استان ها

مهارت‌های تصمیم‌گیری از نگاه مولانا

مهارت‌های تصمیم‌گیری از نگاه مولانا

 دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم‌آباد با بیان اینکه از نگاه مولوی مهارت تصمیم‌گیری یا طلب، در حکم کلیدی‌ برای گشایش همه گره‌ها و وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف عالی زندگی است، اظهار کرد: ارزیابی دقیق موقعیت‌ها، تعیین اهداف واقع‌بینانه، پرهیز از یکسان‌ حالی و رکود، حزم و عاقبت‌اندیشی، مشورت و عزم راسخ برای نیل به نجات از راهبرهای مولوی برای تصمیم‌گیری است.

علی فتح‌الهی در گفت‌وگو با ایسنا درباره مهارت تصمیم‌گیری از نگاه مولانا، گفت: مولانا از مهارت تصمیم‌گیری تحت عنوان «عزم» یاد می‌کند. او بر آن است همچنان‌ که حیوان خفته در گِل پیاپی عزم برخاستن برای رهایی می‌کند به طریق اولی انسان نباید دون‌همت‌تر از حیوان باشد.

وی با بیان اینکه مولوی همواره بر همت بلند و عزم راسخ داشتن انسان‌ها تأکید دارد و ترغیب این مهارت در فرهنگ عرفانی مولوی «طلبکاری» نیز نامیده شده است، افزود: مولوی طلب را گروگان خداوند دانسته و آدمی را به جهد در راه افزایش طلب توصیه می‌کند.

فتح‌الهی ادامه داد: به‌ زعم او مهارت تصمیم‌گیری یا طلب، در حکم کلیدی‌ برای گشایش همه گره‌ها و وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف عالی زندگی است و در این رابطه می‌گوید: «منگر اندر نقش زشت و خوب خویش/ بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش/ منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف/ بنگر اندر همت خود ای شریف/ تو به هر حالی که باشی می‌طلب/ آب می‌جو دایماً ای خشک لب/ کان لب خشکت گواهی می‌دهد/ کاو به آخر بر سر منبع رسد/ کاین طلبکاری مبارک جنبشی است/ این طلب در راه حق مانع‌کشی است/ این طلب مفتاح مطلوبات تست/ این سپاه و نصرت رایات تست/ گرچه آلت نیستت تو می‌طلب/ نیست آلت حاجت اندر راه رب/ هر که را بینی طلبکار ای پسر/ یار او شو پیش او انداز سر/ کز جوار طالبان طالب شوی/ وز ظلال غالبان غالب شوی/ گر یکی موری سلیمانی بجست/ منگر اندر جستن او سست سست» و نیز در شعری می‌گوید: «هر چه داری تو ز مال و پیشه‌ای/ نه طلب بود اول و اندیشه‌ای».

مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد اضافه کرد: از منظر مولانا درد و طلب از جمله لوازم و اسبابی هستند که خداوند در عالم مبتنی‌ بر علت و معلول قرار داده است زیرا درد، طبیب را و طلب، مطلوب را فرا می‌خواند و در این رابطه می‌گوید: «عالم اسباب و چیزی بی‌سبب/ می‌ نباید پس مهم باشد طلب/ بی‌کلید این در گشادن راه نیست/ بی‌طلب، نان، سنتِ الله نیست».

وی با بیان اینکه مولانا بر تصمیم‌گیری بر مبنای ارزیابی دقیق موقعیت‌ها تأکید دارد، گفت: مولوی نمونه یافتن راه درست و اتخاذ تصمیم مناسب را در ماجرای «بلقیس و سلیمان» خاطرنشان می‌کند. چون بلقیس به دیده‌ حقارت به فرستاده سلیمان یعنی هدهد ننگریست و عظمت سلیمان را از پیغام کریم او دریافت، تصمیمی نکو و شایسته اتخاذ کرد. لذا، او همواره انسان را به تصمیم خردمندانه می‌خواند و در این رابطه می‌گوید: «جنس و ناجنس از خرد دانی شناخت/ سوی صورت‌ها نشاید زود تاخت/ این سزای آن که بی‌تدبیر و عقل/ بانگ غولی آمدش بگزید نقل».

فتح‌الهی اضافه کرد: مولوی آمادگی تغییر دادن تصمیم‌ها را برای انطباق با موقعیت‌های جدید به همت عالی نسبت می‌دهد و می‌گوید: «منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف/ بنگر اندر همت خود ای شریف/ همت عالی تو ای مرتجا/ می‌کشد این را خدا داند کجا».

دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد گفت: مولوی بر تعیین اهداف واقع‌بینانه تأکید دارد و در ابیات «پیشه و فرهنگ تو آید به تو/ تا درِ اسباب بگشاید به تو/ پیشه زرگر به آهنگر نشد/ خوی این خوش‌خو به آن منکر نشد/ پیشه‌ها و خلق‌ها همچون جهیز/ سوی خصم آیند روز رستخیز/ پیشه‌ها و اندیشه‌ها در وقت صبح/ هم بدانجا شد که بود آن حسن و قبح» بر هدف‌گذاری واقع‌بینانه انسان حتی در زمینه انتخاب حرفه و آینده شغلی افراد تأکید دارد؛ به‌ زعم او پیشه هر کس باید متناسب با استعداد و قابلیت‌های او باشد.

وی با بیان اینکه مولوی بر پرهیز از یکسان‌ حالی و رکود تأکید دارد، اظهار کرد: مولانا کندروی هنگام سیر در منازل را باعث رکود و افسردگی انسان می‌داند و همواره آدمی را به نو شدن و حرکت برای گشایش در زندگی وادار می‌کند و در این رابطه می‌گوید: «حرکت کن حرکت‌ها است کلید در روزی/ مگرت نیست خبر تو که چه زیبا حرکاتی» مولانا همچنین با بیان تمثیل چون خری در گل فتد از گام تیز/ دم به دم جنبد برای عزم خیز/ جای را هموار نکند بهر باش داند او که نیست آن جای معاش/ حس تو از حس خر کمتر بدست/ که دل تو زین وحل‌ها برنجست» می‌کوشد تا با هشدار دادن به انسان‌ها آنها را از رکود، سستی و یکسان‌ حالی برحذر دارد.

مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد با اشاره به تأکید مولانا بر حزم و عاقبت‌اندیشی، افزود: از نگاه مولوی نسان محصور در ماده و ناقص همانند خسی است که در درون جویباری همراه آب حرکت می‌کند و این آب جوی یا رودخانه است که به حرکت او جهت می‌دهد. حال آنکه انسانی که به درون خود حاکم بوده و به قله کمال روحی رسیده باشد، از مسیر جوی یا رودخانه می‌گریزد و با هوش و انرژی متعالی راه خود را در جویبار تعیین می‌کند و این به اعمال، کردار و منش او در چندین دوره از زندگی بستگی دارد.

فتح‌الهی ادامه داد: مولوی در شرح حکایت سه ماهیِ دوراندیش، نیمه‌عاقل و غافل ساکن در آبگیری که صیادان قصد تهدید و صید آنها را داشتند، ابتدا بر تصمیم صحیح، قاطع و عزم جازم بی‌درنگ و در عین حال دشوار ماهی عاقل بر ترک آبگیر به سوی دریا تأکید دارد و در این رابطه می‌گوید: «آنکه عاقل بود عزم راه کرد/ عزم راه مشکل ناخواه کرد/ سوی دریا عزم کن زین آبگیر/ بحر جو و ترک این گرداب گیر» که مولانا در این ابیات مفهوم حزم را نوعی نگرش بدبینانه نسبت به جهان، حوادث پیرامون و رعایت احتیاط در تصمیم‌گیری یا گزینش راهبردی دشوار و پیشگیرانه می‌داند که انسان را از سقوط و لغزش حتمی بازمی‌دارد.

وی با بیان اینکه مولوی در  بیان حکایت زرگر عاقبت‌اندیشی که از دادن ترازوی خود به پیرمرد امتناع می‌ورزد، نیز تأکید دارد که برای مصون ماندن از خطا و ممانعت از ندامت آدمی نباید کوته‌بین باشد؛ بلکه در هر کاری که برای او پیش می‌آید باید عاقبت امر را در نظر داشته باشد، گفت: مولانا بر آن است که انسان باید در زندگی با حزم و دوراندیشی مسائل روزمره خود را  ـ به‌خصوص مسائل پیچیده که به تأمل بیشتری نیاز دارند ـ حل و فصل نماید و در این رابطه می‌گوید: «کارها ز آغاز اگر غیب است و سرّ/ عاقل اول دید و آخر آن مُصِر/ اولش پوشیده باشد و آخر آن/ عاقل و جاهل ببیند در عیان/ گر نبینی واقعه‌ غیب ای عنود/ حزم را سیلاب کی اندر ربود».

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی خرم‌آباد با اشاره به اینکه به‌ زعم مولوی حزم واقعی، هرگز انسان را فریب نمی‌دهد و گرفتار نمی‌کند. دوراندیشی درست آن است که انسان را دچار سرمستی و فریب نکند و در این رابطه می‌گوید: «حزم آن باشد که نفریبد ترا/ چرب و نوش و دام‌های این سرا/ حزم آن باشد که چون دعوت کنند/ تو نگویی مست و خواهان منند/ دعوت ایشان صفیر مرغ دان/ که کند صیاد در مکمن نهان»، اظهار کرد: مولانا همچنین بر عزم راسخ برای نیل به نجات تأکید دارد و معتقد است گرچه ظاهراً ما در حوادث مهم زندگی مانند تولد و مرگ خود هیچ نقشی نداریم، اما در امور کوچک زندگی مانند ازدواج، تحصیل، انتخاب شغل و فعالیت‌های اجتماعی آزادیم. البته همین آزادی نیز تحت‌تأثیر عوامل اجتماعی، محیطی، ژنتیک، روانی و حتی کیهانی است. با این حال دانشمندان علوم باطنی می‌گویند انسان به‌ معنی واقعی آزاد و دارای اراده آزاد است و با اعمال، رفتار، کردار و منش خود سرنوشت خود را رقم می‌زند. انسان برتر که به کمال معنوی و نهایت مراتب سلوک عرفانی رسیده باشد، نیروهای هستی را در اختیار می‌گیرد و بر سرنوشت خویش حاکم می‌شود.

وی اضافه کرد: مولانا نه تنها انسان را بر مهارت تصمیم‌گیری تحریض می‌کند، بلکه بر عنصر «حزم» یا دوراندیشی توأم با احتیاط در تصمیم و سنجیدن همه جوانب کار هم بسیار تأکید دارد و در تعریف و بیان مفهوم حقیقی «حزم» می‌گوید: «حزم چه بود در دو تدبیر احتیاط/ از دو آن گیری که دور است از خباط/ حزم آن باشد که برگیری تو آب/ تا رهی از ترس و باشی بر صواب/ گر بود در راه آب، این را بریز/ ور نباشد وای بر مرد ستیز/ ای خلیفه‌زادگان دادی کنید/ حزم بهر روز میعادی کنید/ دایماً صیاد ریزد دانه‌ها/ دانه پیدا باشد و پنهان دغا/ هر کجا دانه بدیدی الحذر/ تا نبندد دام بر تو بال و پر/ زآنکه مرغی کاو بترک دانه کرد/ دانه از صحرای بی‌تزویر خورد/ هم بدان قانع شد و از دام جست/ هیچ دامی پر و بالش را نبست».

دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم‌آباد بیان کرد: به‌ زعم مولوی همچنان که مرغی به هوای دانه، در دام صیادان گرفتار می‌آید، گاه هوای نفس، انسان را به ترک حزم وادار می‌کند؛ اگر آن مرغ، روی از دانه برتابد و به صحرا رو نهد، بی‌شک به آزادی خواهد رسید و در این رابطه می‌گوید: «هر که او را مقتدا سازد برست/ در مقام امن و آزادی نشست/ حزم از او راضی، او راضی ز حزم/ این چنین کن گر کنی تدبیر و عزم»؛ بنابراین ما باید از حرص‌آوری، نسیان و تردید خود بکاهیم.

وی اظهار کرد: مولوی در تفسیر آیه ۶۴ سوره اسراء «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا» می‌گوید: وقتی شما با اجتهاد تمام عزم دین می‌کنید شیطان در درون شما را از فقر و انزوا بیم می‌دهد. لذا، انسان با القائات شیطانی از یقین به ضلالت پناه می‌برد. البته سبب این گمراهی، ضعف نفسانی انسان‌هاست که همواره او را به پرتگاه سقوط می‌کشاند.

فتح‌الهی با بیان اینکه از نگاه مولانا مشورت لازمه تصمیم‌گیری است، تصریح کرد: مولانا مشاوره را از اصول زندگی جمعی دانسته و هم‌اندیشی عقلا را موجب پیشبرد اهداف زندگی اجتماعی می‌داند. وی مشورت کردن با عاقلان و استفاده بردن از رأی و تدبیر صاحب‌نظران و خبرگان را لازمه تصمیم‌گیری می‌داند و در این رابطه می‌گوید: «مشورت را زنده‌ای باید نکو/ که ترا زنده کند آن زنده کو».

وی افزود: مولوی معتقد است کسی که کارهای خود را با مشورت دیگران انجام دهد هرگز نادم و پشیمان نمی‌شود و در این رابطه می‌گوید: «گرچه یک مو بُد گنه کو جسته بود/ لیک آن مو در دو دیده رسته بود/ بود آدم دیده‌ نور قدیم/ موی در دیده بود کوه عظیم/ گر در آن آدم بکردی مشورت/ در پشیمانی نگفتی معذرت/ زانک با عقلی چو عقلی جفت شد/ مانع بد فعلی و بد گفت شد/ عقل با عقل دوتا شود/ نور افزون گشت و ره پیدا شود».

دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم‌آباد در خاتمه یادآور شد: مولوی در جای‌جای مثنوی بر مشورت با یاران نیک، مهرانگیز و گروه عاقلان و صالحان تأکید بسیار دارد و بر آن است که مشورت با نااهلان و نابخردان باعث تشویش خاطر و سردرگمی انسان می‌شود و در این رابطه می‌گوید: «نفس با نفس دگر چون یار شد/ عقل جزوی عاطل و بیکار شد/ مشورت با نفس خود گر می‌کنی/ هرچه گوید کن خلاف آن دنی/ مشورت با نفس خویش اندر فعال/ هرچه گوید عکس آن باشد کمال».

منبع: ايسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *