پیرمرد دستفروش و آنچه فضای مجازی با او کرد!
ایسنا/خوزستان در روزهای گذشته ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که پیرمردی دستفروش را به تصویر می کشید که در برابر دوربین اظهار می کرد که به علت شیوع کرونا، امکان دستفروشی ندارد و حتی در تامین پنیر مورد نیاز خانواده اش هم مشکل دارد. پس از انتشار این ویدئو، بسیاری از شخصیت های شناخته شده
ایسنا/خوزستان در روزهای گذشته ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که پیرمردی دستفروش را به تصویر می کشید که در برابر دوربین اظهار می کرد که به علت شیوع کرونا، امکان دستفروشی ندارد و حتی در تامین پنیر مورد نیاز خانواده اش هم مشکل دارد.
پس از انتشار این ویدئو، بسیاری از شخصیت های شناخته شده و سلبریتی ها آن را بازنشر دادند و موضوع به هیات دولت نیز کشید و جهانگیری، معاون اول رییس جمهور در جلسه هیات دولت با اشاره به مشکلات اقتصادی ناشی از انتشار کروناویروس، به ویدئو منتشر شده در فضای مجازی و ماجرای پیرمرد گیلانی اشاره کرد و اظهار کرد که دیدن این ویدئو دل هر بیننده ای را به درد می آورد و دولت در تلاش است که بسته های حمایتی برای افرادی که شغل خود را از دست داده اند، به ویژه دستفروش ها، فراهم کند.
پس از انتشار وسیع این ویدئو، شبکه مجازی انتشاردهنده آن، دوباره به سراغ پیرمرد رفت و با انتشار شماره حساب وی، از مخاطبان خود خواست که کمک های نقدی خود را به حساب وی واریز کنند.
ساعتی نگذشته بود که یک خبرنگار در تماس ویدئویی با دختر پیرمرد، اظهاراتی را از قول وی منتشر کرد و آن دختر در گفت و گو با خبرنگار اظهار می کند که پدر ما سال هاست خانواده را رها کرده، نیازمند نیست و مردم احساساتی نشوند و کمک نکنند!
پس از گذشت سه روز از ماجرا، تیم منتشر کننده ویدئو مجددا به سراغ پیرمرد می روند و این بار با حضور در منزل وی، از او می خواهند که به ابهامات ایجاد شده از سوی دخترش پاسخ دهد و او نیز در برابر دوربین و در حالی که بسیار گریه می کند، دست بر قرآن می گذارد و اظهار می کند که نیازمند است، همسرش را طلاق نداده و قصد دارد مبلغ جمع آوری شده که حدود 500 میلیون تومان است را نیز به پسرش بدهد تا برای خانواده، خانه ای تهیه کند و بخشی از پول را هم برای کفن و دفن خودش کنار بگذارد! ولی همسرش گفته که این پول حلال نیست و ما آن را نمی خواهیم. همچنین صدایی از پشت دوربین که گویی پسر پیرمرد است اظهار می کند که پدر مشکل قلبی دارد و دکتر در این مورد تذکر داده است و پدر نیز مقابل دوربین ضجه می زند!
بسیار خب. هدف از این کار چه بود؟ چه نتیجه ای گرفتید؟ پیرمرد را خوشبخت کردید یا آبروی او و خانواده اش را بردید؟
به خاطر دارم سال ها پیش و آن زمان که شبکه های اجتماعی وجود نداشت، موجی از فعالیت های اجتماعی با هدف کمک به افراد نیازمند و بیماران دارای بیماری صعب العلاج را در خبرگزاری ایسنا آغاز کردیم. بیماران نیازمند را شناسایی می کردیم و سعی داشتیم به طریقی، مشکلی را از آنها حل کنیم. بیماران نیازمند را به دانشگاه علوم پزشکی اهواز معرفی می کردیم و رییس وقت دانشگاه نیز در قالب مسئولیت اجتماعی و پس از بررسی دقیق وضعیت بیماران، آنها را رایگان عمل می کرد و البته نامی از آنها در رسانه ذکر نمی شد و حتی تصاویر آنها نیز شطرنجی می شد. یک بار پدری با من تماس گرفت و گفت دخترم مشکلی در فک و صورت دارد و هزینه عمل بالاست و من ندارم. با یکی از پزشکان شهر موضوع را مطرح کردم و وی قبول کرد که دخترک را رایگان عمل کند، ولی در روزی که باید مراجعه می کردند، پدر، دختر را به بیمارستان نبرد و پس از پیگیری، عنوان کرد که قصد دارد او را به تهران ببرد و آنجا عمل را انجام دهد، به همین دلیل لازم است شماره حسابی از وی منتشر شود و پس از جمع آوری کمک، او کار درمان را انجام دهد. پس از بررسی ماجرا از اطرافیان، متوجه شدیم که پدر، سال هاست از بیماری دخترش منفعت مالی دارد و قصد درمان او را ندارد!
