهران تنها زندگی می‌کند. عمه‌ام و شوهرش بچه‌دار نشدند و با هم در خانه دو طبقه قدیمی حوالی ده‌ونک در شمال تهران زندگی می‌کردند تا اینکه سال‌۷۲ شوهرعمه‌ام فوت کرد و از آن روز به بعد او در خانه بزرگش تنها زندگی می‌کرد. چند روز قبل با او تماس گرفتم که جواب نداد و نگرانش شدم و به تهران آمدم، اما وقتی به در خانه‌اش رفتم در را باز نکرد که الان احتمال می‌دهم برای او اتفاق بدی افتاده باشد.

کشف جسد بی‌سر

با درخواست کمک مرد جوان تیمی از مأموران پلیس با دستور قضایی به خانه زن تنها رفتند و قفل در ورودی را تخریب کرده و وارد خانه شدند. تمامی وسایل‌های خانه بهم ریخته‌بود و بوی بدی هم همه خانه را فراگرفته بود که همگی حکایت از آن داشت اتفاق تلخی برای صاحبخانه افتاده است.

مأموران در بررسی‌های بعدی داخل حمام با جسد بی‌سر فهیمه روبه‌رو شدند که چند روزی از مرگش گذشته بود. بدین ترتیب با کشف جسد زن میانسال قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی در محل حادثه تحقیقات خود را آغاز کردند.

دستگیری قاتل

بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد عامل قتل که به نظر می‌رسد با توجه به سالم بودن قفل درها آشنا است با انگیزه سرقت وارد خانه زن میانسال شده و پس از سرقت دست به جنایت زده است. از سوی دیگر مأموران پلیس در تحقیقات میدانی دریافتند هفته قبل مرد ۴۰‌ساله‌ای به نام شهاب که مکانیک است به خانه مقتول رفت و آمد داشته و خودروی او نیز در دست او دیده شده‌است. بنابراین مأموران شهاب را به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه سه روز قبل وی را در خانه‌اش در کرج بازداشت کردند. همچنین مأموران پلیس خودروی مقتول راکه در اختیار پسر متهم بود کشف کردند.

صبح دیروز متهم برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد. مرد جوان در حالی که در جلسه بازجویی چرت می‌زد و روی صندلی گاهی هم به خواب می‌رفت به قتل زن میانسال با انگیزه سرقت اعتراف کرد.

متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با متهم

مقتول را می‌شناختی؟

بله، او همسایه خانه پدری‌ام بود.

با او رفت و آمد داشتی؟

نه، فقط زمانی که که کودک بودم همراه مادرم به خانه‌اش رفت و آمد داشتم، اما او مرا می‌شناخت.

چه شد که روز حادثه به خانه‌اش رفتی؟

من تعمیرکار ماشین هستم. یک روز قبل از حادثه او مرا داخل خیابان دید و گفت که خودرواش نیاز به تعمیر دارد. من خودرواش را گرفتم و تعمیر کردم و روز حادثه به در خانه‌اش رفتم و خودرواش را تحویل دادم که اشتباه کرد و مرا به داخل خانه‌اش راه داد و این اتفاق افتاد.

بیشتر توضیح بده.

وقتی به در خانه‌اش رفتم به من اعتماد کرد و مرا به داخل خانه‌اش دعوت کرد و برای من چایی آورد. بعد هم دسته‌ای اسکناس و تراول در دست داشت و می‌خواست پول تعمیرات خودرواش را به من بدهد که من با دیدن تراول‌ها وسوسه شدم و تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم و اموالش را سرقت کنم.

چرا وسوسه شدی؟

من ۲۰‌ سال است معتاد به شیشه و هروئین هستم و آن روز به شدت خمار بودم و پولی هم نداشتم و آن لحظه فقط به مواد فکر می‌کردم که چگونه تهیه کنم.

درباره قتل توضیح بده.

وقتی به آشپزخانه رفت از پشت سر به او حمله و با بالشتی او را خفه کردم. بعد برای اینکه ردی از خود بجا نگذارم تصمیم گرفتم او را مثله کنم که فقط موفق شدم سرش را جدا کنم.

پس از قتل دوباره به خانه او رفتی؟

بله، چند باری در چند روز رفتم و هر بار مقداری از وسایل داخل خانه او را سرقت کردم و فروختم.

سابقه داری؟

بله، چند باری به اتهام سرقت دستگیر و به زندان رفتم.

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *