«پدرانگی» در گذر زمان
ایسنا/خراسان رضوی یک جامعهشناس گفت: دیوید چیل، جامعهشناس معاصر کانادایی طبق تحقیقی که درمورد خانوادههای مختلف جهان انجام داده و به بررسی ساختار خانواده در قارههای مختلف پرداخته است، به این نتیجه رسیده که نقش عاطفی پدرها نسبت به گذشته پررنگ شده و انتظار از نقش پدرانگی دیگر فقط محدود به نقش مالی و اقتصادی نیست و حمایت روانی و انتظارات عاطفی از آنها نیز پررنگ شده است.
محمد مهدی لبیبی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: مفهوم پدرانگی در دنیای امروز دستخوش تغییر شده است و شاهد تحول در معنا و نقش و مفهوم پدرانگی هستیم؛ به عبارتی معنای پدر بودن و وظایفِ نقش پدری نسبت به گذشته بسیار متحول شده است. در گذشته بیشتر پدر را به عنوان نانآور خانواده میدانستیم؛ یعنی کسی که مخارج خانه و امکانات مالی را تهیه میکند و در امور داخلی خانه نقشی ندارد، به همین دلیل ممکن است از ابتدای صبح تا انتها شب مشغول به کار در محیط بیرون منزل بوده و حضور او در خانه کنار همسر و فرزندانش بسیار محدود باشد. این موضوع باعث میشد که پدران نقشی در تصمیمگیریهای عاطفی و مسائل مهم خانواده نداشته باشند و بهجز مسائل مالی در جنبههای دیگر با آنها مشورتی نشود. یک تصور کلیشهای غالب این بود که مردها در حوزه عاطفی ضعیف هستند و خیلی نمیتوان درحوزه عاطفی و فرهنگی و احساسی روی آنها حساب کرد.
وی افزود: تا قبل از انقلاب صنعتی، «پدران غایب» بیشتر مشغول به کشاورزی و کار در مزرعه بودند تا محیط خانه و بعد از انقلاب صنعتی نیز در محیطهای کاری نظیر کارخانه و اداره فعالیت میکردند و معمولا به دلیل تامین مخارج زندگی چندین شغل همزمان داشتند و بیشتر ساعات شبانه روز را بیرون از خانه میگذراندند و گاهی نیمهشبها که فرزندانشان خواب بودند از کار برمیگشتند؛ درنتیجه فرصتی برای گفتوگو وهمنشینی با خانواده برای آنها اتفاق نمیافتاد. این غایب بودن پدران، مسائلی اساسی را در فرزندان پسر ایجاد می کرد به صورتی که آنها معنای پدر بودن را نمیفهمیدند و تربیت آنها در خانه بیشتر زیر نظر مادر بود و به عبارتی تربیتی مادرانه داشتند و در بسیاری از موارد رفتار مادرها را به مثابه الگوی رفتاری خود انتخاب میکردند و درک درستی نسبت به نقشهای مردانه و اینکه یک مرد بایستی چگونه رفتارکند، نداشتند؛ زیرا اصلا پدران در منزل حضوری نداشتند که فرزندان بخواهند از انها الگوبرداری کنند.