البته این ماجرا، شاید شباهت مستقیم به ماجرای پیرمرد دستفروش نداشته باشد و وی، نه تنها قصد سوء نداشته، بلکه واقعا نیازمند است و شناختی هم از شبکه های مجازی ندارد و ناخواسته وارد این ماجرا شده است. ولی از دوستان رسانه ای که او را به این بازی وارد کردند، می پرسم که آیا به نتیجه ای که می خواستید رسیدید؟
افراد زیادی مشابه پیرمرد دستفروش در کشور وجود دارند و در شرایط پساکرونا نیز، مشکلات اقتصادی بسیاری بر کشور حاکم می شود که تاثیر مستقیم بر سبک زندگی بسیاری از ایرانیان خواهد داشت. افراد زیادی وجود دارند که با حقوق کارگری و روزمزد کار می کردند که حالا همین را هم ندارند و در تامین نیازهای اولیه خانواده خود هم دچار مشکل اساسی شده اند، ولی هیچ وقت حاضر نمی شوند کنار خیابان بنشینند و دست شان را جلوی دیگران دراز کنند و آبروی خود و خانواده شان را به حراج بگذارند. نشان دادن تصویر یک شخص آبرودار، انتشار اسم او، آن هم در شرایطی که آن پیرمرد شاید آنگونه که باید از عواقب این انتشار عمومی آگاه نباشد و فضای مجازی را به خوبی نشناسد، درست است؟ آیا از خود پرسیده اید که این فرد که به گفته خودش حتی در تامین پنیر هم مشکل دارد، چرا کنج خیابان ننشسته و دست اش را دراز نکرده؟ بلکه ترجیح داده با همه مشکلات، کار کند؟ آیا دلیلش این نیست که برای آبروی خود و خانواده اش ارزش قائل بوده است؟
نکته دیگر، قسمت آخر ماجراست. به هر دلیل، دختر پیرمرد پیامی منتشر کرده و خواسته ماجرا را طور دیگر جلوه دهد. از دو حالت خارج نیست. یا با این کار قصد داشته تا حد ممکن آبروی خود و خانواده اش را حفظ کند و از گدایی اینترنتی پدرش که ناخواسته و ندانسته ایجاد شده، جلوگیری کند و یا اینکه واقعا با پدر مشکلی خانوادگی دارد. در هر دو صورت، ادامه این ماجرا و نشاندن پدر در برابر دوربین برای پاسخ گویی به دخترش، چه نفعی دارد؟ در نهایت هم که به این نتیجه رسیدید که 500 میلیون تومان جمع آوری شده و به گفته پیرمرد، خانواده اش هم این پول را نمی خواهند و با آبرویی که از آنها رفته، قطعا تمایل ندارند در شهر کوچک شان که همه آنها را می شناسند، خانه ای با آن پول تهیه کنند؛ چون برای آبروی شان ارزش قائل هستند.
حال تکلیف آنها که کمک کرده اند چه می شود؟ به حس و حال آنها پس از انتشار این ویدئوها فکر کرده اید؟ آیا این کار به کاهش اعتماد اجتماعی به رسانه ها منجر نمی شود؟
همه ما در اطراف خود افراد زیادی را می شناسیم که به دلیل شرایط ویژه پیش آمده، دچار مشکلات حاد اقتصادی شده اند و بهتر است به جای جار زدن اسم و انتشار تصویر آنها، به گونه ای تلاش کنیم که مشکل اقتصادی آنها کاهش یابد. از سوی دیگر، هیات دولت نیز لازم است با پیش بینی تدابیر ویژه اقتصادی، از اقشار روزمزد و کم درآمد حمایت کند و این مساله، اقدامی است که در بسیاری از کشورها در حال انجام است. رسانه ها نیز بهتر است به جای تمرکز بر تصویر و اسم یک فرد، بر حمایت های دولتی از مشاغل ورشکسته و آسیب دیده، تاکید کنند.
یادداشت از: محمدامین صالحینژاد معاون فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی خوزستان
منبع:ایسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0