چرا جوانها ساعتها در اینترنت وقت میگذرانند؟
زندگیشان یا حداقل بخش مهمی از آن با اینترنت و شبکههای اجتماعی میگذرد. معاشرتها، حرف زدنها و عصبانیت و شادیشان را همان جا میگذرانند. وقتی هم کنارشان مینشینی منبع حرفهایشان اینترنت است و شبکههای اجتماعی. البته با این گوشی که مدام دستشان است اصلاً هم این حال و هوا عجیب و غریب نیست.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در ادامه نوشت: «شاید بشود دلایل وقت گذرانی جوانها در این فضا را به چند دسته تقسیم کرد؛ تقسیمبندی که شاید همه آن چه جوانها به خاطر آن در این شبکهها وقت میگذرانند، دربرنگیرد اما میشود گفت اصلیترین دلایلشان است برای انتخاب مجازی بودن. بعد از خواندن این گزارش متوجه میشوید جوانها همیشه راهشان را برای بیان حرفهایشان پیدا میکنند و در این دوره و زمانه راهشان فضای مجازی است.
خبرخوانی
خبرها را از شبکههای اجتماعی میخوانند و دنبال میکنند. یکی از مهمترین دلایل وقت گذرانیشان در این فضا همین پیگیری اخبار است و شاید به همین دلیل دیگر کمتر جوانی را میشناسید که از آن چه در کشور و دنیا میگذرد، بیخبر باشد. البته علاقه به اخبار به همین محدود نمیشود و معمولاً همان جا و بلافاصله شروع میکنند به تجزیه و تحلیل و حرف زدن دربارهاش؛ مخصوصاً اگر اخبار به موضوعات سیاسی و اجتماعی مربوط باشد. خبرهایی مثل انتخابات، اختلاس، اتفاقاتی که در مجلس میگذرد، آخرین اخبار دولت، قوانین، اتفاقات مربوط به گروههای مختلف جامعه مثل کارتنخوابها، معلمان و… اخباری است که بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. در واقع شبکههای اجتماعی پس از انتشار هر خبر مهمی شبیه تریبون آزادی میشود که هر کدام از جوانها پشت آن میروند و حرف میزنند و نظرشان را میگویند. با هم دعوا میکنند و طرف مخالف را میکوبند یا نه قانع میشوند که البته این آخری کمتر اتفاق میافتد. تریبونی که در جامعه و در فضایی غیر از شبکههای اجتماعی معمولاً نیست یا تنها به گروه خاصی از جوانها تعلق دارد.
رها نکردن آن چه مهم است
دغدغههای اجتماعی و محیط زیستی جوانها چند سالی است که بیشتر شده و نسبت به آن هم حساس هستند و هم واکنش نشان میدهند. برای بیان این دغدغهها و فعالیت برایشان شبکههای اجتماعی بستر مناسبی به نظر میرسد. اگر حیوانی آزار ببیند، حیات دریاچه و رودی تهدید یا عکسی از قطع درختان منتشر شود بلافاصله خبر و عکسها را بازنشر میکنند و آن قدر پیگیر میشوند تا شاید به نتیجه برسند. همین پیگیریها و بیان دغدغهها هم باعث شد پرونده چند حیوان آزاری جنبه رسمی پیدا کند و با ورود دستگاه قضا مقصر به مجازات برسد.
این دغدغهها و پیگیری آنها در شبکههای اجتماعی فقط به اینها محدود نمیشود. مشکلات و شرایط کودکان کار، زنان و خشونت هم در این شبکهها بیان میشود و جوانها دنبال راهکار برایش میگردند و حداقل سعی میکنند با بیانش بقیه را هم نسبت به اینها حساس کنند. هر از گاهی هم کمپینهایی برای این مسائل راه میافتد که معمولاً هم جواب میدهد. جمعآوری کمکهای نقدی و غیر نقدی برای افراد نیازمند هم از آن چیزهایی است که جوانها را به شبکههای اجتماعی میکشاند.
با مرور اینها میشود گفت جوانها دوست دارند فعال و اثرگذار باشند و گستره شبکههای اجتماعی و حضورش در خانهها و بین مردم باعث شده بخواهند این فعالیت را در این شبکهها نشان دهند و همین جا پیگیر چیزهایی باشند که برایشان مهم است.
به امید اصلاح رفتارهای اشتباه
خودانتقادی! رفتارهایمان اشتباه است؟ چه جایی بهتر از توئیتر و اینستاگرام و فیسبوک برای نقد؟ خیلیها میگویند از وقتی شبکههای اجتماعی همهگیر شده بعضی رفتارهای اجتماعی اصلاح شده یا حداقل به تند و تیزی گذشته نیست. در این شبکهها نژادپرستی، بیاحترامی به دیگران، رفتارهای تخریبگر محیط زیست مثل زباله ریختن یا حیوانآزاری، بیتوجهی به کودکان و حقوق آنها کمتر شده است. هرچند گاهی آتش این خود انتقادی آن قدر تند میشود که به خودکمبینی منجر میشود. این که همه دنیا خوبند و ما بد. جوانها در این شبکهها بیش از کاربران دیگر به این رفتارها واکنش نشان میدهند و از آن مینویسند و عکسهایش را منتشر میکنند. آنها میخواهند آن چه به عنوان خصیصه بد شناخته میشود، اصلاح کنند. شاید چیزی شبیه مصلح اجتماعی. گر چه گاهی آن قدر تند میروند که خودشان به جای نقد رفتار اشتباهی مثل توهین کردن به فرد خاطی را انجام میدهند.
روزمرهنویسی
شاید بگویید در صفحات بعضی جوانها هیچکدام از این چیزها را نمیبینید. درست هم میگوئید چون خیلی از آنها از این فضای بیحد و حصر و بدون سانسوری که در اختیارشان است برای حرف زدن از خودشان استفاده میکنند. حرف زدن و بیان چیزهایی که در زندگی روزمره با آن درگیرند و برایشان مهم است؛ سفر، عشق، رابطه با خانواده، مشکلات و شادیهای زندگی و حتی غذا. چیزهایی که باعث میشود بعضی از کاربران لقب روزمرهنویس بگیرند. یعنی کسانی که عادت دارند حال و هوای روزمرهشان را با کاربران دیگر به اشتراک بگذارند. در توئیتر معمولاً درباره این زندگی روزمره مینویسند و در اینستاگرام عکسش را منتشر میکنند. عکسهای لباس تازه، کتابی که میخوانند، رستورانی که رفتهاند، غذایی که پخته و خوردهاند، میهمانیهایی که رفتهاند و…
نوشتن از شکستهای عشقی، درگیریهایی که با خانواده دارند، حال و هوا و ماجراهای دانشگاه و حیوانات خانگی بیشترین سهم روزمرهنویسی را در توئیتر دارند. بزرگترها و آنهایی که سالهای جوانیشان گذشته برایشان عجیب است که جوانها دوست دارند رازهای زندگیشان را با غریبهها به اشتراک بگذارند اما شاید جوابش آزادی این شبکهها باشد. جامعهای که هنوز با باید و نبایدهایش یا قوانینی که بسیاری از حرفها را غیر قانونی میداند باعث میشود شبکه مجازی بدون قانون بازدارنده برای حرف زدن از زندگی جذابتر به نظر برسد؛ جایی برای حرف زدن.
کی چی پوشیده
جوانهایی هستند که از شبکههای اجتماعی برای پیگیری آن چه دوست دارند استفاده میکنند. بعضیها کتاب، بعضیها فیلم و تئاتر و آخرین اخبارشان و بعضیها هم مد و لباس و غذا. در اینستاگرام پیجهای زیادی میبینید که دستور غذا میگذارند و غذاهای سنتی ایرانی یا فرنگی را به اشتراک میگذارند. صفحاتی که طرفداران و فالوورهای بسیاری دارند. غیر از این صفحات معمولاً وطنی، کم نیستند صفحات خارجی مد و لباسی که بین صفحات محبوب جوانهای ایرانی قرار میگیرند. از همین صفحات متوجه میشوند ستاره سینما، موسیقی یا ورزشی مورد علاقهشان چه میپوشد و چطور آرایش میکند. از همین صفحات از آخرین محصولات مارکها و برندهای محبوبشان باخبر میشوند و اینها باعث میشود صفحات دیگری هم برایشان جذابیت پیدا کند؛ صفحاتی که لباس و لوازم آرایش به صورت اینترنتی میفروشند. گاهی اصل و گاهی تقلبی و به قول معروف فیک. مجموعه اینها چیزهایی است که طرفداران زیادی بین کاربران جوان ایرانی دارد و معمولاً دنبالشان میکنند. بخش به قول خودشان رنگیرنگی و خوشگل زندگی. از آنها یاد میگیرند چطور لباس بپوشند، برای شام میهمانانشان چه درست کنند و حتی دکور خانهشان را چطور عوض کنند. این هم یک جای خالی دیگر را نشانمان میدهد؛ نمونههای وطنی که بشود از آنها در رسانههای رسمی استفاده کرد. حرف زدن از مد در تلویزیون هنوز هم تابو است و در مطبوعات هم چند سالی است که حرف زدن از آن باب شده است. هر چند که جوانها دیگر چندان اهل مجله خواندن نیستند و به نظرشان هم حرفهایشان چندان به روز نیست.
کلکل روی سکوهای شبکههای اجتماعی
جوانی و ورزش خیلی وقتها کنار هم قرار میگیرد. ورزشهایی که هر بار مسابقههای تیمهای ملی و باشگاهیاش باعث میشود لحظه به لحظه کاربران طرفدار در شبکههای اجتماعی دربارهاش بنویسند. با هر گل بنویسند: گللللل و با هر برد عکس قهرمانها و برندهها را بازنشر کنند. کلکلهای فوتبالی خیلی وقت است از سکوهای ورزشگاه به پیجها و کامنتها کشیده شده است؛ مخصوصاً برای دختران جوانی که راهی به ورزشگاه ندارند و اتفاقاً برگزاری هر مسابقه فوتبال باعث میشود از این مسأله هم بنویسند. دخترها در این فضا خیلی راحت و بدون پردهپوشی از تیم مورد علاقهشان مینویسند و کلکل میکنند و از برد و باخت تیمشان مینویسند. ورزشهایی مثل پارکور هم که به صورت رسمی کمتر به آنها پرداخته میشود در این شبکهها جایگاه خوبی دارند و بازیکنان و طرفدارانش دربارهاش مینویسند و فیلمهای خودشان را منتشر میکنند تا بقیه کاربران هنرشان را ببینند.
تصویری که از ورزش در این شبکهها میبینید با آن تصویر اتو کشیده و همیشه معرفی شده توسط رسانههای رسمی متفاوت است. اینجا میشود از بیاخلاقی بازیکنان، لیدرها و مربیها راحت نوشت و حرفهایشان را منتشر کرد یا میشود کلکل کرد؛ بدون این که کسی ایراد بگیرد و کنایه بزند که دختر را چه به فوتبال.
انتهای پیام