یک کارشناس مسایل بینالملل گفت: بازیگر اصلی تحولات از داخل عراق، جامعهی هدف قدرتها در تاثیرگذاری و قشر دارای نفوذ و اثرگذاری بر سیاستهای دولت مرکزی بغداد، قشر جوان است.
فاطمه سیاحی در یادداشتی با عنوان “قشر جوان در سپهر سیاسی عراق” نوشت: بدون شک نیروی فعال، خلّاق و پیشبَرندهی هر کشوری، قشر جوان آن کشور است. در کشورهای منطقهی ما نیز، طی کردن مراحل گذار برای سیستمها و ساختارهای سیاسی-اقتصادی باعث شده تا اهمیت قشر جوان دو چندان شود. این اهمیت از دو مسئله ناشی میشود: اولی، میزان تأثیرگذاری و نقشی که این قشر میتواند بر عهده گیرد و دوم، سطح مطالبات و تغییراتی است که از سوی جوانان مطرح میشود. هر دو عامل نیز چنانچه در مسیرهای درست سیاستگذاری، هدایت و مدیریت شوند موجبات رشد و بهبود عملکرد نظامها را فراهم خواهند کرد. به همان موازات، بیتوجهی و غفلت از این ظرفیت میتواند خسارتهای جبران ناپذیری را بر یک سیستم سیاسی وارد کند.
عراق کشوری است که به دلیل مشکلات اساسی و ساختاری عدیدهی خود، خصوصاً در روند دولت-ملت سازی از مقولهی «جوانگرایی» مثل بسیاری از مقولههای سیاسی و مدیریتی مهم دیگر نظیر خاصگرایی و یا شایستهسالاری دور بوده است؛ که البته باتوجه به شرایط امنیتی حاکم بر این کشور و بیثباتی سیاسی در دو دههی گذشته این امر چندان دور از درک نیست. اما مهم این است که طی چندسال گذشته و به فراخور تحولات سیاسی بغداد، جوانان نقش پررنگتری در میدانها داشتهاند. کارویژهی دفاع و مشارکت در مجموعههای نظامی، بارزترین عرصهی حضور قشر جوان در سالهای اشغالگری آمریکا و سپس در مبارزه با تروریسم بود. بعد از این و با ایجاد ثبات نسبی، مطالبات قشر جوان بر محور مسائل اقتصادی استوار شد؛ حالا اشتغال، امکانات و رفاه عمومی خواستهی اول اغلب مردم عراق است.
میتوان گفت رشد جمعیت جوان عراق یکی از دلایل مهم در تبدیل اولویتهای اقتصادی جامعه و حتی محرک بسیاری از نارضایتیهای عمومی در چند سال اخیر بوده است. اخیراً دولت مصطفی الکاظمی گزارشی اقتصادی را تحت عنوان «صفحهی سفید» منتشر کرده که براساس آن جمعیت عراق از ۲۶ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴ به حدود ۴۰ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ رسیده؛ به عبارت دیگر طی ۱۶سال، رشدی ۵۳ درصدی داشته است. تعداد افراد زیر ۳۰ سال بین این سالها نیز میزان ۶۶ درصد از کل جمعیت عراق را به خود اختصاص داده است. این رشد، فشارهای شدید و جدیدی بر منابع دولت به خاطر بالارفتن مطالبات جمعیت جوان این کشور وارد میکند.
