نه به روز جهانی اهمیت میدهیم و نه میگذاریم به آن بپردازند
رضی هیرمندی وضعیت ادبیات و کتاب کودک را چندان امیدبخش نمیداند و معتقد است ما برای روزهای جهانی نه اهمیتی میدهیم و نه جایی گذاشتهایم که دیگران به آنها بپردازند.
به گزارش ایسنا، چهاردهم فروردین – دوم آوریل – برابر با زادروز هانس کریستین اندرسن، نویسنده دانمارکی و خالق آثار داستانی کودک و نوجوان به عنوان «روز جهانی کتاب کودک» نامگذاری شده است.
هدف از نامگذاری و بزرگداشت «روز جهانی کتاب کودک»، گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان کشورهای مختلف جهان به منظور دستیابی به صلح و تفاهم جهانی، رشد و شکوفایی ادبیات کودکان و نوجوانان و آشنایی نسل جوان با فرهنگ ملتها عنوان شده است.
از سال ۱۳۴۹ این روز در ایران به رسمیت شناخته شد و وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۳۵۰ روز ۱۴ فروردین هر سال را روز جهانی کتاب کودک در ایران اعلام کرد. دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان IBBY در سال ۱۹۵۳ در کشور سوئیس تاسیس شد. یکی از فعالیتهای مستمر این دفتر برپایی «روز جهانی کتاب کودک» است.
اما بهنظر میرسد این روز در ایران در سایه تعطیلات نوروزی قرار گرفته و توجه چندانی به آن نمیشود،
رضی هیرمندی در گفتوگو با ایسنا درباره روز جهانی کتاب کودک و تاثیرگذاری مناسبتهای اینچنینی بر وضعیت کتاب کودک کشورمان، اظهار کرد: در گسترش ایدههای نامگذاری این روزها، دو نکته وجود دارد؛ یکی اینکه مسوولان رسمی یک کشور چقدر این روزها را جدی بگیرند و محتوای این روزها برای آنها مهم باشد. متاسفانه مسوولان ما دید خوبی نسبت به مناسبتها و روزهای جهانی ندارند، روز جهانی کتاب کودک یا روز جهانی کودک هم از این ماجرا مستثنا نیست. معمولاً مسوولان این روزها را مربوط به غربیها میدانند که بیشتر حالت تبلیغ و مُد دارد و جدی گرفته نمیشود.
او گفت: مساله دیگر این است که نهادهای غیردولتی و تشکلهای مردم نهاد در کشور ما پا نگرفتهاند، در واقع شرایطی فراهم نبوده که آنها بتوانند جاهای خالی را پر کنند. ما برای روزهای جهانی نه اهمیتی میدهیم و نه جایی گذاشتیم که دیگران به آنها بپردازند.
این نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان خاطرنشان کرد: باید بگویم در کشورم نه تنها مناسبتهایی چون روز ملی ادبیات کودک و روز جهانی کتاب کودک جدی گرفته نمیشوند، بلکه برای خود کودک هم اهمیت زیادی قائل نیستیم. کودک برای ما کسی است که در نهایت به فکر سلامتی جسمیاش باشیم، بعد او را به مدرسه و دانشگاه بفرستیم تا آموزشی ببیند اما مساله تربیت انسانی که با هنر و ادبیات سرکار داشته باشد، در دستور کار ما قرار ندارد.
او درباره وضعیت کتاب کودک در کشورمان نیز گفت: امیدبخشترین نکته درباره کودکان، فضای مجازی است. خوشبختانه این فضا کمک زیادی به کودکان و نوجوانان کرده است. ما در فضای حقیقی میبینیم تشکلهای مردم نهاد چون شورای کتاب کودک، موسسه پژوهشی ادبیات کودک و نوجوان و … میخواهند جاهای خالی را که وجود دارد، پر کنند اما در سطح جامعه زمینهای برایشان وجود ندارد؛ بنابراین آنها به فضای مجازی نقل مکان کردهاند. میتوان گفت فضای مجازی تکیهگاه نویدبخشی برای ادبیات کودک ماست، در این فضا قصه، داستان و آموزش هنر وجود دارد. کسانی که دل در گرو ادبیات کودک دارند در این فضا یکدیگر را پیدا کرده و از آن استفاده میکنند. اینها امیدبخش است. اما در صحنه بیرون از فضای مجازی، فضا را خیلی امیدبخش نمیدانم.
هیرمندی سپس بیان کرد: چه امیدی به ادبیات کودک میتوانیم داشته باشیم در حالی که کتابها و ترجمههای ما جز موارد استثنایی، با تیراژ پانصد نسخه منتشر میشود؟ تا زمانی که تیراژ ما پانصد نسخهای است، تمام پرسشها درباره وضعیت کتاب کودک روشن است. چه چیز را میتوان تحلیل و بررسی کرد؟ آمار چه چیز را بدهیم؟ زمانی که تیراژ در کشور هشتاد و پنج میلیون نفری پانصد نسخه است. به قدری مسئله روشن است که نیاز به تحلیل دیگری نیست. ما هنوز نمیتوانیم به ناشران امکانات بدهیم و فضای مدارس را طوری بستهایم که کتاب غیردرسی حق ورود به مدرسه را ندارند، چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم؟
او در ادامه با آوردن مثالی گفت: یکی از ناشران من با تلاش زیاد، لیستی از کتابها را به آموزش و پرورش ارائه داده بود، فقط در تهران چند کتاب مُهر تایید خورد که اینها را میتوانید در مدرسه به نمایش بگذارید. کتابم را با تیراژ سههزار و پانصد نسخه چاپ کرد که در مدت کمتر از سه ماه کتابها تمام شد. مسئله کاملا روشن است، اگر راه را باز کنیم و سختگیری نداشته باشیم و بگوییم ادبیات حق ورود به مدارس را دارد، ادبیاتی که مسوولان آن را تایید میکنند، خوب و بد نکنیم، سوا نکنیم، خودی و ناخودی نکنیم، کتاب را آزاد بگذاریم آنوقت خواهیم دید، بچهها با هزینه خودشان کتاب میخرند، بعد از آن میتوانیم از آموزش و پرورش متوقع باشیم که با بخشی از بودجهشان کتاب برای بچهها کتاب بخرند. اوضاع روشن است البته تیرگیاش.
این مترجم تاکید کرد: برای کتاب کودک در کشور ما نه تنها تسهیلاتی قائل نمیشوند بلکه از روی ناآگاهی راه را بر اندیشهورزی و آشنایی بچهها با ادبیات بستهاند، امیدوارم این تنگناها از بین برود و راه باز شود.
او درباره اینکه تا زمانی که این مشکلات برای کتابهای کودک وجود دارد، صحبت از روزهای جهانی در حد شعار باقی نمیماند، گفت: برای عده معدودی که مسائل را در سطح وسیعتری از شهر و کشورشان میبینند، شو نیست، آنها در حد خودشان برای این روزها تلاش میکنند؛ مثلا روز جهانی کتاب کودک برای شورای کتاب کودک کاملا جدی است و نمایش نیست، برای موسسه پژوهشی ادبیات کودک شو نیست یا ما در گروههای مجازی درباره این روز صحبت میکنیم، در واقع فانوس را برای بچههای مملکت روشن نگه میداریم. اما این روز برای کسانی که فقط به آمارها و ارقام و سیاستهای رسمی وابسته هستند، شو که هیچ حتی برایشان مطرح نیست و این روز را کتمان میکنند. دو دهه است این شعار وجود دارد، جهانی بیندیش و محلی عمل کن، کسانی که این فکر را دارند، دلشان در گرو مردم و کشورشان است. نمیشود با محدودنگری به بچههامان نفعی برسانیم.
هیرمندی ادامه داد: به مساله کرونا نگاه کنید، مردم جهان کسانی که اهل سیاست نبودند به این نتیجه رسیدهاند که همه ما در یک قایق نشستهایم و همه به این نتیجه رسیدهاند که کشورها نمیتوانند تنهایی در مقابل کرونا پیروز شوند. کرونا در چین سر برآورد و سرکوب شد اما چین تا کی میتواند دور خود دیوار بکشد، چین باید به کشورهای دیگر کمک کند تا در مقابل این ویروس مقابله کنند. ما باید جهانی فکر کنیم، نمیتوانیم بگوییم ما فقط بچههای ایران هستیم، ما بچههای جهان هستیم.
او در پایان خاطرنشان کرد: روزهای جهانی، شو و شعار نیستند، باید به اینها اهمیت دهیم و به بچهها آموزش بدهیم که به جهان و ادبیات جهان نگاه کنند، ما نمیتوانیم بگوییم خودمان ادبیات تولید میکنیم و خودمان مصرف میکنیم. نمیشود دریچهها را بست و دچار تنگی نفس نشد.
منبع:ایسنا