اخبار 27

موزه‌ها چطور به مناطق سیل‌زده کمک کنند؟

موزه‌ها چطور به مناطق سیل‌زده کمک کنند؟
مفرغ لرستان در موزه رضا عباسی

یک موزه‌دار معتقد است، با روش فرهنگی هم می‌توان به مردم سیل‌زده کشور کمک کرد. وقتی مخاطب موزه، با هر کدام از آثار موزه‌ای متعلق به مناطق سیل‌زده و تمدن آن‌ها آشنا شود، خود تلنگری برای ‌توجه و کمک به مناطق سیل‌زده است.

محمد حکمت، دانشجو دکتری موزه‌شناسی در مؤسسه موزه ملی هند و رئیس سابق موزه گرافیک، در گفت‌وگو با ایسنا، این ایده را مطرح می‌کند و می‌گوید: تمام نهادهایی که به نحوی مستقیم با مردم در ارتباط هستند به ویژه موزه‌ها می‌توانند در محدوده فعالیت خود به مناطق سیل‌زده کمک کنند، ارائه‌ی نشانه یا توضیحی کنار آثار موزه‌ای در هر موزه مرتبط با مناطق سیل‌زده حتی به صورت موقت علاوه بر آشنا کردن مردم با تمدن هر کدام از شهرها، آن‌ها را به سمت کمک بیشتر به آن شهرها می‌کشاند.

او با بیان این‌که از نظر تاریخی ماهیت موزه، هویت و پدیده‌ای را به اسم موزه شکل می‌دهد، که برگرفته از گردآوری آثار تاریخی است، اظهار می‌کند: گردآوری آثار تاریخی به عنوان بخشی از ماهیت و هویت موزه‌، همیشه در موزه‌ها بوده است، به همین دلیل اکثر موزه‌شناسان و محققان می‌گویند یکی از کارکردهای اصلی موزه ارتباط و پیوند با خاستگاهِ مجموعه‌ها یعنی منطقه‌ای است که آثار تاریخی از آن‌جا وارد می‌شود.

خاستگاه اثر با جهان موزه‌ای آثار پیوند محکمی دارد

وی فرش‌های تاریخی به نمایش درآمده در موزه فرش را نمونه‌ای از این توضیح می‌داند و می‌گوید: وقتی درباره یک فرش صحبت می‌کنیم نمی‌توانیم آن بخش از جهانِ فرش که به نقشه‌خوانی، رنگرزی و ایجاد تاروپود آن مربوط می‌شود را نادیده بگیریم، چون این بخش از آن شیء با جهان شیء و خاستگاهش ارتباط دارد، بنابراین خاستگاه جهان موزه‌ای بخشی از دنیای آن است که باید با آن در ارتباط باشند.

او «جام شوش» را یک نمونه دیگر از این مثال‌ها می‌داند و بیان می‌کند: در زمان معرفی این اثر اگر از خاستگاه این جام یعنی شوش صحبت نکنیم، آن شیء چطور ارزشمند شناخته می‌شود، شیء باید در ارتباط و پیوند با خاستگاه خود باشد، ارتباطی که منشور اخلاقی موزها در ایکوم نیز هر سال آن را روزآمد می‌کند، یعنی موزه‌ها باید با خاستگاه خود ارتباط تنگاتنگ بگیرند.

این موزه‌دار با تاکید بر این‌که باید برای همه آثار موزه‌ای بتوانیم پیوند ارتباطی اشیا با محدوده‌ای که امروز در شرایط بحران هستند، را پیدا کنیم، ادامه می‌دهد: مفرغ‌های لرستان در موزه ملی ایران یا فرش‌های ترکمن، بختیاری و لری در موزه ملی فرش هر کدام یک دید متفاوت از فرهنگ غنی این مناطق با آن شهرها و نقاط تاریخی‌شان به مخاطبان موزه‌ای ارائه می‌دهند، به همین دلیل هر کدام از موزه‌ها باید بر اساس آثار موزه‌ای خود یک نگاه خاص داشته باشند.

باید مخاطبان موزه‌ای را آگاه کنیم که محیط هر کدام از آثار کجاست

حکمت، تجلی این ایده در هر موزه را نیازمند روش آگاه کردن مخاطب می‌داند و ادامه می‌دهد: باید مخاطب موزه‌ای را آگاه کنیم که این مفرغ از سرزمینی به دست آمده که امروز آن درگیر سیل است، که این اتفاق دو منفعت را همراه با خود دارد.

به گفته‌ی وی، از طریق این روایت مخاطب با محتوا و خاستگاه آن شیء آشنا می‌شود، یعنی این شیء صرفاً به صورت یک جسم منفعل در موزه دیده نمی‌شود، بلکه مخاطب متوجه می‌شود که هر شیء مناسباتی داشته که بخش عمده‌ی آن به محیط اصلی خود برمی‌گردد، همچنین با این روش، زندگی به موزه‌ها وارد می‌شود، بنابراین یک شیء دو هزار ساله با این روایت به زندگی برمی‌گردد و به این صورت برای مردم توضیح می‌دهیم که این اثر تاریخی میراثِ سرزمینی است که امروز درگیر سیل است.

این دانشجوی دکترای موزه‌شناسی در مؤسسه موزه ملی هند با تاکید بر این‌که در این کار، فقط بخش‌های باستان‌شناسی یا مردم‌شناسی صرف درگیر نیستند، اضافه می‌کند: باید روایتی تدوین شود تا از آن روایت یک فرآیند مخاطب شناسی ایجاد شود.

او با تاکید بر لزوم آگاهی‌رسانی موزه‌ها به خصوص موزه ملی ایران در هر دو بخش ایران باستان و دوران اسلامی و تهیه‌ی یک روایت از آن‌ها، ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم موزه‌ها به مردم آسیب‌دیده از سیل و شهرهای سیل‌زده کمک کنند، باید نخست موزه آگاهی‌رسانی کرده و مردم را آگاه کنند که این مناطق اصالتاً میراث‌دار کدام آثار تاریخی بوده‌اند، یعنی از این طریق نگاهی نیز به محیط خواهیم داشت.

حکمت با تاکید بر امکان کمک‌رسانی غیرمستقیم موزه‌ها به مناطق سیل‌زده اشاره می‌کند: این اقدام یک نوع تلنگر زدن به مخاطب است، یعنی این سرزمین چه میراث و چه تاریخی داشته است.

موزه‌ها مدیون مناطق سیل‌زده‌اند

رئیس سابق موزه گرافیک اما از سوی دیگر موزه‌ها را مدیون بخش‌های زیادی از مناطق سیل‌زده می‌داند و تاکید می‌کند: سازمان میراث فرهنگی و دیگر دستگاه‌های فرهنگی با بخشِ زیادی از آثار تاریخی آن مناطق، توانسته‌اند کارهای فرهنگی خود را جلو ببرند.

او برگزاری نوروزگاه‌ها در مناطق مختلف شهرها به خصوص تهران توسط مدیریت شهری را نمونه‌ای از این کارهای فرهنگی می‌داند که در هر کدام از آن پایلوت‌ها نمایش رقص اقوام ایرانی مردم را به خود جذب می‌کند و می‌گوید: بهتر است از همین طریق نیز به مناطق آسیب دیده کمک کرد.

این موزه‌دار این کار را یک معامله فرهنگی دو طرفه و پایاپای و حتی یک کنش فرهنگی معرفی می‌کند که باعث می‌شود این هویت ملی شکل بگیرد و می‌گوید: براساس دوستی اقوام و محبتی که بین افراد مختلف در جامعه شکل گرفته، هویت ایرانی نیز شکل گرفته است، بنابراین موزه‌ها نیز باید خود را وارد فرآیند کمک‌رسانی کنند، هر چند با توجه به آثار تاریخی که در خود نمایش می‌دهند، این یعنی کارکرد موزه‌ای هر موزه.

ایجاد کمپینی از سوی موزه‌داران برای کمک به سیل‌زدگان

وی همچنین مردم سیل‌زده کشور در روزهای گذشته را به نوعی میراث‌داران واقعی فرهنگ و هنر ایران می‌داند و می‌گوید: پیشنهاد می‌کنم با شعار «سیل‌زدگان، میراث‌داران فرهنگ و هنر ایران»، یک کمپین فرهنگی در موزه‌ها و مراکز فرهنگی هنری کشور برای کمک به مردم سیل‌زده ایجاد شود.

حکمت معتقد است: مهمترین کارکرد موزه آگاه سازی جامعه درباره تجربه زیستِ انسان و درس‌های زندگی است. بی‌شک چراغ موزه‌ها به کمکِ دستِ صنعتگران و هنرمندان ایرانی روشن مانده است. اگر آثار غار «هوتو» در بهشهر، «کلماکره» در لرستان یا آثار محوطه‌های تاریخی «خوزستان» نبود، چه برای بازنمایی در موزه‌ها داشتیم؟ اگر رقص اقوام ایرانی نبود چگونه جشن نوروزگاه سالانه برگزار می‌شدند؟ اگر فرش ترکمن، لری و بختیاری نبود، چه حرفی برای گفتن در موزه‌ها می‌ماند؟

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *