قطار انقلاب اسلامی در ایستگاه جامعه سازی توقف کرده است
پژوهشگر علوم سیاسی گفت: جامعه سازی اسلامی، یکی از مراحل پنجگانه انقلاب اسلامی و از عناصر ترکیبی انقلاب است و همچنین از دستاوردهای مهم انقلاب هم تلقی میشود که به دلیل عدم تحقق کامل آن، قطار انقلاب اسلامی در ایستگاه جامعه سازی توقف کرده است.
حجتالاسلاموالمسلمین محسن مهاجر نیا در کرسی آزاداندیشی- که با موضوع «فرایند تحقق انقلاب اسلامی» به همت دانشگاه طلوع مهر و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری در قم- با حفظ پروتکلهای بهداشتی بهصورت مجازی و حضوری برگزار شد، عنوان کرد: جامعه سازی اسلامی، یکی از مراحل پنجگانه انقلاب اسلامی و از عناصر ترکیبی انقلاب است و همچنین از دستاوردهای مهم انقلاب هم تلقی میشود که به دلیل عدم تحقق کامل آن، قطار انقلاب اسلامی در ایستگاه جامعه سازی توقف کرده است.
وی با تعریف جامعه سازیِ ترازِ انقلاب اسلامی گفت: جامعه اسلامی تراز انقلاب، جامعهای است برساخته از انسانهای باایمان و وفادار به اصول و ارزشهای الهی که در قالب صورتبندی و ساختار یک نظم الهی و با جهتگیری به سمت اهداف و آرمانهای متعالی شکلگرفته است.
وی افزود: چنین تعریفی از جامعه اسلامی بر اساس رویکرد فرایندی به عناصر پنجگانه انقلاب اسلامی است. به این معنا که انقلاب عنوان عامی است که از عناصر پنجگانه نهضت، نظام، دولت، جامعه و تمدن تشکیلشده است. اینکه علت فاعلی و ایجادی چنین جامعهای کیست؟ آیا عامل ایجادی جامعه اراده آحاد انسانی جامعه یعنی ملت ایران هستند که با انتخابشان چنین هیئت ترکیبی را به وجود آوردهاند؟ یا جامعه اسلامی برساخته طبیعی ناشی از روح جمعی در شرایط عصر انقلاب اسلامی است؟ یا آنکه جامعه اسلامی پروژهای است که نقشه تشکیل آن، توسط بنیانگذاران انقلاب طراحی و نظام سازی شده است؟ یا آنکه جامعه اسلامی آرمان عمومی ملت و رهبران انقلاب در نهضت اسلامی بود که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب مهندسی و نظام سازی شد و قرار است در یک پروسه تاریخی حقیقت آن بهعنوان عنصر مهم انقلاب اسلامی به سامان برسد؟
استاد حوزه و دانشگاه به تبیین ترکیب وصفی «جامعه اسلامی» پرداخت و گفت: در ماهیت جامعه اسلامی باید روشن شود که وصف «اسلامیت» جامعه به چه حقیقتی اشاره دارد. آیا به عناصر تألیفی جامعه یعنی انسانها مرتبط است؟ تا جامعهای اسلامی، به جامعه مسلمانان تعریف شود؟ یا آنکه صرف مسلمان بودن افراد جامعه کافی نیست بلکه سه قید «عاملیت به دین» و «دغدغه دینی داشتن» و «پذیرش داوری دین» هم باید وجود داشته باشد؟ آیا اسلامی بودن جامعه به معنای حاکمیت سیاسی اسلام بر جامعه است و لو آنکه همه مردم مسلمان یا وفادار به اسلام هم نباشند؟ یا آنکه شرط اسلامی بودن جامعه وجود حاکمیت نظاممند و قانونی اسلام و مسلمان بودن اکثریت جامعه و وفاداری و پایبندی آنها به قانون و ارزشهای اسلامی است؟ یعنی هم مردم هم حاکمیت هم قانون باید در مقام عمل اسلامی باشند.
وی ادامه داد: اگرچه هرکدام از این موارد طرفدارانی دارد؛ اما به نظر میرسد که جامعه اسلامی موردنظر انقلاب اسلامی همین مورد اخیر است که جامعهای «دینمدار»، «دینباور»، «دین داور» و «دینگرا» است.
وی به تبیین فلسفی هیئت تألیفی جامعه اسلامی بود که آیا حقیقت جامعه «ترکیب مکانیکی» است یا «ترکیب ارگانیستی»؟ پرداخت و گفت: جامعه سازی اسلامی با پایه پذیرش رویکرد ارگانیستی است به این معنا که عناصر ترکیبی جامعه همانند پیکره یک موجود زنده هستند که نقش پیوستی، تکاملی و هم افزایی دارند به قول سعدی «بنیآدم اعضای یک پیکرند» شالوده همبستگی در جامعه ارزشهای اسلامی و انسانی است که با شاقول فطرت، عقل و طبیعت سنجیده و پذیرش شدهاند.
استاد و پژوهشگر علوم سیاسی به تبیین حقیقت جامعه اسلامی تراز انقلاب اسلامی به موضوع «اصالت فرد» و «اصالت اجتماع» پرداخت و گفت: یکی از موضوعاتی که در فرآیند جامعه سازی باید بدان توجه کرد، مقوله «اصالت فرد» یا «اصالت اجتماع» است.
وی بیان کرد: این رویکرد آثار فراوانی دارد اگر ما اصالت را به فرد بدهیم بالطبع اسلامیت و ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه هم در پیوند با افراد جامعه است و خود اجتماع یک امر اعتباری و ذهنی میشود و در خارج حقیقتی بانام جامعه وجود ندارد؛ اما اگر اصالت را به جامعه دادید و به مجموعه روابط و مناسبات و تعاملات و روح مشترک حاکم بر انسانها، اصالت داده شد، معنایش این است که ارزشهای والای دینی، اخلاقی و انسانی را باید در این حوزه تعریف کنید و انسانها محو در آن جمع و آن روح مشترک هستند.
وی افزود: در این خصوص مقوله جامعه سازی با سهگانهای از دیدگاهها مواجه است. جمعی از صاحبنظران ترکیب جامعه را اعتباری میدانند و اصالت را به افراد تشکیلدهنده آن میدهند، بالطبع وصف اسلامیت را برای مردمان یا برای نظام سیاسی حاکم بر جامعه میدانند و در مقابل کسانی هستند که اصالت را به جامعه میدهند و اجزاء تألیفی را در سایه آن میبینند، وصف اسلامیت را در عرصه شخصیت حقوقی جامعه میدانند و دیدگاهی که برای هردو فرد و جامعه اصالت قائل هستند، اطلاق صفت اسلامیت را هم برای فرد و هم برای جامعه لازم میدانند.
وی اظهار کرد: به نظر میرسد مبنای انقلاب اسلامی در جامعه سازی، همین دیدگاه سوم است که هم انسانها به عناصر سازنده و ارزشمند و متصف به کمالات انسانی و الهی باشند و حاصل جمع آنها جامعه فاضله اسلامی و توحیدی و آرمانی به وجود بیاورد.
حجتالاسلاموالمسلمین مهاجرنیا گفت: چنین جامعهای به مثابه یک حقیقت، دارای هویت و اصالت است و جدای از شخصیت افراد میتواند در مدار «فعل الله» قرار گیرد و مورد خطاب وحی و دین باشد. به همین دلیل جامعه دارای مراحلی از رشد و کمال و زوال است و دارای اراده تحولپذیری است. جامعه میتواند با پایبندی به باورهای ایمانی؛ آثار تکوینی و تشریعی در پی داشته باشد و میتواند با طغیان و تمرد و ناباوری به سنتهای الهی؛ در مسیر هلاکت و زوال قرار گیرد.
منبع: ايسنا