اخبار 31 هاشمی؛ زایش و زدایش یک اسطوره 7 دسامبر مرگ در استخر گویی عامل شباهت شده تا هاشمی علاوه بر «سردار سازندگی» بودن، اینبار به عنوان امیرکبیر ایرانِ کنونی معرفی گردد و پس از آن نیز پدر پارهای از تکنولوژیهای روز از جمله موشک، مترو و سد؛ اما چرا پس از گذشت دو سال از مرگ وی همچنان هواخواهان به دنبال معرفی هاشمی اسوه و نمونه هستند و این کنشها چه عواقبی به همراه خواهد داشت؟ سیاستمداری مانند هاشمی در طول تاریخ جمهوری اسلامی بسیار کم دیده شده است؛ فردی که از ابتدای انقلاب در راس امور قرار داشته باشد، گرفتار تندباد عزلت نشده باشد و حتی تا پایان عمر نیز سایهای سنگین بر تحولات سیاسیِ روز ایران بیاندازد. اما علاوه بر این پایداری قابل توجه هاشمی در سپهر سیاسی ایران، دیگر موضوعی که وی را به شخصیتی برجسته تبدیل میکند، روایتهای گوناگون از وی در تاریخ شفاهی ایران است؛ به نحوی که گویی دو هاشمی کاملا متفاوت در این جهان وجود داشته است. مسئلهای که شناخت هاشمی و به طبع شناخت حقایق زیرین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را بسیار سخت میکند. ویژگیِ اول مرحوم هاشمی هدف این نوشتار نخواهد بود اما لاجرم به آن اشاره خواهیم کرد. از سویی ویژگی دوم، مسئلهای است که خاصه هاشمی نیست و برای کسری از اهالی سیاست ایران پیش آمده؛ فضایی که گویی تنها دو قطب خیر و شر وجود دارد و منتها الیه پارهخط خیر- شر تنها در روشنا قرار دارد اما مابقی در حالتی «کدر» به سر میبرد. ویژگی «کدربودگی» و این دوقطبی خیر- شر، فراهم ساختن منازعاتی پایانناپذیر میان طرفداران دو روایت از یک سیاستمدار است؛ منازعاتی که نمونه بارز آن میان طرفداران مصدق و آیتالله کاشانی از کودتای 28 مرداد به این سو شکل گرفته است و هر چه میگذرد، گویی از توانایی مورخان برای دستیافتن به یک روایت همهگیر کاسته میشود. از سویی دیگر همچنان منازعه پهلوی- جمهوری اسلامی نیز در جامعه پابرجاست؛ چنان که پس از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، این نیاز همچنان وجود دارد که از فساد و اوضاع نابهسامان کشور در دوران زمامداری شاه گفته شود. در این بین همانطور که ذکر شد شخصیت آیتالله هاشمی در دوران معاصر از بیشترین روایات و تعابیر مختلف و حتی متناقض برخوردار است. شخصیت «کدربوده» هاشمی به نحوی است که القاب وی از «سردار سازندگی» آغاز میشود و به «عالیجناب سرخپوش» میرسد. او نقشی موثر در به مقام رهبری رسیدن حضرت آیتالله خامنهای دارد و از سویی با گریستن مقابل امام، اجازه استیضاح بنیصدر را کسب میکند. مرحوم هاشمی از سویی به عنوان مدافع آرا و صدای مردم شناخته میشود و از سویی دیگر حکم به دستگیری امضاکنندگان نامه معروف 90 امضایی میدهد، همه اینها زمینهای را فراهم کرده تا هر جریانی برداشتهای متفاوت متنایب با سلایق و علایق خود نسبت به شخصیت آیتالله هاشمی داشته باشد. برای فهم چگونگی تعدد این روایات بایستی گریزی به ویژگی ابتدایی هاشمی اشاره کرد. هاشمی پس از رحلت امام خمینی(ره) به سبب جایگاه ممتاز دوران ابتدایی انقلاب و نقش کلیدی در دوران گذار رهبری به حضرت آیتالله خامنهای و همچنین صُلببودن حلقه ابتدایی حاکمیت، به یکی از وزنههای اصلی جمهوری اسلامی در دوران نوین خویش بدل شد. از سویی دیگر، با توجه به خصلت جریانسازی آیتالله هاشمی، متناسب با مقتضیات روز وی چرخشها و تغییراتی در سیاستها و خطمشیهای خویش ایجاد مینمود. بدین سان عدهای به سبب منافع جدید ایجاد شده گِرد وی آمده و عدهای نیز به سبب خروج وی از اردوگاه جریان سابق، سر عناد و دشمنی با او پیدا میکردند. بدین سان با توجه به آنکه اندیشه نوین توسط چهرههای نوین ارائه نمیشد، خواه و ناخواه روایات متفاوتی از هاشمی به وجود میآمد. به طور مثال هاشمیِ دهه 60 بر عدالت اجتماعی تکیه بیشتری داشت و هاشمیِ دهه 70 بر آزادی اقتصادی و سازندگی. از سویی دیگر، روایات پیچیده از هاشمی، با تلفیق نبرد خیر- شر ایجاد شده به سبب این تغییرات نظری و جریانساز، هاشمی را به سرزمین «کدربودگی» میکشاند. بدین ترتیب، گروهی به سبب ادامه مسیر هاشمی و جلوگیری از مرگ زودهنگام اندیشههای جدید وی به بزرگنمایی هاشمی و نکات مثبت وی پرداختند و جناح مقابل نیز بنا به دفع حرکات جدید، بدنام ساختن هاشمی خارجشده و ادامه حیات جریان متبوع به مقابله مثل و پررنگکردن نکات منفی هاشمی پرداختند. هاشمی آغازگر راه پر پیچ و خم توسعه و پیشرفت در ایران بود و این مسئله از محاسن بزرگ اوست اما نه چنان سردار سازندگی بود که هوادارانش میگویند؛ چرا که تورم پنجاه درصدی دهه هفتاد، رشدهای اقتصادی منفی و واگذاری اموال دولتی به شیوههای نادرست که گویی نطفه اولیه شخصیسازی از آن دوران آغاز شده، نمود آن نیست. از سوی دیگر فضای بسته فرهنگی در پایان ریاست جمهوری رفسنجانی در حدی بود که خاتمی توانست با تاکید بر توسعه فضای فرهنگی و آزادیهای عمومی رای مردم را به سوی خود جلب کند. اما با وجود روشن بودن بخشی از تاریخ معاصر و کارنامه هاشمی، وابستگی تنگاتنگ گروههای هوادار هاشمی به شخصیت وی، سبب شده که همچنان پس از مرگ او به کدرسازی این شخصیت تاریخی بپردازند. مسئلهای پس از دو سال فوت وی با شدت بیشتری پیگیری میشود و از سویی دیگر گروههای مختلف نیز به مقابله میپردازند. «امیرکبیر» نامیدن هاشمی و اضافه کردن القابی نظیر «پدر موشکی» و «پدر هستهای» به هاشمی پس از مدت مدیدی از فوت وی، مسئلهای است بایستی به عواقب آن پرداخت و پیامدهای آن را روشن ساخت. رفتارهایی که چندان بوی واقعنگاری نمیدهد و بیشتر به دنبال گشودن گرههای جدید و مصادرهسازی دستاوردهای روی زمینمانده است. در جبهه مقابل، به نوعی تحریف تاریخ در جهت مقتضیات روز، به مثابه تنها جویبار باقیمانده جهت ادامه حیات است و این حربه بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. چه روزگاری که تاریخ ترور آیت را یک ماه به عقب انداختند و از آن داستانسرایی کردند و چه سفر آیتالله منتظری به پاریس در واپسین روزهای مانده به انقلاب را تماماً از یاد بردهاند. اما جبهه هواداران هاشمی اگر به سان گروه مقابل عمل کنند، حاصل آن تنها بتکدهای از سیاسیون است که در قامت خیر و شر به مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند؛ و طرفین مجبور به ستایش بت متبوع و تبر برکشیدن جهت تخریب بت مقابل همان شخصیت میشوند. مسئلهای که بیش از هر مورد دیگری بر وقایعنگاری علمی سایه میاندازد؛ چرا که در صحت و سقم روایات تردید بسیاری وجود دارد و راوی بنا به سخنان دیگری که مغرضانه یا غیرمغرضانه بیان گشته پاسخ میدهد و در این بین هدف اصلی، بیان روایت اصلی و صحیح نیست بلکه پاسخی در پی حملهای بوده است. علاوه بر این، کار تاریخپژوهان معاصر نیز برای ایجاد فضای مناسب گفتوگو و مبادله اطلاعات نیز بسیار سخت است؛ آنان همانند بتشکنانی بیطرف پا به بتکده سیاست ایران میگذارند و تندیس یکپارچه خیر و شر را از بین میبرند اما چونان که دو طرف منازعه عوایدی از این کنش نداشته و در خسرانزدگی مشترکاند؛ در یک جبهه به مورخان حمله میکنند و اینچنین مانع از روایت دقیق از وقایع و شخصیتها میشوند. از سویی دیگر، بایستی توجه کرد که با پا گذاشتن به دوران پسامدرن، زمان مرگ فراروایتها رسیده است. جایی که دیگر جامعه و اعضای آن تمایل چندانی به کیش شخصیتی و هواخواهی مداوم از یک فرد و تفکر خاص ندارد دیگر نمیتوان جهان را به دودسته تقسیم کرد. فضای اندیشهای فعلی جهان چنان است که از قطبیدگی فاصله گرفته و بیشتر به سان یک جریان آب، شناور و سیّال است. حال در این فضا که اندک اندک به ایران نیز سرایت کرده و بر آن چیرگی یافته، دم زدن از کیشهای شخصیتی محکوم به شکستی تلخ است و نمونه بارز آن خود مرحوم هاشمی است. به طور مصداق بایستی به فعالیت مطبوعاتی و رسانهای هواداران هاشمی اشاره کرد که با تمرکز روی واژه «آیتالله» بنا به مقاصدی خاص، ردیفی از لطایف و حکایات با کلیدواژه مزبور ساختهاند و نتیجه عکس دریافتهاند. موارد دیگری نیز در دست است و اشاره به آن در این مقال نمیگنجد؛ اما به طور اجمالی، فضای جامعه دیگر کشش مرزبندیهای گذشته را ندارد و خطابههای پرشور و توخالی از واقعیت بنا به اطلاعات گسترده و برخط امروز، بیشتر نفرت بهجای حُب به بار میآورد. بنابراین ساخت فرا روایت و حتی روایت در روزگار کنونی ره به جایی نخواهد برد و آن بتکده نیز اندک اندک به خرابهای بدل خواهد شد، هرچند با اندک مردهریگِ شومی به نام کدربودگی تاریخی. آنچه از رد و بدل شدن گفتوگوهای میان آقای موسوی خوئینیها و مرعشی، که در دی ماه سال گذشته در آستانه دو سالگی در گذشت هاشمی مباحث جدیدی پیرامون آن مرحوم ایجاد کرد، بر میآید آن است که چندان تلاشی برای نگارش تاریخ معاصر صورت نگرفته و بیشتر از هر چیزی به ذهنیات افراد وابسته است؛ چرا که فرد میتواند با ارائه یک روایت جانبدارانه آشفتگی بارزی را به سپهر سیاسی کشور بکشاند و از سوی دیگر هیچ روایت متقنی وجود ندارد که بتوان به آن استناد کرد و بایستی به شخصِ در قیدِ حیاتِ دیگری دست یازید. چنین است که بایستی نگران نسلهای آینده بود؛ چرا که ممکن است در فضایی به مراتب بدتر از ما در میان روایات متعدد و متناقض سردرگم باشند. یادداشت از علیرضا میردیده، خبرنگار ایسنا-منطقه خراسان Continue Reading Previous: لزوم صدور هنر و فرهنگ ایرانی-اسلامی به جهان در گام دوم انقلابNext: به كودكان كار و خياباني كمك نقدي نكنيد! دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Related Stories اخبار 31 آغاز طرح ملی هر دانش آموز یک تبلت برای دانش آموزان فاقد تلفن همراه در کهگیلویه و بویراحمد 7 دسامبر اخبار 31 خراسان شمالی، استان پیشگام در اجرای طرح پدافند غیرعامل 7 دسامبر اخبار 31 ارتش لبنان یک شهروند که وارد اراضی اشغالی شده بود، تحویل گرفت 7 دسامبر