اخبار 19

پایان جنگ همه علیه همه؟

کشورهای توسعه‌یافته و در حال‌ توسعه هریک به شیوه‌ متفاوتی درصدد حفظ اقتدار خویش‌اند و این‌ بار تقدیر این‌گونه رقم خورده است که بازسازی اقتدار دولت‌ها نه در جنگ و کشتار بی‌رحمانه انسان‌ها، بلکه در گرو نجات جان انسان‌های بی‌شماری باشد که پناهگاهی جز دولت‌های خود ندارند.

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «ویروس کرونا به جهان فرمان ایست داده است؛ آن ‌هم جهان پرشتاب کنونی که آدم‌هایش تحمل چند ثانیه منتظر ماندن برای بازشدن ویدئو یا عکسی در فضای مجازی را ندارند و تحمل این وضعیت برای آنان مصداق صبر ایوب است. این توقف و سکون، تجربه حیرت‌انگیز رخدادی است که هرگز آن را پیش‌بینی‌ نکرده بودند. باورشان نمی‌شد کسی بتواند این‌ چنین به کل جهان فرمان ایست بدهد؛ آن ‌هم جهان سرمایه‌داری که هیچ فرمانی را خلاف منافع خود برنمی‌تابد. اما اینک، این جهان در حال زانوزدن است و نگران از آینده پیش‌‌ِ رو. همین نگرانی دولت‌ها را واداشته است تا در پی حفظ اقتدار خویش باشند؛ اقتداری که اگر دیر بجنبند از کفشان خواهد رفت. این نکات در سخنان رؤسای دولت‌های گوناگون قابل رؤیت است. هر کدام از رؤسای دولت‌ها تلاش می‌کنند برمبنای تأکید بر اقتدار خویش سخن بگویند. حسن روحانی درپی آن است نشان بدهد اوضاع در کنترل او است و اگر مردم به وظیفه‌شان عمل کنند، جای نگرانی نیست. ترامپ با بهره‌گیری از استراتژی «کشتی‌کج» مدعی است که ضربه‌های هولناکی برای مردم آمریکا در راه است. او بیش از آن که بخواهد از اقتدار دولت خود بگوید، پرده از قدرت دشمن خویش برمی‌دارد تا هرگونه نتیجه‌ای را به اقتدار دولت خود منتسب کند.

آن چه بیش از هر چیز دولت‌ها را نگران کرده، فروپاشی است؛ فروپاشی این باور که «به دولت ایمان داشته باش!» اگر خرافه‌های سنتی در اذهان انسان‌های شکاک فروپاشیده، به همان نسبت خرافه‌های تازه‌تری در اذهان خرافه‌باوران شکل گرفته است. این نسبت را می‌توان به دولت‌باوران و ناباوران دولت‌ها هم تعمیم داد. اما آن چیزی که دولت‌های سرمایه‌داری را به هراس انداخته، آگاهی است؛ آگاهی از چیزی که در بیرون رخ می‌دهد و نه در درون. آگاهی به این که روزی فراخواهد رسید که دولت‌ها فرومی‌پاشند و جهان بدون ماشین دولت اداره خواهد شد. وقتی میل به بقا بر فراز امیال دیگر در پرواز است و دشمن مشترک در روبه‌رو است، مفهوم هابزی «جنگ همه علیه همه» دیگر محل مناقشه خواهد بود و آدمی تکیه‌گاهی جز آدمی نخواهد داشت. این تجربه شگرف تا حدودی اتفاق افتاده است. آیا ادامه وضعیت موجود به تهی‌شدن منابع دولت و جنگ بقا منجر خواهد شد؟ این آزمونی تاریخی است و ادامه جنگ کرونا با آدم‌ها، چهره‌های تازه‌ای از بشریت عیان خواهد کرد.‌ اینک آدمی برای پایداری در هستی خود با تمام توان تلاش می‌کند؛ تلاشی بیش از صیانت نفس. در واقع انسان در این هنگامه در پی افزایش و گسترش نیروی خود است تا بتواند در برابر آن چه امروز حیاتش را به خطر انداخته، مقاومت کند. حتی اگر این مقاومت عقب‌نشینی به سنگرها و خاک‌ریزهای اول (خانه) باشد.

این عقب‌نشینی پیام روشنی برای آیندگان دارد. پیروزی انسان در این جنگ، سیاست ایران و جهان را از منظری دستخوش تغییر خواهد کرد، چه‌بسا از جنگ به‌درآمدگان، دیگر آدم‌های مطیع دیروز نباشند. سرپیچی از میل دولت معنای دیگری خواهد یافت که دیگر نه تمرد است، نه انقلاب و بیش از هر چیز احترام به خود است. احترام به آدمی که سربلند از یک مبارزه با اتکا به همنوعانش بیرون آمده است. چندان دور نیست که این پرسش اساسی در اذهان مردم شکل بگیرد: «چگونه قلیلی از افراد، کثیری از مردمان را به خدمت خویش درمی‌آورند؟»

آنچه ویروس کرونا را بااهمیت جلوه داده، احیای «حس مبارزه‌جویی» است. این مفهوم، مفهوم سترگی است: بازگشت انسان به درک و دریافت مجدد از حس مبارزه‌جویی، این‌ بار از معبری دیگر. آدمی دریافته برای این مبارزه بدون سازمان‌دهی قادر به پیروزی نخواهد بود. این سازماندهی بی‌شباهت به سازماندهی آزادی‌خواهان برای رهایی از سلطه نیست. مگر نه این که برای هر مبارزه‌ای حس مبارزه‌جویی و سازماندهی اهمیت ویژه‌ای دارد؟ آدمی در مواجهه با کرونا این حس‌های گمشده را بازخواهد یافت، شاید پیروزی در برابر این ویروس، به‌ظاهر نمایانگرِ اقتدار دولت‌ها باشد، اما این واقعیت را آشکار می‌کند که در جهانِ سرمایه‌داری دولت‌ها تاکنون جز تثبیت سرمایه و انباشت آن مسئولیت دیگری نداشته‌اند. از این منظر عملکرد دولت چین قابل فهم است.

چین با نظارت و کنترل بیشتر، بیش از آن که دغدغه نجات ملتی بزرگ را داشته باشد که قطعا داشته است، سودای صیانت از ثبات و اقتدار دولت خود را در سر داشته است. دولتی که به کارکردهای ایدئولوژیک واقف است و یقینا برای حفظ اقتدار دولت، تکنولوژی‌های نظارتی و انضباطی را افزایش خواهد داد. گیرم این افزایش موجب نجات جان‌ انسان‌های بسیاری باشد ولی در این میان تردیدی نیست که بیش از هر چیز این دولت است که حیات و اقتدارش را بازآفرینی می‌کند و در گذر ایام دست بالا را می‌یابد. کشورهای توسعه‌یافته و در حال‌ توسعه هریک به شیوه‌ متفاوتی درصدد حفظ اقتدار خویش‌اند و این‌ بار تقدیر این‌گونه رقم خورده است که بازسازی اقتدار دولت‌ها نه در جنگ و کشتار بی‌رحمانه انسان‌ها، بلکه در گرو نجات جان انسان‌های بی‌شماری باشد که پناهگاهی جز دولت‌های خود ندارند.»

منبع:ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *