تاریخ انتشار : دوشنبه 6 دسامبر 2021 - 18:20
کد خبر : 148751

وقتی مترجم خیانت می‌کند

وقتی مترجم خیانت می‌کند

احمد پوری می‌گوید: اگر مترجم تحت تاثیر شعر قرار نگرفته باشد و آن را ترجمه کند، خیانت کرده است، چرا که حس درونی شعر را منتقل نساخته و تنها کلماتی فاخر تحویل زبان مقصد خواهد داد. به گزارش ایسنا، این مترجم در همایش «زبان و چالش‌های ترجمه» که در محل تالار دکتر حائری دانشکده ادبیات

وقتی مترجم خیانت می‌کند

احمد پوری می‌گوید: اگر مترجم تحت تاثیر شعر قرار نگرفته باشد و آن را ترجمه کند، خیانت کرده است، چرا که حس درونی شعر را منتقل نساخته و تنها کلماتی فاخر تحویل زبان مقصد خواهد داد.

به گزارش ایسنا، این مترجم در همایش «زبان و چالش‌های ترجمه» که در محل تالار دکتر حائری دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، بیان کرد: خوشحالی خویش را به سبب حضور در جمع شما ابراز می‌کنم. استادان این دانشکده کارهای ارزشمندی می‌کنند همچون انتشار نشریه مترجم، که بسیار کار بزرگ و سترگی است.

او ادامه داد: یک داستان قدیمی وجود دارد که می‌گویند شعر قابل ترجمه نیست. در بسیاری از گفت‌وگوها از من پرسیده می‌شود که آیا شعر قابل ترجمه است؟ و این پرسش از من در خود یک تناقض دارد. من وقتی شعر ترجمه می‌کنم به این معناست که در نتیجه شعر قابل ترجمه شدن است.

پوری اظهار کرد: پاسخ من به این سوال آن است که هر شعری قابلیت ترجمه شدن را دارا نیست. برخی از اشعار را می‌توان ترجمه کرد و در پاره‌ای از موارد این مسئله ممکن نیست. من معتقدم که در مسئله ترجمه شعر، یک چراغ راهنمایی ترجمه با سه رنگ وجود دارد؛ شعرهای مرتبط با چراغ قرمز را نبایستی ترجمه کرد.

این مترجم افزود: آیا می‌توان برخی از بازی‌های زبانی را که حافظ در شعر خود از آن سود می‌جوید، در زبان مقصد نیز پدیدار ساخت؟ بخش اعظم زیبایی یک بیت، به بازی شاعر با کلمات است و با ترجمه این ویژگی درخشان شعر از بین خواهد رفت. یا در دیگر اشعار، شاعر از روی عمد با تغییر ساختار نحو، زیبایی خاصی ایجاد کرده است. آیا می‌توان این قبیل اشعار را به زبان دیگری ترجمه کرد؟ برخی از اشعار مولوی چنین‌اند، در حقیقت شعر نبوده‌اند و برای رقص سماع و موسیقی بیان شده‌اند.

او ادامه داد: در چراغ قرمز، مسئله اصلی ویژه بودن واژگان در هر زبان است. در هر زبانی یک‌سری واژگان ویژه وجود دارد که نمی‌توان مشابه آن‌ها را در زبان‌های دیگر یافت و برای ترجمه این واژگان دچار مشکل می‌شویم. اگر بخواهیم تنها موضوع شعر را ترجمه کنیم، کاری صورت نگرفته و تنها یک بخش از شعر منتقل شده است. در زبان انگلیسی نیز این مسئله وجود دارد. برخی اشعار در زبان انگلیسی وجود دارد که حسرت بر دل مترجم می‌گذارد.

پوری تصریح کرد: اولین مانعی که ما را در پشت چراغ قرمز ترجمه نگه می‌دارد، واژگان و بازی‌های زبانی است. مسئله دیگر، ارجاعات فرهنگی عامه زبانِ مبدا است. برای ترجمه اشعاری که در دل این فرهنگ وجود دارد، بایستی ابتدا به تبیین فرهنگ مبدا موجود در شعر برای زبان مقصد پرداخت که در چنین وضعیتی، «در یک جرعه سرکشیدن» شعر را ناممکن می‌سازد. بنابراین لذتی که افراد در زبان مبدا از آن شعر می‌برند، در زبان مقصد ممکن نخواهد بود.

این مترجم گفت: مسئله دیگر، موسیقی است. گاهی موسیقی در شعر دست بالایی دارد. لذتی که از این قبیل اشعار به دست می‌آید، ناشی از تکرار واج‌ها و شکل‌گیری یک موسیقی در دل شعر است. اگر نتوان این مسئله را در زبان مقصد انتقال داد، شعر دیگر آن زیبایی زبان مبدا را نخواهد داشت و تنها می‌توان معنای آن را منتقل ساخت.

او همچنین بیان کرد: در پاره‌ای از موارد، شعرهایی وجود دارند که برای ترجمه آن‌ها چالش‌هایی وجود دارد. چالش‌ها دارای دلیل هستند. این دسته از اشعار در قسمت چراغ زرد ترجمه قرار می‌گیرند. در چراغ زرد، هنگام ترجمه صورت شعر تغییر می‌کند اما محتوا و پیام شعر عوض نخواهد شد. به طور مثال، وزن در دو زبان فارسی و انگلیسی متفاوت است و قرار دادن شعر انگلیسی در وزن عروضی فارسی، میان شعر و ترجمه فاصله‌ای ایجاد خواهد کرد.

احمد پوری در ادامه گفت: اما در دسته سبز چراغ راهنمایی ترجمه، قابلیت ترجمه وجود دارد. در چراغ سبز، شعر ترجمه خواهد شد به امید آن‌که نزدیکترین حسی که صاحب زبان مبدا از آن می‌گیرد در زبان مقصد نیز تکرار شود. برخی از اشعار در زبان فارسی در چنین دسته‌ای قرار می‌گیرند و هیچ مانعی برای ترجمه آن‌ها وجود نخواهد داشت.

این مترجم خاطرنشان کرد: در ترجمه شعرهای چراغ سبز، مهم‌ترین مسئله آن است که می‌خواهیم شعر را به شعر ترجمه کنیم. سنت ترجمه شعر در ایران در ابتدا به این صورت بوده که به دنبال ترجمه اشعار موزون بوده‌اند. در چنین حالتی، ردپای زبان مبدا در ترجمه آن از بین می‌رفت. در نسل بعدی ترجمه، تنها به معناکردن اشعار پرداخته می‌شد و با یک متن خشک و بدون حس روبه‌رو می‌شدید.

او افزود: انتقال حس در چراغ سبز جزء پایه‌های ترجمه است. بایستی در ترجمه شعر، احساس موجود در اشعار زبان مبدا منتقل شود. در نسل دوم ترجمه گاهی حتی زبان شاعر تغییر می‌کرد و برای آن‌که به معنای ترجمه‌شده افسون شعر منتقل شود، از کلمات فاخر استفاده می‌شد در حالی که خود شاعر از کلمات فاخر سود نجسته بود.

پوری همچنین متذکر شد: اگر شعر ارگانیک باشد، بایستی از ترجمه آن گذشت. شعر زمانی که ارگانیک باشد، تمامی اجزا به یکدیگر وابسته‌اند و نمی‌توان قسمتی از آن را به کناری نهاد. در شعر ارگانیک اگر یک بخش آن در چراغ قرمز قرار گیرد، نمی‌توان آن را کنار گذاشت و باقی شعر را ترجمه کرد.

این مترجم اظهار کرد: در برخی از متون می‌توان تفاوتی میان شعر و نثر یافت؛ مانند متون علمی که این مسئله وجود دارد. نمی‌توان در ادبیات و رمان تفاوتی میان نثر و شعر دریافت و بدون دریافتن چیستی آن، چگونه می‌توان آن را به درستی ترجمه کرد؟ در حال حاضر قرار بر آن است که در هر جایی متن به صورت پلکانی نوشته شده است، آن را به عنوان شعر در نظر بگیریم.

 

او افزود: کسی در ترجمه شعر قصد ندارد تمامی مقاصد شعر را از زبان مبدا به زبان مقصد منتقل سازد. نمی‌توان این کار را انجام داد و ادعای آن را داشتن نیز اشتباه است. در ترجمه شعر، یک نسبیت حاکم است. در بحث چراغ قرمز ترجمه، حداقلی‌ترین امکان برای انتقال مقاصد شعر ممکن نیست. در هر شعری یک عنصر مسلط وجود دارد و بایستی در ترجمه تلاش کرد که این عنصر منتقل شود اما این به معنی انتقال تمامی مفاهیم شعر نیست.

انتهای پیام

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.