به موازات تغییر در الگوهای جمعیتی، فضای سیاسی عراق نیز دگرگون شد. جلوهی بارز چنین تحولی را در اعتراضات اکتبر شاهد بودیم؛ جایی که اعتراضات علیه فساد و ناکارآمدی دولت به اوج خود رسید. تحولات میدانها و خیابانهای بغداد در دست جوانان بود و حتی احزابی که بعد از آن واقعه ایجاد شدند، ساختار و خطوط مشی جوانمحورانهای پیدا کردند. بعد از آن دولت بغداد سعی کرد تا در تمام سیاستهای خود، نقطهنظرات این قشر را لحاظ کند؛ بعد از اعتراضات مردمی عراق، تمام سیاستمداران و تاثیرگذاران بر اهمیت رأی و نظر این قشر پی بردند. اگر مطالعهی دقیقی بر پایگاه اجتماعی احزاب عراق -اعم از مذهب و فرهنگ و میزان نفوذ سیاسی- انجام شود، خواهیم دید که قاطبهی هواداران و حامیان جریانات مهم سیاسی را جوانان تشکیل میدهند. این روحیهی مشارکت جویانه و یا به تعبیر دیگر، فکر دغدغهمند قشر جوان ارتباطی به میزان کارآمدی حکومت بطور کلی و یا مسئولیت پذیری احزاب بطور خاص ندارد؛ این روندی از اهمیت سیاستگذاریهای بغداد است که در مواقع ضروری روی رویهها و دولتها اثر خود را برجای خواهد گذاشت.
جدای از تحولات میدانی، فعالان اصلی فضای مجازی در عراق و جامعهی هدف بسیاری از تولیدات رسانهای قدرتهای حاضر در این کشور، جوانان هستند. اخبار منتشرشده، ویدئوهای بازنشر داده شده و حتی هشتگهایی که ترند میشوند، مواضع و دیدگاههای سیاسی این قشر هستند. هیچ کس نمیتواند منکر میزان اثرگذاری رسانهها و شبکههای اجتماعی بر تصمیمات رهبران سیاسی شود؛ طبعاً در عراق نیز جوانان با انعکاس دیدگاهها و احساسات خود پیامهای مختلفی را به دولت، احزاب و سایر بازیگران انتقال میدهند. از آن طرف، بسیاری از سفارتخانههای قدرتهای حاضر در عراق [چه جهانی و چه منطقهای] اثرگذاری بر قشر جوان را از این طریق یاد گرفتهاند. بطوری که بسیاری از عکسها، خبرها، توییتها و حتی موضوعات اشاره شده در صفحات سفرا و نمایندگان خارجی مقیم بغداد، محتوای سیاسی دارد؛ هر چند که با پوششی هنری، ورزشی و یا دنیای سرگرمی بخواهند پیامهای اصلیرخود را پنهان کنند.
در نتیجه میبینیم که بازیگر اصلی تحولات از داخل عراق، جامعهی هدف قدرتها در تاثیرگذاری و قشر دارای نفوذ و اثرگذاری بر سیاستهای دولت مرکزی بغداد، قشر جوان است. با وجود آنکه روند انتخاب و استخدام جوانان، در نهادهای مختلف عراق از سالها قبل آغاز شده، اما با میزان واقعی و اثرگذار آن هنوز فاصله دارد. بنظر میرسد قبل از تحولات این چنینی در دولت، احزاب باید آغازگر این روند باشند؛ چرا که در هر صورت سیاستهای پیشنهادی آنها شاکلهی دولت را ایجاد خواهد کرد. از بین احزاب سیاسی عراق و بیت شیعی آن، جریان حکمت ملی به عنوان یک گروه جوانمحور نمونهی خوبی است. جریان حکمت چه به لحاظ میانگین سنی رهبری و چه سایر نمایندگان عضو، جزء جوانترینها به حساب میآید. علاوهبر آن از شعارها و برنامههای این ائتلاف چنین استنباط میشود که مرکز توجه را به قشر جوان و خصوصاً جمع نخبگان اختصاص داده است که این در نوع خود عاملی مثبت ارزیابی میشود. در خصوص فعالیتهای جریان و به ویژه حضور رسانهای اعضای این حزب، شاهد فعالیت کارشناسان و سخنگوهای جوانی با افکار جدید هستیم. امیدواری نسبت به ادامهی فعالیت چنین گروههایی از این روست که در آینده شاهد گفتمانهای جوانمحور بیشتری در عرصهی سیاست عراق باشیم.