شاهد بازتعریف در معنا و نقش پدری هستیم
لبیبی افزود: اکنون مردان در مقایسه با گذشته، حضور بسیار فعالتری در خانه دارند و زمان بیشتری را با همسر و فرزندانشان سپری میکنند و از همه مهمتر مردسالاری، طبق تعریفی که ماکسوبر ارائه میدهد یعنی تفکری که مردان در همه عرصهها حاکمیت بر زنان دارند و نظر خود را بر آنها تحمیل میکنند امروزه دیگر رفع شده است و عقاید مردسالارانه گذشته دیگر وجود ندارد. در گذشته مردانگی با خصلتهایی نظیر خشن بودن و سلطهگر بودن تعریف میشد و همه اعضاء خانواده نسبت به پدر احساس ترس داشتند و از او حساب میبردند و در بیشتر مواقع هم تصمیم نهایی را پدر میگرفت و همه تابع او بودند، اما امروزه مردان از اینکه در خانه باشند و انرژی و زمان خود را صرف مراقبت و نگهداری از فرزندان خود کنند، احساس ضعف نمیکنند؛ به عبارتی در گذر زمان، مفهوم نقش پدری بسیار تغییر کرد و به سمتی پیش رفت که از یک طرف، مردان در کنار زنان نقش بسزایی در تربیت فرزند و انجام کارهای منزل پیدا کردند و دیگر امور مربوط به خانه و تربیت فرزندان را مختص نقش مادری نمیدانستند و تمامی این وظایف را زن و شوهر با همکاری و هم فکری یکدیگر انجام میدادند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران بیان کرد: از طرفی زنها دیگر فقط خانهدار نبودند و فعالیتشان محدود به امور خانه داری نمیشد. آنها کم کم در محیط عمومی جامعه حضور پیدا کرده و شروع به فعالیت کردند و در تامین مخارج زندگی و امور اقتصادی منزل دخیل شدند؛ بنابراین دیگر معنای نانآوربودن از انحصار مردان در بسیاری از خانواده ها خارج شد و تبدیل به معنایی شد که نوعی همکاری و همدلی را در آن میتوان احساس کرد .این موضوع یکی از عواملی است که باعث تحولی گسترده در نقش و معنای پدر بودن شد.
وی ادامه داد: حضور مردان در خانواده، مسئولیت آنها در مسائل اقتصادی را به صورت کامل نفی نکرد؛ یعنی همچنان انتظارات متفاوتی از نقشهای زن و مرد در خانواده داریم. به نوعی یک نوع تفکیک نقش را همچنان در محیط خانواده شاهد هستیم و همچنان میبینیم که نقشهای عاطفی را افراد به مادرها منتسب میکنند.
این جامعه شناس گفت: اگر نسل فعلی را با چند نسل قبل مقایسه کنیم؛ به طورمثال مردها کمتر در محیطهای عمومی فرزند خود را در آغوش میکشیدند و این را کار مردانهای نمیدانسته و جزئی از وظایف زنها میانگاشتند و کراهت داشتند که اینگونه دیده شوند، اما در حال حاضر اصلا اینگونه نیست و نگرش جامعه نسبت به وظایف و نقش پدری تغییرکرده وآن تصوری که فرزندان بایستی نسبت به پدرشان احساس ترس داشته باشند و از او حساب ببرند جای خود را به این داده که اتفاقا پدران بایستی نقشهای عاطفی قوی در خانواده داشته باشند و روابط خوبی با اعضا خانواده برقرار کنند.
لبیبی اظهار کرد: یکی از محققین آمریکایی به نام جرمی آدام اسمیت، طبق تحقیقی که درجامعه آمریکا درزمینه تحول در نقش پدران انجام داده است، عنوان میکند که در حال حاضر شاهد یک جابهجایی در نقشها هستیم. از یک سو جامعه آمریکا امتیازاتی را برای زنان شاغل در نظر میگیرد؛ مانند اینکه اشتغال پارهوقت را برای زنان دارای فرزند تعریف میکند تا آنها بتوانند فرصت بیشتری برای حضور در منزل و در کنار اعضاء خانواده داشته باشند، از طرفی دیگر، بیان میکند که مردان آمریکایی نیز تمایل دارند همانند همسران خود زمان بیشتری را در منزل و در کنار همسر و فرزندانشان بگذرانند و حتی تمایل دارند زمانی که همسرشان در محیط کار است آنها در منزل بمانند و از فرزندان خود مراقبت کنند و زمانی را با آنها تنها باشند و یا وظایف خانهداری را انجام دهند. این جابهجایی نقشها به آن معنی است که ما دیگر آن تفکیک سنتی در مورد نقش خانهداری زنان و نانآوری مردان را نداریم و با یک انعطافپذیری در این زمینه مواجه شدهایم؛ بدین معنی که مرزها دیگر مثل قبل نیستند و مردها میتوانند مسئولیتهای زنانه و زنها نیز میتوانند مسئولیتهای مردانه را به عهده بگیرند .
پررنگ شدن نقش عاطفی پدرها نسبت به گذشته
وی افزود: دیوید چیل، جامعهشناس معاصر کانادایی نیز طبق تحقیقی که درمورد خانوادههای مختلف جهان انجام داده، در کتاب خود تحت عنوان خانوادهها در دنیای امروز، به بررسی ساختار خانواده در قارههای مختلف پرداخته است و بحث مهمی که او دررابطه با پدرها دارد همین پررنگ شدن نقش عاطفی پدرها نسبت به گذشته است و اینکه انتظار از نقش پدرانگی دیگر فقط محدود به نقش مالی و اقتصادی آنها نیست و حمایت روانی و انتظارات عاطفی از آنها نیز پررنگ شده است. این تغییر انتظارات از نقش پدری باعث شده در صورتی که پدران وظیفه خود در قبال حمایت روانی و انتظارات عاطفی که از آنها میرود را ایفا نکنند، خانواده دچار یک فاصله احساسی و طلاق عاطفی بشود؛ یعنی افراد در یک خانه هستند ولی هیچ رابطهای با یکدیگر نداشته و باوجود زندگی کنار هم، بازهم تنها هستند. بدین صورت که هرکس در حال و هوای خود است و کمتر با دیگران در ارتباط است
رواج فرزند سالاری
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: یکی از اتفاقاتی که در این دوران رخ داد رواج فرزندسالاری بود. زمانی که پدرها، سلطه مردانه خود بر خانواده را از دست دادند و مادرها نیز نتوانستند آن سلطه را جایگزین کنند؛ بنابراین فرزندان در خانواده قدرت پیدا کردند. بدین صورت که پدر و مادر تمام تلاش خود را معطوف به این می کردند که بچه ها را به نقطه خوبی برسانند و تمام وقت و انرژی و سرمایه پدر و مادر وقف فرزندان میشد تا آنها بتوانند آرزوهای دست نیافته والدین خود را محقق سازند .
به سمت دموکراسی خانوادگی در حال حرکت هستیم
لبیبی خاطرنشان کرد: ما در دوران امروز با خانوادههایی روبهرو هستیم که در اصطلاح جامعه شناسی، آنها را خانواده «بدون سَر» مینامیم؛ یعنی خانوادهای که قدرت فقط در دست یک نفر نیست و هیچکدام از آنها در اصطلاح رئیس خانواده نیستند، در خانواده بدون سر، کسی ایدههای خود را بر دیگری تحمیل نمیکند، نه پدر ایدهاش را فرزندانش تحمیل میکند و نه مادر. همچنین وقتی فرزندان درخواستی دارند، والدین مطیع کامل آنها نیستند. این حالتی است که به آن دموکراسی خانوادگی میگویند.
وی عنوان کرد: گیدنز معتقد است ما در دنیای امروز به سمت دموکراسی خانوادگی در حال حرکت هستیم، یعنی فضایی که پدر و مادر و فرزندان همه با هم در آن سهیماند و همه با یکدیگر مشورت و گفتوگو میکنند. گیدنز فرزندان را «بزرگسالان کوچک» خطاب میکند و دیگر بچهها را به عنوان افرادی ناآگاه و بی تجربه که چیزی متوجه نمیشوند، نمیداند. در این حالت، کودکان را به مثابه بزگسالی میدانیم که افکار و عقاید و خواستههای آنها بسیار پراهمیت است و در نظرسنجیهای خانوادگی دخالت دارند و با این همفکری زندگی به پیش میرود.
گرانباری نقش؛ یکی ازسختیهای پدر بودن
لبیبی افزود: یکی دیگر از مفاهیم جامعهشناسی در این زمینه، مفهوم «گرانباری نقش» بر پدرها است؛ یعنی این انتظار همچنان در عمق وجود خانوادهها است که پدر بایستی تمامی امکانات و نیازهای خانوادگی را به صورت کامل تامین کند. شاهد هستیم که در حال حاضر علت بسیاری از طلاقها، به دلیل عدم توانایی شوهر در برآورده سازی نیازهای مالی و اقتصادی همسر و فرزندانش است، اما از سوی دیگر بسیاری از خانوادهها در این زمینه آگاهترهستند و تحولات جامعه مدرن به معنای همکاری و همدلی وهمراهی بیشتر را پذیرفتهاند و در جهت رسیدن به یک خانواده ایدهئال با یکدیگر همدلی و همکاری میکنند. لذا بحثی که امروزه بسیار مطرح است یک رابطه صادقانه و بدون منت در درون خانواده است، بدین صورت که هرکسی هرکاری از دستش بر میآید برای بقیه اعضا خانواده انجام دهد بدون اینکه انتظار جبران آن را داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران خاطرنشان کرد: ویروس کرونا بر کسبوکار مردان تاثیر بسزایی گذاشته و درشغل و درآمد آنها اختلالات جدی را به وجود آورده و خانوادهها را با دشواریهای مالی روبهرو کرده است. در این میان اگر روابط عاطفی در خانواده قوی باشد، این آسیبهای اقتصادی بر روی مسائل عاطفی خانواده تاثیری نمیگذارد؛ زیرا اعضاء خانواده میدانند که پدرها به رغم عدم تمایل خود ناتوان از برآوردهسازی نیازهای خانواده هستند و میتوانند درک کنند که بسیاری از عوامل بیرون خانواده که خارج از اختیار آنهاست، بر رفتار پدران تاثیر گذاشته و آنها ممکن است با وجود عدم تمایل و علیرغم خواست خود در این شرایط رفتار کنند. خانواده با درک وضعیت پدران میتوانند از آسیبهای روانی وارد شده برآنها در این زمینه بکاهند.
پدرها در خانواده ایرانی دارای اقتدار بودند نه قدرت
لبیبی افزود: بخشی از رفتارها و کنشهای ما در خانواده تحت تاثیر فرهنگ ایرانی است مثل عید نوروز و شب یلدا و برخی از کنشها متاثر از مسائل مذهبی است مثل روز پدر که به مناسبت تولد حضرت علی (ع) است و بخشی دیگری از فرهنگ ما تحت تاثیر فرهنگ غربی است مانند پوشاک، غذا ، سبک زندگی. نقش پدری در جامعه ما نیز از این سه فرهنگ متاثر است. در فرهنگ ایرانی، پدر همواره دارای یک نوع اقتدار بوده والبته اقتدار با قدرت متفاوت است. در اینجا قدرت در معنی منفی خود به کار میرود؛ یعنی فردی که قدرت دارد نظر خود را مهمتر دانسته و آن را به دیگران تحمیل میکند، ولی زمانی که از اقتدار صحبت میشود؛ یعنی پدر در خانواده قدرت دارد، اما قدرت او دارای مشروعیت و مقبولیت توسط مابقی اعضاء خانواده است و اعمال زوری در آن وجود ندارد. در این حالت این استدلال مطرح میشود که من حرف پدرم را اجابت میکنم زیرا از کودکی تا اکنون رنجهای بسیاری را برای من متحمل شده است و اگر کاری برای او انجام میدهم از روی ترس و وحشت نیست بلکه گوش دادن به حرف او برای من تولید شادی میکند.
پدرها ناگهان تمام میشوند
وی اظهار کرد: اگر تاریخ خانواده ایرانی را بررسی کنیم، پدرها همواره در خانواده دارای اقتدار بودند نه قدرت؛ یعنی هیچوقت علیرغم میل دیگران چیزی را به آنها تحمیل نکردند. پدرها همواره تصمیمگیر و مدیر خانواده بودند و سعی میکردند خانواده را سرپرستی کنند. کسی که مجموعه افراد را به سمت اهداف خود راهنمایی میکند. درواقع اقتدار پدری به معنای قدرت همراه با دوست داشتن و مقبولیت و مشروعیت است. ضرب المثل قدیمی در این زمینه وجود دارد که گفته میشود مادرها مثل مداد میمانند و پدرها مثل خودکار. مادرها آرام آرام کمرنگ میشوند اما میتوان آنها را تراشید تا دوباره سالم شوند اما پدرها مثل خودکارند و یکدفعه جوهرشان تمام میشود. این موضوع تقریبا حقیقت دارد. درحال حاضر مشاهده میکنیم که امید به زندگی زنان بیشتر از مردان است. یادمان باشد که پدرها ناگهان تمام میشوند، در یک اتفاق و در یک لحظه. کسانی که پدر خود را ازدست دادهاند، حس خالی شدن و تهی شدن همواره همراه آنها است و گویی در جایی رها شدند که کسی دیگر پشتیبان و همراه آنها نیست و این را زمانی احساس میکنند که دیگر پدری وجود ندارد.
وی افزود: در فرهنگ اسلامی، نقش پدری بسیار گستردهتر و عمیقتر است. در متون مذهبی ما نقش پدر بسیار ارزشمند است. نگاه کردن به چهره پدر و مادر عبادت است و جایگاه پدر بسیار محکم است و نیکی به پدر و مادر درجاتی برای فرد ایجاد میکند که اصلا قابل جبران نیست. در آموزههای دینی توصیه میشود که به پدر ومادر اُف نگویید و احترام بگذارید و خداوند حتی توحید و عبادت و یگانگی خود را در کنار نیکی به پدر ومادر میآورد و احترام به پدر مادر را عبادت میداند. همچنین بیان شده کسی که پدرش زنده است از او بخواهد برایش دعا کند. اینجاست که میبینیم در مذهب ما نقش پدری تقدس دارد.
این جامعهشناس گفت: اگر به آموزههای دینی رجوع کنیم شاهد این مسئله هستیم که امام علی در بیرون از خانه نقشهای خود را داشتند و در بخشهای سیاسی- اجتماعی فعال بودند ولی در عین حال در درون خانه امام علی(ع) و سایر ائمه نقش بسیار همراه کنندهای با همسر خود داشتند و در زمینه تربیت فرزندان نیز دخیل بوده و احساس مسئولیت کرده و همواره مراقب بودند که مبادا رفتاری داشته باشند که باعث ایجاد ناراحتی و دلخوری در کودکان بشود. ما بالاتر از این نداریم که پیامبر در نماز سجده خود را طولانی کردند و زمانی که درمورد غیرمعمول و طولانی بودن سجده ایشان از او سوال شد، پیامبر(ع) فرمودند امام حسن (ع)و امام حسین(ع) هنگام سجده روی پشت من سوار شده بودند ومن نمیخواستم با بلند شدن از سجده آنها از پشت من به زمین افتاده و احساس ناراحتی کنند.
در فرهنگ غربی هم به ارزشمندی نقش پدری تاکید میشود
وی افزود: حتی در فرهنگ غربی نیز به ارزشمندی نقش پدری تاکید میشود.در فرهنگ غربی این برداشت وجود دارد که پدرها حقی را بر گردن ما دارند و ما وظیفه جبران این حق را داریم. امروزه در خیلی از مدارس دنیا روزی را در ماه اختصاص میدهند که پدر و مادرها در حیاط مدرسه مینشینند و به بچههای مدرسه گفته میشود که بروید پاهای والدینتان را در آب شستوشو دهید. در این حرکت نمادین هدف این است که به فرزندان یاد دهند باید قدردانی را نسبت به والدین خود داشته باشند. اینها ارزشهای مهم اخلاقی است و ما بایستی این نوع ارزشها را همپای مسائل دیگر در محیط آموزشی به فرزندان خود انتقال و آموزش دهیم.
لبیبی ادامه داد: هر فرد در دنیای امروز ممکن است اشتغالات و مشکلات زیادی داشته باشد. ما درحال حاضر در فضای خاصی زندگی میکنیم که ورودی اطلاعات بسیار زیاد است و درگیر مسائل مختلفی هستیم و فرصت رسیدگی به والدین را نداریم. به همین دلیل بایستی بازاندیشی در فضای فکری خود داشته باشیم. به این صورت که اصول را حفظ کنیم ولی شیوههای آن را تغییر دهیم؛ یعنی وظیفه ما ست که احوال والدین خود را بپرسیم و به آنها رسیدگی کنیم. حال این کار ممکن است به صورتهای مختلفی اتفاق بیفتد؛ تلفنی یا از طریق فضای مجازی و… . فراموش نکنیم که اگر حضور فیزیکی ما کمتر میشود ولیکن راههای مختلفی برای ارتباط برقرار کردن وجود دارد.
انتهای پیام
منبع:ایسنا